بررسی جریانات منتهی به حادثه 19 فروردین 1390 در کمپ اشرف

19 فروردین سال 1390، یکی از تاریخ هایی است که در اذهان اعضای مجاهدین خلق به عنوانی روزی تلخ و ناگوار ثبت و ضبط شده است. این روز یکی از روزهایی است که رجوی، باز هم از جان نیروهای از همه جا بی خبر مایه گذاشت و سعی کرد با کشته سازی و خون اعضا رمق از دست رفته سازمانش را بازیابی کند. رجوی اگر چه موفق نشد به آنچه می خواست، یعنی نگاه داشتن کمپ اشرف برسد اما از اینکه به تعداد شهدایش! اضافه شده بودند خشنود بود.

اردوگاه اشرف در واقع بخشی از زمین‌های کشاورزی مردم استان دیالی بود که توسط نیروهای صدام به زور غصب شده و به پاس همکاری و خدمات مسعود رجوی به رژیم صدام در جنگ عراق علیه ایران و هم چنین سرکوب شیعیان مخالف صدام به تشکیلات تروریستی رجوی اهدا شد.

بعد از سرنگونی صدام حسین و روی کار آمدن دولت مردمی عراق، مردم دیالی دوباره شکایت خود برای بازپس گرفتن زمین هایشان را مطرح کردند و پلیس عراق در این راستا به رجوی اطلاع داد که تصمیم دارند تا قسمتی از
اردوگاه وارد شوند و در خیابان 100 ایستگاه پلیسی دایر کنند.

این موضوع با امتناع سران سازمان مواجه شد و اولتیماتوم های پلیس عراق نادیده گرفته شد. رجوی به جای گفتگو و توافق با دولت عراق، نیروها را تهییج می کرد تا با نیرهای عراقی درگیر شوند.

به این ترتیب بود که در ۱۹ فروردین سال ۱۳۹۰، درگیری میان نیروهای مجاهدین خلق و نیروهای ارتش عراق درگیری اتفاق افتاد و 36 تن از اعضا کشته و بیش از 300 نفر زخمی شدند.

رفتار غیرانسانی رجوی با نیروهای خود در حمله ۱۹ فروردین سال ۹۰ به گونه ای بود که تنفر و صدای اعتراض نیروهای فرقه از او را بیش از پیش کرد.

اعضای انجمن نجات آلبانی که همگی سابقه سالها حضور در تشکیلات رجوی را دارند، با مناسبت سالگرد این روز تلخ در این باره گفتگو می کنند.
بیجار رحیمی، حمید آتابای و غلامرضا شکری ابعاد ماجرا را با توجه به دیده ها و شنیده های خود بازگو و تفسیر می کنند. آنها بررسی می کنند که آیا این درگیری قابل اجتناب بود و یا واقعاً اعضای سازمان چاره ای جز درگیری نداشتند؟!!

خروج از نسخه موبایل