طلاق های اجباری و پیامدهای منفی آن بر افراد قرارگاه اشرف
ناصر سید بابایی: عذر می خوام دوست دارم در رابطه با توضیحات خانم مرضیه قرصی به نکاتی جالب اشاره کنم ببینید وقتی مسئولیت های فرماندهی در اشرف به خانم ها محول شد خیلی برخورد تندی با ما داشتند. این رفتارهای نادرست و تحقیر آمیز خانم ها شاید ناشی از تبلیغات
آرش رضایی: خوب این موضوع باعث می شد که مردها خیلی آزرده و سرخورده شوند و آنها نیز در هر فرصتی با خانم ها در اشرف برخورد بدی میکردند. می خوام ناصر جان استنباط خودم را از سخنان شما به این شکل بیان کنم که در واقع روش ها و تحلیل های مسعود وقتی در مناسبات سازمان عملی شد و در بین مردان و زنان مستقر در قرارگاه اشرف و یا سایر قرارگاههای سازمان در عراق عینیت یافت نه تنها برابری بین زن و مرد ایجاد نکرد که به کدورت ها و کینه های بین زنان و مردان دامن زد. زیرا رابطه ها مطلوب، مفید و انسانی نبود. و خانم ها در نهایت به طور ناخودآگاه خشن تر و مبدل به تیپ هائی تند خو می شدند .
ناصر سید بابایی: بله، تند خویی بیش از حد .
آرش رضایی: باید اعتراف کرد خانم ها در طی سالها اقامت در اشرف و یا سایر قرارگاههای سازمان در عراق در واقع احساس زنانگی خودشان را به تدریج از دست می دادند. آقای قادر رحمانی شما چه نظری دارید؟
شما که معمولا در نشست ها بیشتر مخاطب فرماندهان زن بودید .
قادر رحمانی: اینکه حس زنانگی شان را از دست داده باشند من اینطوری فکر نمی کنم من فکر می کنم که …
آرش رضایی: منظورم این است احساسات زنانه در محیط نظامی و خشن و تک ساحتی قرارگاههای سازمان در عراق، کمرنگ شده بود، این امری ناگزیر است؟
قادر رحمانی: بله اما بیشتر خانم ها در اشرف سعی می کردند لااقل اینگونه وانمود کنند که در برخورد با مردان حس زنانگی شان خیلی کم شده و به اصطلاح در انقلاب خواهر مریم ذوب شده اند .
آرش رضایی: شما فرمودین می خواستند وانمود کنند؟ اما چرا؟
قادر رحمانی: بله می خواستند وانمود کنند که ما بیشتر از مردها در انقلاب ذوب شده ایم و شایستگی بیشتری داریم .
ببینید مسئولین نشست ها معمولا زنها بودند من همیشه با هر مسئول زنی که معمولا گفتگو می کردم و برخورد داشتم، متوجه می شدم احساس ترس دارند. و این ترس را در چشمان آنها حس می کردم. آنها جدای از این که خیلی سعی می کردند با شجاعت یا با جسارت پیش ما مردان و در نشست ها حرف بزنند اما معمولا ترسی آشکار در چشمان آنها بود و می شد حس کرد ترس از چی؟ همیشه از این موضوع ترس داشتند که مبادا در بین حرف های آنها که مسئول نشست بودند مردی حرفی بی قافیه بزنه و در این میان همه چیز خراب بشه. اینها تا این حد می آمدند جلو تا به اصطلاح خودی نشان دهند حتی به جرئت می توان گفت که زنها می خواستند در مقابل ما مردها از خود رفتارهای مردانه بروز دهند تا آن قافیه را از دست ندهند تا این حد وانمود می کردند. ولی این که حس زنانگی شان را از دست بدهند نه من، فکر نمی کنم. آنها وانمود می کردند که چنین حسی ندارند ولی واقعیت نداشت .
آرش رضایی: در واقع خانم های مستقر در اشرف غالبا تظاهر می کردند و نقش دوگانه ای بازی می کردند تا به اصطلاح در مناسبات جایی برای خویش باز کنند .
قادر رحمانی: کاملا درسته .
مکان گفتگو: انجمن نجات دفتر آذربایجانغربی
تنظیم از آرش رضایی
7/2/1387