سازمان مجاهدین خلق| ترور سرد و ترور گرم

بدون تردید شیوه های سرکوب و تصفیه اعضا و مسئولین منتقد سازمان مجاهدین، به ویژه تصفیه علی زرکش به عنوان فرد شماره دو سازمان، ریشه در ” مبارزه مسلحانه” و ” فرهنگ خشونت طلبی” و الگو برداری سازمان مجاهدین و رهبری آن از شیوه های استالین دارد. به واقع عملکرد استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی در قبال مخالفین خود در حزب کمونیست شوروی و تبعید و پرونده سازی برای مخالفین سیاسی خود نشانه کاملی از سرکوب پنهان و ” ترور سرد” می باشد.

استالین به دلیل مشارکت در سرنگون کردن حاکمان خشونت طلب قبلی ( حکومت تزاری روسیه) به آسانی می توانست به مردم شوروی بقبولاند که با دشمنان واقعی می جنگد و خائنان را از بین می برد. اتهامات اعضا و مسئولین منتقد حزب کمونیست آنچنان سنگین بود و آنقدر تکرار می شد که احتمال یک فریبکاری سیستماتیک غیرممکن به نظر می رسید و سرنوشت مخالفین سیاسی و دگر اندیشانی  که ربوده و مفقود می شدند در پرده ای از سکوت در مطبوعات سال های 1936 و 1937 چاپ مسکو سپری می شد. بازداشت صدها تن از مسئولان حزبی در هیچکدام از روزنامه ها منعکس نشد، حتی افراد نزدیک و مؤثر حزب کمونیست شوروی نیز در جریان بازداشت ها قرار نمی گرفتند.

استالین توانست حتی رقیب قدرتمند سیاسی خود تروتسکی را که به همراه بوخارین و زیوانوف و خودش تحت رهبری لنین قرار داشتند، را از میدان قدرت خارج کند.

او ابتدا تروتسکی را با همین هدف به ترکیه تبعید کرد و سپس تروستکی از دولت فرانسه و سپس نروژ پناهندگی گرفت و در آن کشورها  اقامت گزید. تروتسکی هنگام اقامت در نروژ بر اثر فشارهای بین المللی استالین بر کشور نروژ، ناگزیر به مکزیک رفت. او در آنجا توسط حدود 15 الی 29 نفر از اعضای حزب کمونیست مکزیک مورد تهاجم و ” ترور گرم” قرار گرفت، ولی تروتسکی از این ترور جان سالم به در برد. ولی در نهایت استالین چند ماه بعد توانست با رخنه دادن یک نفر نفوذی در محیط کار تروتسکی، او را به قتل برساند.

تفکر و شیوه های سرکوب استالین ، آینه بسیار شفافی از ” ترور سرد” و ” فرهنگ خشونت طلبی” در درون جامعه شوروی و ” ترور گرم” و عملیات های مسلحانه و تروریستی در قالب ” جنبش های رهایی بخش” در سطح  جهان بوده است.

همین تاکتیک ” ترور سرد” و حتی اقدام به ” ترور گرم” در مناسبات فرقه ای سازمان مجاهدین در عراق نیز وجود داشته است. بسیاری از کادرها و مسئولین سازمان مجاهدین به دلیل مخالفت با ” مبارزه مسلحانه” و داشتن دیدگاه های انتقادی، بطور پنهانی دستگیر و به سلول های انفرادی منتقل می شدند.

اساساً یکی از هدف های آقای رجوی در بکارگیری سلول های انفرادی، مخفی ماندن دستگیری ها و درز نکردن خبر آنها به درون و بیرون تشکیلات بود. رجوی برای پنهان ماندن دستگیری اعضا و مسئولین منتقد سازمان، انتقال تشکیلاتی و تغییر محل کار و فعالیت فرد از یک قرارگاه به قرارگاه دیگر و یا اعزام به یک مأموریت تشکیلاتی را، برای دیگر اعضا صحنه سازی  می کرد و سپس فرد را به زندان انفرادی منتقل میکرد.

در این شرایط اعضای سازمان با توجه به اصل ” اعتماد تشکیلاتی”  به هیچ وجه نمی توانستند، متوجه شوند که فرد بازداشت شده است. حتی همسر،  شوهر یا اعضای خانواده عضو زندانی شده نیز در جریان بازداشت  زندانی شدن فرد قرار نمی گرفتند. در این جا یکی از تاکتیک هایی را که مسعود رجوی در پنهان نگهداشتن زندانی شدن اعضا و مسئولین سازمان بکار میگرفت، برایتان تعریف می کنم:

” اسفند 1376 بود. تا آن روز نزدیک به 5 سال بود که در سلول انفرادی در بدترین شرایط زندانی بودم. یکی از شروطی که مسعود رجوی و نماینده وی مهوش سپهری برای انتقال من به یک زندان مناسب با امکانات بیشتر گذاشته بودند، این بود که من باید با کت و شلوار و کراوات بسیار شیک و یک ساک مخصوص سفرهای اروپایی، برای یک الی دو ساعت تحت عنوان ” عادی سازی” به محیطی که دیگر اعضا و مسئولین سازمان در حال کار بودند، بروم. تا بدین ترتیب سازمان بتواند وانمود کند که من در طول چند سالی که زندان بوده ام –  و اعضا و مسئولین سازمان من را ندیده اند – به مأموریت اروپا رفته بوده ام.

مسعود رجوی بر اساس چنین تاکتیک هایی و با الهام از روش های استالین توانست، حتی علی زرکش فرد شماره 2 سازمان و رقیب سیاسی خود را از صحنه حذف کند. در صفحه 43 کتاب ” اسناد مکاتبات من و مسعود رجوی” نوشته آقای شاهسوندی عضو سابق شورای مرکزی و از مسئولین قدیمی سازمان مجاهدین آمده است

” آن نیمه شب مهرماه 1365، که محمد علی جابرزاده انصاری در نشستی که به همین منظور تشکیل شده بود، بدون هیچ مقدمه و تنها با گرفتن تضمین های شداد و غلاظ باصطلاح دو قبضه دائر بر فاش نکردن این مهمترین سر تاریخ سازمان ، بدون ذکر هیچ دلیل و برهانی ( چه از جانب علی زرکش و چه از جانب سازمان) گفت که در جلسه ای با حضور مسعود و مریم و دفتر سیاسی سازمان علی زرکش به خیانت متهم شده و خودش قبول کرده و اعدامش هم صادر شده است.” (پایان نقل قول)

اما بعداً حکم اعدام علی زرکش به زندان تخفیف پیدا کرد و در ساختمان بقایی در بغداد بازداشت و زندانی شد. در همین پیوند آقای رجوی در نامه ای به دستخط خود خطاب به آقای سعید شاهسوندی نوشته است:

” برادرمان علی زرکش هم حی و حاضر است و می توانی بیایی ( به تاکتیک آقای رجوی برای آوردن سعید شاهسوندی از پاریس به بغداد توجه کنید.) و بنشینی و با او از نزدیک صحبت کنی. آنوقت خواهی دید آن مدتی راهم که در اینجا از دید بعضی ها مخفی بود بخاطر این بود که دشمن درباره تغییر موضع او! بر ما پیشدستی نکند.” (پایان نقل قول)

تابه حال آقای رجوی رهبر فرقه سازمان مجاهدین پاسخ نداده است که تغییر موضع علی زرکش از چی به چی بوده است؟

و چرا باید “تغییر موضع” علی زرکش حکم اعدام!! داشته باشد؟

برگرفته از کتاب روزهای تاریک بغداد ، نوشته محمد حسین سبحانی

خروج از نسخه موبایل