آقای صمد اسکندری، مسئول حقوقی انجمن نجات، در یادداشتی برای نشریه نجات که در زیر آورده می شود به نکته بسیار مهمی در خصوص ضرورت سکوت نکردن و دست به افشاگری زدن اشاره می نماید که بسیار قابل تأمل است.
او نوشته است:
“در دنیای پرفراز و نشیب کنونی هر انسانی سرگذشت و سرنوشت بسیار متفاوتی داشته است. زندگی های پر فراز و نشیب با تلخی ها و شیرینی های متعدد. تلخی هایی که گاه از طرف افراد فرصت طلب به آن ها تحمیل شده و گاه به خاطر انتخاب های غلط شان. گاهی هم سرنوشت به طرز غریبی افراد را در مسیری قرار می دهد که شاید هیچ گاه در مخیله شان هم نمی گنجیده است.
از میان افرادی که سرگذشت های تلخی داشته اند و از میان آن ها که ظلمی به آن ها روا داشته شده و از میان آن ها که به هر دلیلی در ورطه استثمار فرد یا گروهی قرار گرفته اند، کمتر کسی جرأت بیان حقیقت را پیدا کرده است. این که سرگذشت خود را دست کم برای عبرت دیگران بازگو کند.
به این ترتیب برخی سکوت پیشه می کنند ولی برخی همچون تعدادی اعضای سابق فرقه تروریستی مجاهدین خلق به رغم تهدید، تخریب شخصیت و اهانت، برای پیشگیری از تکرار تجارب تلخ گذشته، استوار و شکست ناپذیر با بیان واقعیت ها و افشای ماهیت رذل رهبران مجاهدین خلق تلاش می کنند تا جامعه بشری را از گزند چنین غده خطرناکی محفوظ نگاه دارند. مسعود رجوی بارها برای ممانعت از جدا شدن اعضای ناراضی با توسل بر آیه ۱۱ سوره الحج “خَسِرَالدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ” تلاش داشت تا به زعم خود مانع جدا شدن اعضا شده و آن ها را از بیم خشم و مجازات الهی و غضب عوامل رجوی برحذر دارد.
برخلاف تهدیدات و تصورات غلط رجوی، ما اعضای سابق، تاریخ را چه متعلق به خودمان باشد و چه به دیگری، چه تاریک و چه روشن با افقی امید بخش رقم زدیم و با اراده آهنین به دنیای پر از جعل و دروغ رجوی ساخته، نه گفتیم و این تصمیم تاریخ ساز باعث شد تا با دید و نگرشی بازتر به مسائل پیش رویمان نگاه کنیم و با درس گرفتن از تجربیات تلخ گذشته، فرآیند تکرار اشتباهات گذشته را در جامعه مسدود نماییم. تبلور زیبای زندگی پس از اسارت با عمیق ترین رنج های آن دوران چنان دگرگونی در زندگی ما ایجاد کرد که تصورش غیرقابل وصف است.
داستان غم انگیز اعضای گرفتار در مناسبات غیرانسانی مجاهدین خلق، که هم اکنون تحت القائات غلط و باورهای دروغین مریم رجوی از دسترسی به یک زندگی آزاد عاری از هرگونه جبر و فشار متوقف مانده اند نیاز به ریسک پذیری آنان دارد. وقتی خاطرات و زندگی کنونی تک تک اعضای نجات یافته را در کنار هم قرار می دهیم متوجه می شویم که زندگی ارزش یک بار ریسک را برای پایان بخشیدن به بندگی و اسارت در فرقه منفور رجوی دارد. بهتر است اعضای گرفتار در تشکیلات به گل نشسته مجاهدین خلق برای یک بار هم که شده تصمیم تاریخ ساز خود مبنی بر رهایی از جهنم رجوی را اتخاذ کنند.”
با توجه به یادداشت فوق از آقای صمد اسکندری که مفاهیم بسیار متعالی و واقعی را ترسیم می نماید، نتیجه گیری می شود که:
اولا اعضای سابق فرقه رجوی که آزادی خود را بازیافته اند، به شکرانه به دست آوردن این نعمت باید دینشان به جامعه را ادا نمایند و از سکوت و پنهان کردن خود پرهیز کرده و دست به افشاگری با جزئیات کامل از مشاهداتشان بزنند و اجازه ندهند که سران فرقه تروریستی رجوی همچنان با ترفندهای همیشگی به فریب جوانان پرشور اما کم تجربه بپردازند.
ثانیا اعضای فعلی گرفتار در فرقه رجوی لازم است این ریسک پذیری را به سمت جلو داشته باشند تا خود را از بندگی رها کرده و شجاعانه پا به دنیای آزاد بگذارند و سرنوشت خود را تغییر دهند و اجازه ندهند تا حصارهای ذهنی که رجوی برای آنان ساخته است آنها را همچنان در اسارت نگاه دارد.
به کوشش عاطفه نادعلیان