مقدمه:
ظاهراً یکی از اهدافی که رهبران فرقه های مذهبی و ایدئولوژیک دنبال می کنند، همگانی کردن ایده های خود برای همه مردم جهان، فارغ از پهنه جغرافیایی می باشد که فرقه در آن محدوه متولد شده و شکل گرفته است. در این راستا فرقه ها از پهنه ملی خود پا را فراتر می گذارند و رسالت جهانی برای خود قائل هستند. به همین دلیل است که رهبران فرقه ها برای اینکه پویایی!؟ ایدئولوژی حاکم بر فرقه را نشان دهند، افرادی که از ملیت ها و کشورهای مختلف با روش های خاص فریب می دهند و به فرقه می پیوند را در جایگاه و موقعیت های ویژه ای قرار می دهند. این افراد در درون و برون فرقه اهمیت ویژه به لحاظ تبلیغاتی پیدا می کنند تا رهبران فرقه ها پویایی!؟ و جهانی بودن ایدئولوژی خود را به رخ بکشند. نمونه چنین طرز تفکری را در عملکرد رهبری سازمان مجاهدین خلق قابل مشاهده است.
روشن است که هنگامیکه فرقه ها برای خود رسالت جهانی قائل هستند، بطور طبیعی و آتوماتیک منتقدینی در سطح جهان از ملیت های مختلف نیز پیدا خواهند کرد. باز به همین دلیل است که علاوه بر اینکه کادرها و اعضای سابق سازمان مجاهدین به نقد فرقه های ایدئولوژیک و تروریستی می پردازند، نویسندگان و پژوهشگران مختلفی از سایر ملل نیز وجود دارند که به نقد فرقه ها از جمله سازمان مجاهدین خلق می پردازند. آقای آنتوان گسلر سوئیسی نیز یکی از این ده ها محققی می باشد که علاوه بر پژوهش در مورد احزاب کمونیست در شوروی سابق و چین، بطور مشخص در مورد فرقه ایرانی سازمان مجاهدین خلق نیز تحقیقات گسترده ای را انجام داده است. محصول تجارب و تحقیقات آقای آنتوان گسلر در مورد فرقه سازمان مجاهدین خلق در چندین کتاب از جمله " درد مشترک "، " اسیر در زنجیر دروغ " و " کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک " تدوین شده است که کتاب اخیر جایگاه ویژه ای در این پژوهش ها دارد و به همین دلیل سرکار خانم بتول ملکی گفتگویی را با ایشان انجام داده است.
کانون ایران قلم ضمن تشکر از آقای گسلر برای انجام مصاحبه، برای ایشان که اخیراً دچار بیماری قلبی شده بودند، آرزوی سلامتی و بهبودی می کند و توجه شما را به ترجمه گفتگوی خانم بتول ملکی با ایشان جلب می کنیم.
کانون ایران قلم
ترجمه مصاحبه خانم بتول ملکی با آقای آنتوان گسلر
بتول ملکی:
با تشکر از شما آقای گسلر که این فرصت را در اختیار من و دوستانم در کانون ایران قلم قرار دادید تا مصاحبه ای با شما در مورد کتاب ها و همچنین شنیدن تجربیات گرانبهای شما داشته باشم. ابتدا می خواستم که بیوگرافی مختصری از خودتان بیان کنید، هر چند که خوانندگان این مصاحبه با آثار و نوشته های شما آشنایی دارند.
آنتوان گسلر:
من یک روزنامه نگار و عکاس هستم و در کشور سوئیس در سال 1354 متولد شده ام. بعد از ادامه تحصیلات در سوئیس و پاریس در سال 1379 در رشته سیاست بین الملل فارغ التحصیل شدم. من در روزنامه های مختاف سوئیسی کار کرده ام و در حال حاضر نیز مسئول بخش بین المللی روزنامه daily Le Nouvelliste. می باشم. همچنین با تعدادی از موسسات مطالعاتی سیاست منطقه ای در اروپا کار می کنم. چندین کتاب نیز تا کنون نوشته ام.
بتول ملکی:
آقای گسلر، شما آثار و تحقیقات زیادی در مورد تسلط حزب کمونیست شوروی و مشخص تر دوران حکومت استبدادی بر استالین در اتحاد جماهیر شوروی سابق دارید. شما چه وجوه اشتراکی بین رهبران مختلف در حزب کمونیست شوروی یا سایر احزاب و سازمان های استالینیستی مشاهده می کنید؟
آنتوان گسلر:
من فکر نمی کنم تعداد زیادی فرم در کمونیسم وجود داشته باشد. در دهه ها و جریان های اخیر، استالینیسم، تروتسکیسم، مائویسم و کاستروئیسم…، این نام ها هستند که تغییر می کنند. در واقع هنگامیکه نام ها تغییر می کنند، اسکلت و استخوانبندی و روش ها تغییر نمی کنند و همچنان باقی می مانند. رهبری در این ایدئولوژی ها به این تغییر شکل، عنوان دمکراسی می دهند و آن را ترویج می کنند تا حکومت و جایگاه خود را تداوم این ایدئولوژی ها تداوم بخشند.
بتول ملکی:
یکی از کتاب های شما که خوانندگان بسیاری را بدست آورد، کتاب کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک بود. شما این کتاب را به آقای عبدالجبار عضو دفتر سیاسی حزب کمونیست عراق که توسط صدام حسین دیکتاتور سابق عراق و دیگر رهبران حزب بعث به سوئیس تبعید شد، تقدیم کردید. چه وجه مشترکی را بین قربانیان سازمان مجاهدین خلق و قربانیان دیکتاتوری صدام حسین می دیدید؟
آنتوان گسلر:
کتاب " کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک " را من به دوستم عبدالجبار الهاشمی که از تبعیدیان رژیم صدام حسین در سوئیس بود، تقدیم کرده ام. وی از اعضای وقت حزب کمونیست عراق بود که به دلیل مخالفت با حکومت صدام حسین و سیاست های حزب بعث مورد غضب واقع شده بود. اما " کتاب کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک " برروی گروه تروریستی مجاهدین خلق در عراق که به ظاهر در مقابل رژیم تهران است، متمرکز شده است. یک سازمان سیاسی نظامی که تبدیل به یک فرقه و دیکتاتوری شده است. من فکر می کنم که جدا از تفاوت بین دیکتاتورها (حکومت صدام حسین و سازمان مجاهدین خلق) تمامی قربانیان آنان به یک اندازه رنج و عذاب می کشند.
بتول ملکی:
بسیاری از افراد که خود در گذشته عضو سازمان مجاهدین خلق بوده اند، از جمله بعضی از اعضای کانون ایران قلم، با قاطعیت مناسبات داخل این گروه را فرقه گرایانه عنوان می کنند، شما آقای گسلر به عنوان یک شهروند سوئیسی به چه میزانی به ویژگی های فرقه گرایانه در سازمان مجاهدین خلق اعتقاد دارید؟
آنتوان گسلر:
من نه به عنوان اینکه یک شهروند سوئیسی هستم، بلکه به عنوان یک انسان مسئول به سؤال شما پاسخ می دهم. من فکر می کنم که " انسانیت " یک خانواده بزرگی است که همه در آن نسبت به یکدیگر حق و وظیفه ای دارند. اما این فرقه ها هستند که این شرافت و آزادی انسان را نابود می کنند و باید عملکرد آنها روشن و محکوم شوند. سازمان مجاهدین خلق نیز یک گروه فرقه ای است که به همین شکل عمل می کند. در سازمان مجاهدین خلق نیز روند فرقه گرایی با منزوی کردن اعضا و قطع ارتباط با خانواده و دوستان شروع می شود. آنها با تکرار شعار ها ی ساده ولی موثر (مانند ایران رجوی – رجوی ایران – مترجم) به سمت مغز شوئی اعضا گام برمی دارند. آنها از نظر فکری ضعیف هستند و با دادن غذای ذهنی به آنها، از خوابیدن آنان جلو گیری می کنند و این عمل باعث نابودی فیزیکی آنان می شود. رهبر فرقه می تواند از آنان به عنوان برده فکری، در هر کاری که می خواهد از آنها بهره برداری کند.
بتول ملکی:
شما در فصل هفتم کتاب " کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک " به این اشاره کرده اید که از منظر غرب نسبت به واژه "ارتش"، ارتش آزادیبخش ملی هرگز به عنوان یک ارتش عمل نکرده است. از سوی دیگر سازمان مجاهدین خلق در شرایط کنونی مدعی است که در آمریکا حمایت کننده های جدی برای بکارگیری آنها دارد. شما چه فکر می کنید؟
آنتوان گسلر:
من فکر می کنم دروغ و خطوط ساختگی در جریان هستند. آری اگر کسی اسلحه به دستش بگیرد و علیه اشغالگران خارجی بجنگد یک آزادی خواه هست و عضو ارتش آزادی بخش. اما اگر این به منظور گرفتن قدرت سیاسی در یک کشور باشد، در آن صورت حمله مسلحانه و نظامی به دیگران تروریسم محسوب می شود. از آنجا که جلب حمایت مردم از عملیات تروریستی سخت است بنابراین با عنوان و اسم " آزادی بخشی " انجام می شود. در مورد سازمان مجاهدین خلق شکی نیست که آنها می خواهد رژیمی را از طریق خشونت سرنگون کنند، حتی اگر مسئله منجر به قتل انسانهای بی گناه شود. من فکر می کنم که بخشی از آمریکائی ها توسط مجاهدین فریب داده شده اند همانگونه که در افعانستان و عراق فریقته شدند. اگر این حقیقت آهسته آهسته آشکار شود خود نوعی پیروزی است. من فکر می کنم آینده مبارزان مسعود رجوی اکنون به سیاست آمریکایی ها بستگی کامل پیدا کرده است.
بتول ملکی:
من و دوستانم از شما به دلیل انجام این مصاحبه تشکر می کنیم، اگر نکته ناگفته ای وجود دارد، خودتان در پایان مصاحبه بفرمایید.
آنتوان گسلر:
↑
در دنیائی که ما زندگی می کنیم با مشکلات جدی روبر و می شویم. با بحران های جدی دسته جمعی روبر و هستیم مانند حفظ محیط زیست باید بصورت جمعی عمل کرد راه حل انفرادی وجود ندارد. باید با هم برای یک آینده بهتر که از عدالت خواهی و صلح و خیر خواهی و احترام به دیگران و دوستی با مردم عبور می کند، بکوشیم.