او مکثی کرد و گفت: اوقات شخصی؟!، سازمان برای کسی اوقات شخصی قائل نبود کسی نمی توانست برای خودش برنامه ای داشته باشد برنامه ها همه جمعی بودند،همه باید در اختیار تشکیلات باشند هیچ اختیاری از خودمان نداشتیم، دائم باید در ارتباط با مسئول بالاتر می بودیم و مرتب رد بدهیم که من فلان جا هستم حق نداشتیم خودسرانه به قرارگاه برویم و حتما باید با مسئول بالاتر تردد می کردیم، حتی برای دوش گرفتن که زمان محدود و کمی داشت باید با مافوق هماهنگ می شدیم و اجازه می گرفتیم، آزادی فردی وجود نداشت.
فرصتی دست داد تا باردیگر با منصور عصاری عضو جداشده از فرقه رجوی که اخیرا به کانون گرم خانواده اش باز گشته به گفتگو بنشبنیم، از منصور سوال شد اوقات شخصی ات در سازمان چگونه می گذشت ایا برنامه ای برای این اوقات داشتی، اساســا تا چه حد حقوق انــسانی در آنجا رعایت می شد؟