تفسیر عشق

4 شنبه شب به مناسب بی مناسبتی در اردوگاه اجباری اشرف ، روزبه باصدای گرمش ، شعر ی را با پیانو خواند به نام تفسیر عشق.
مجاهدین سعی می کردند با نشان دادن کلیپ های از رهبرمفقود الاثر و بی نشان خود که به زودی رکورد فرار ر ا با بیش از ۵ سال به خود اختصاص می دهد ِ این شعر را به وی نسبت بدهند. جقدر با حال بود با نشان دادن تصویر مسعود یکهو زنان غش می کردند و مردها هم دست می زدند.
عباس داوری تحت تعقیب دچار هیجان شده بود نزدیک بود غش کند زیرا بخوبی عاقبت خود ش را می داند که در زندان بجرم آدم کشی خواهد مرد.
بیچاره تر از این علاف ها پیدا نمی شه که بخودش رکب بزنه و سر خود شیره بماله.
تلویزیون مجاهد از نشان دادن چهر ه های زنان ومردان شرکت کنند ه بصورت نزدیک ( کلوز آپ ) خوداری میکرد زیرا چهره هر کدام از ین افراد نشان از درد و غمی است که در دل دارند و راه بن بستی که خروجی هم در ان متصور نیست. و ا زهمه مهمتر با دیدن عکس آنها خانواده ای برای دیدار فرزندش به اشرف خواهد رفت و بر مشکلات حل نشده فرقه می افزایند
کم ماند ه بود زنان برای روزبه به سبک خوانند گان غربی جیغ و فریاد بزنند ولی صندلی های او ل را پیر زنان و پیرمردان از کار افتاده جنسی وجسمی نفرین شده گرفته بودند و جوانتر ها از ترس مواخذه و نشست ج جرئت ابراز احساسات نداشتند.
روزبه عماد زاده از آلمان همراه مرضیه به عراق آمده بود/ در ارکستر مرضیه می زد. دو سه با ر هم رفت آلمان و برگشت..
روزبه موهای بلندی داشت دفعه آخرکه مخش را زدند و نگرش داشتند و البته از انجا که موهایش مانع جدی در سرنگونی رژیم بود ، موهای و ی را کوتاه کردند.
روزبه شد مسول ادیت و در بخش فرهنگی مشغول شد. و وضعش خوب بود.
روزبه برادرش موسی عماد زاده بود که در سال 1998 در بازی های فرانسه به دستور رجوی به داخل زمین فوتبال با عکس رجوی دوید و پلیس وحشی فرانسه چنان با لگد به کمر وی زد که هنوز که هنوزه نمی تونه بدوه و کمری شده است.
ما چقدر برای این رجوی حرام لقمه تقاص داده ایم.
حال مجاهدین کم آوردند و روزبه هم خوانند ه شده.
در یک جای آهنگ روزبه می خواند
برادر ای دلاور
فکر می کنم با توجه به بی نشان بودن برادر وبی هویت شدن مجاهدین باید اینجوری شعر تمام می شد
ای برادر
ای عاشق دروغین
عشقت را تفسیر نکن
عشقت را نشان بده
زیرا که تو از همه اول تر ی
در خالی کردن صحنه نبرد
و جا گذاشتن میلیشیا در اشرف
پس ای عاشق دروغین
بپا
دستت نره لای در
و نمالی به خاور
که اوضاع در اشرف
خر تو خر است
و سگ صاحبش را نمی شناسد
و عشق در نزد رجوی یعنی که زرشک

خروج از نسخه موبایل