ازخوشحالی در پوست نمیگنجیدم. هیچگاه این هلندی ها تا این اندازه باعث خوشحالیم نشده بودند. همیشه پز دموکراسی میدهند. خودشان را صاحب دادگاه بین المللی جنایات جنگی میدانند. اما از آمریکا به نا حق دفاع میکنند. میگویند که ایران باید غنی سازی اورانیم را تعلیق کند. چرا که آمریکا آن را میخواهد. وقتی میبینم این کشورها خود را مستقل میدانند و تا خرخره وابسته به آمریکا هستند تعجب میکنم. این ها در مقابل آمریکا مثل بره هستند در برابر گرگ. هرچه آقا بالا سرشان بگوید مثل نوچه عمل میکنند.یک بار هم به خودشان اجازه نمیدهند که به آمریکا شک کنند. توجه کنند که این آمریکا است که اولین کشور غنی کننده اورانیوم و سازنده بمب اتم بوده است. اوست که اولین بمب شیمیائی را بر روی مردم بی گناه این جهان فرو افکنده است. این آمریکا است که بیشترین سلاح کشتار جمعی در این دنیا را بکار میبرد. روزانه صد ها نفر از مردم دنیا به دست سربازان آمریکائی و با سلاح های تولیدی در این کشور به خاک و خون کشیده میشوند. این کشور است که از یک گوشه دنیا به آن طرف دیگر هجوم میبرد. رئیس جمهور آمریکا است که دم به ساعت کشور های دیگر را تهدید به حمله نظامی میکند.اما دیشب آن چیزی را دیدم که باورم نمیشد. آن هم از تلویزیون رسمی کانال دوم هلند. برنامه ای به نام نوفا(NOVA)از ایران دفاع میکردند. غنی سازی را حق و حقوق ایران میدانستند. آن هم در تمامی طول برنامه. در یک تحلیل مفصل تلویزیونی. در مصاحبه با خبرنگار معروف هلندی و ایران شناسان. دلایل بسیار خوبی ارائه میدادند. میگفتند که ایران قبل از انقلاب اسلامی اقدام به خرید امکانات برای غنی سازی نموده. سی و سه سال است که بودجه سنگینی برای آن پرداخته است و توقف آن ضرر غیر قابل جبرانی برای ایران دارد. برای مصرف اقتصادی و اجتماعی نیاز به آن دارد. میگفتند که آمریکا هیچ دلیل قانع کننده ای برای مقابله با ایران ندارد. بهتر است که به حقوق ایران احترام بگذارد و دست از لجاجت بردارد. دولت هلند با این موضع گیری و بیان آن منافع خاص خودش را در نظر دارد. بالطبع استفاده سیاسی و یا اقتصادی از آن میبرد. خودم هم معتقدم که ادامه غنی سازی در مقابل جنگ به نفع ایران نیست. اما آن چه برایم شادی آور بود دیدن و شنیدن بیان یک واقعیت بود. واقعیتی که به وضوح کتمان میشد. به همان اندازه که از دیدن این چنین برنامه ها و قضاوت هائی شاد میشوم از دیدن و شنیدن عملکرد های مجاهدین دلم به هم میخورد. مجاهدین خود را ایرانی مینامند. هرچه به رسانه هایشان و تلویزیونشان نگاه کنم متنفرتر میشوم. تمام تلاششان این است که ایران را در مقابل آمریکا کوچک و تحقیر کنند. نه تنها از تمامی مواضع آمریکا دفاع میکنند بلکه جاسوسی آن ها را مینمایند. آشکارا به این عملشان افتخار میکنند. سعی میکنند آن را بیش از آن چه هست به نمایش بگزارند. رویش تبلیغ هم میکنند. تمام تلاششان این است که آتش جنگ افروخته شود. آن ها نیزهیزم بیار این معرکه باشند. برای آن ها مهم نیست که این غنی سازی حق مسلم ایران است. همینطور هم مهم نیست که با شروع جنگ مردم ایران چه خساراتی خواهند دید. آن ها به تکه نانی فکر میکنند که آمریکا جلویشان پرتاب میکند. مجاهدین میگویندکه: تنها راه مقابله با جاه طلبی هسته ای رژیم ایران حذف نام این سازمان از لیست تروریستی است. مثالی فارسی میگوید که: یک نفر از دست یک بچه پررو کلافه شده بود. اورا روی زمین انداخته و کتک میزد. بچه پررو ضمن این که کتک میخورد آن فرد را تهدید میکرد که اگر بلند شوم چنین و چنان خواهم کرد. حالا منتظر میمانیم تا ببینیم که مجاهدین پس از در آمدن از لیست تروریستی چه شق القمری خواهند کرد. اخیرا برای رد گم کردن از راه حل سوم صحبت میکنند. راه حلی که نابغه اشان مریم رجوی کشف کرده است. میگویند که طرفدار جنگ نیستند ولی مماشات با رژیم ایران را نمیپذیرند. این گفته من را دائما به یاد روزهائی میاندازد که در عراق در نشست های مسعود رجوی شرکت میکردیم. او سرنابغه مجاهدین بود. زمان جنگ هشت ساله مجاهدین در طرف عراقی یعنی صدام حسین قرار داشتند. یکی از تکه کلام های مسعود در هر تجمع این بود که میگفت: میگویند که اگر این دو کشور صلح کنند چه میشود؟ ما چه میگوئیم؟ میگوئیم که خواهش میکنیم که صلح کنید. بفرمائید صلح کنید. ما میدانیم که صلح طناب داری است که به گردن رژیم خواهد افتاد. این مردک فکر میکرد که دیگران کودن هستند. نمیفهمند که ایشان فقط بر اساس وجود جنگ است که در عراق اطراق فرموده اند. اگر جنگ برایش مهم نبود چرا به عراق رفته بود. چرا با دشمن همکاری میکرد؟ پس چرا صلح طناب دار رژیم نشد؟ و چرا رجوی منفور و مخفی شده و ده ها چرای بدون جواب دیگر. نهایتا صلح جای جنگ را گرفت. رجوی هم با طرح یک عملیات احمقانه به نام فروغ جاویدان باعث به کشتن دادن هزار و دویست و شصت انسان شد. فقط از اعضای سازمانش. آیا به خاطر انجام این جنایات نیست که مخفی شده است؟ آیا جای او در کنار کارادیج در دادگاه رسیدگی به جنایات جنگی در دادگاه لاهه نیست؟ چرا جنایتکارانی مثل مریم رجوی و مهدی ابریشمچی و ده ها عوامل دیگر در این فرقه زیر بیرق آمریکا در اروپا راست راست راه میروند و جولان میدهند. این در صورتی است که یک عضو این سازمان در آمریکا به جرم عضویت در سازمان تروریستی محکوم به پانزده سال زندان شده؟ و چرا اروپا و آمریکا به جدا شدگان این سازمان به همان جرم پناهندگی نمیدهند؟ رضا اسدی