رجوی؛ برادرخوانده” کارادزیچ”

مهدی عسکری، کانون هابیلیان، مشهد، ششم اوت 2008
رهبر صرب های بوسنی در د‌هه 90 که به نسل کشی مسلمانان بوسنی و جنایت علیه بشریت متهم است توسط نیروهای امنیتی صربستان دستگیر شد و این می تواند نقطه عطفی برای دولتمردان صرب جهت تسهیل در پیوستن به اتحادیه اروپا به شمار آید. *
گرچه امروز جنگ داخلى در یوگسلاوى سابق به زباله دان تاریخ پیوسته، اما زخم هاى این جنگ در آینده نزدیک التیام نخواهند یافت. اما این واقعیت که جنایتکاران جنگى این رویداد همچون رادوان کارادزیچ که می توانند به طور مخفیانه و حتی در برخی موارد نسبتاً آزادانه در صربستان زندگى و تردد کند، آشکارا بازتابی از وجود بی نظمی در این کشور بوده است. *
از آن زمان که خون هابیل به ناحق توسط قابیل ریخته شد و رسم جنایت و خونخواری به عنوان یکی از مولفه های جاری برای استیلا و سلطه گری درآمد ، جنایت کاران و خونخواران زیادی در طول تاریخ آمده و رفته اند : آتیلا ، نرون ، پل پت ، هیتلر ، چنگیز خان و صدام، تنها نام هایی از این سیاهه بزرگ و تاریک نسل های گوناگون بشر بوده اند. اما آنچه بهانه شد تا نگارش این مطلب مورد نظر قرار گیرد مقایسه ای است میان دو جنایتکار عصر حاضر یعنی رادوان کارادزیج 63 ساله و مسعود رجوی 61 ساله ، مواردی که اگر چه شاید تاکنون مورد مقایسه و سنجش قرار نگرفته باشد اما از دیدگاه بررسی رفتار سادیسم گونه دو جنایتکار معروف عصر حاضر جای تامل بسیار دارد :
1-نسل کشی،فصل مشترک و اول جنایات کارادزیچ و رجوی است.
رادوان کارادزیچ – رهبر صرب های بوسنی – که از 13 سال پیش تحت تعقیب بین المللی است ، در ژوئیه 1995 در شهر سربرنیتسا بیش از 8 هزار جوان و مرد بوسنیایی را قتل عام کرد. مساله ای که در زمان خود سرو صدای زیادی کرد و قلب های زیادی را به درد آورد. او امروز پس از 13 سال دستگیر شده است و دادگاه لاهه مشغول محاکمه اوست. مسعود رجوی نیز تا کنون بنا بر اسناد و مدارک غیر قابل انکاری در قتل عام گسترده مردم کردستان عراق ِجنایات زیادی را انجام داد. رجوی با تشکیل ارتش خصوصی برای خدمت به صدام و دفع قیام کردهای عراق ، به آنها حمله نمود. به دستور مسعود و مریم رجوی زنان و مردان زیادی کشته و روستاهای زیادی نابود شدند ، تاسیسات و مزارع زیادی نابود شد و تعداد زیادی آواره شدند. اگر سربازان کارادزیچ زنان را نکشتند اما نیروهای مسعود رجوی چند روستا را با تمام ساکنان آن با خاک یکسان کردند. آنها باملبس نمودن خود به لباس نیروهای کرد و با فریب مردم کرد عراق ، تعداد زیادی از مردم کردستان را به خاک و خون کشیدند. رجوی همچنین در جنایت دیگری برای آنکه خوش خدمتی را در حق اربابش- صدام- تمام کرده باشد اقدام به دفع انتفاضه جنوب عراق نمود. نیروهای رجوی با همکاری گارد ریاست جمهوری عراق اقدام به قتل عام گسترده مردم جنوب عراق نمودند. آنها در جریان این قتل عام اقدام به تعقیب جوانان می کردند و آنها را به زور از منازلشان بیرون می آوردند و در خیابان به رگبار می بستند. آنها همچنین برای دفن اجساد قربانیان این نسل کشی اقدام به حفر گورهای دسته جمعی نمودند. در بررسی دیگر می توان از قتل 16 هزار شهروند ایرانی به دستور رجوی نام برد که در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی صورت گرفت.
2-اتحادیه اروپا دستگیری کارادزیچ را یکی از شروط پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا ذکر کرده بود. تلاش دولتمردان و مسوولین امنیتی یوگسلاوی برای تحقق این امر 13 سال به طول انجامید. در طول این 13 سال افکار عمومی دنیا خواسته یا ناخواسته مسوولین یوگسلاوی را یکی از حامیان اصلی و از عوامل فرار کارادزیچ ذکر کرده بودند. دستگیری کارادزیچ دو مزیت برای یوگسلاوی به همراه داشت. اول آنکه این کشور را یک قدم به اتحادیه اروپا نزدیک نمود و دیگر اینکه باعث شد تا اتهام حمایت و پنهان نمودن یکی از جنایتکاران بنام چند سال اخیر دنیا از آنها سلب شود. بنابراین امروز می توان اینگونه قضاوت نمود که مقامات یوگسلاوی در طول 13 سال اخیر واقعا به دنبال کارادزیچ بوده اند. چند سال است که ظاهرا کسی از مسعود رجوی هم خبری ندارد. آمریکایی ها در این مورد جواب درستی نداده اند. آنها ظاهرا منافقین را در لیست تروریستی خود قرار داده اند اما همه مقامات عراقی به این نکته اذعان داشته اند که حمایت آمریکا از منافقین باعث شده است که دولت عراق نتواند آنها را از عراق اخراج کند. در این مورد آمریکا با قطع حمایت خود از منافقین می تواند منشاء دو اثرشود. اول آنکه می تواند بیش از گذشته در مورد شعار مبارزه با تروریسم خود پا فشاری کند و قطع حمایت از گروه تروریستی مجاهدین خلق را نیز شاهدی بزرگ برای اثبات ادعای خود فرض کند. از این رهگذر دولت آمریکا می تواند تا حدودی از بار سنگین حمایت خود از تروریسم – به عنوان بزرگ ترین حامی تروریسم – بکاهد و از طرفی دیگر ( هر چند که اثبات این مطلب مشکل است) برای اثبات این مساله تلاش کند که هیچ گاه از منافقین حمایت نکرده است. آمریکایی ها علاوه بر این ، با این کار کمی از بار سنگین حمایت آمریکا از تروریسم در عراق خواهند کاست و کمی از اعتماد از دست رفته مردم عراق را باز خواهند یافت.
3-کارادزیج 13 سال ناپدید بود. او در این مدت به عنوان یک دکتر انرژی درمانی در مجامع عمومی ظاهر می شد و حتی کنفرانس می داد و سمینار برگزار می کرد. او در یک درمانگاه با نام و ظاهری متفاوت مشغول کار بود و چه بسا در طول این 13 سال با خانواده قربانیان جنایتش نیز برخورد کرده باشد ، از آن سو مسعود رجوی نیز از سال 2001 و به دنبال حمله آمریکایی ها به عراق نیروهای خود را به حال خود رها نمود و فرار را بر قرار ترجیح داد. وجه مشترک 7 سال زندگی پنهان رجوی و 13 سال زندگی در خفای کارادزیچ ، همین ناشناخته بودن آنها بود. اما تفاوت های نیز در این میان قابل تامل است. در طول این سالها کارادزیچ خود به تنهایی و با هویتی ناشناخته در جامعه حاضر می شد. او کار می کرد و کسی هم نمی دانست او کجاست و اینگونه که مشخص شده او در طول این سالها حامی خاصی نیز نداشته است. طبیعتا او می دانسته با حضور در میان مردم روزی این امکان وجود دارد که کسی او را شناسایی کند و دستگیر شود اما به هر حال مجبور بوده به این زندگی رو آورد تا امرار معاش کند. در آن سو اما رجوی در طول 7 سال اخیر هیچ کدام از این روش های را پیاده نکرده است. روانشناسی رفتار رجوی نشان می دهد که او از دوران نوجوانی و جوانی خود ، همواره خود را بر دیگران ترجیح می داده و این خصلت تا به حال نیز ادامه داشته است. در گذشته – سال 1351- زمانی که او دستگیر شد بدون آنکه شکنجه ای را تحمل کند تعداد زیادی از همراهان خود را به ساواک معرفی کرد و باعث دستگیری و سپس اعدام آنها شد. در میان آنها حنیف نژاد هم جزو اعدام شدگان بود. مسعود رجوی بعدها در رقابت با موسی خیابانی نیز تلاش می کرد خود را جلوتر از خیابانی مطرح کند و برای خود جایگاه والاتری دست و پا کند.
4-رجوی آنقدر ترسو است که برای حفظ جان خود حاضر شد تمام ابهت پوشالی خود را به زیر سوال ببرد و اعتقاد بسیاری از نیروهای خود را در مورد اسطوره بودن از دست بدهد و گروهکش را مستمسک خنده خودی و بیگانه کند اما ریسک حضور در جمع نیروهای خود و خطر کشته شدن را انجام ندهد. حتی فکر حضور انسان بزدلی همچون رجوی در میان مردم و اختیار نمودن یک زندگی مخفیانه آنقدر دور از ذهن است که بطور قطع یقین تاکنون هیچ کسی حتی تصور این مساله را نیز به ذهن خود راه نداده است.چه کسی است که نداند رجوی امروز با حمایت آمریکاست که روزگار می گذراند و بر اثر این مساله روز به روز فربه تر از دیروز می شود. این نکته نیز به قدر کافی روشن است که رجوی آنقدر بی حمیت است که حتی عرضه اینکه با کلاهبرداری حرفه ای همچون همتای خود – کارادزیچ – بتواند شکم خود راسیر کند نیز ندارد. راستی مگر رجوی تا به حال چه هنری غیر از جنایت و فریب نیروهای خود و نوکر پیشگی برای صدام و توجیه شکست و بزرگ نمایی پیروزی های ِ نبوده را داشته است که امروز بخواهد آن را عرضه کند و نانی برای خوردن بیابد ؟
5-رادوان کارادزیچ با جنایاتی که کرد باعث شد تا میلیونها اروپایی واز جمله مردم بوسنی و دیگر کشورهای دنیا خواهان دستگیری و مجازات او شوند. او جنایت کرد و انسانهایی بی گناه را برای پاک سازی نژادی قتل عام کرد. رجوی نیز برای مجازات جنایتهای زیادی که انجام داده است – که قطعا از جنایتهای کارادزیچ نیز بیشتر است – درخواست 18 میلیون عراقی و 70 میلیون ایرانی را پشت سر خود دارد پس او نیز باید به مجازات جنایتهای خود برسد. دستگیری کارادزیچ موجی از خوشحالی را در اروپا حاکم ساخت. یاپ دوهوپ شفر دبیر کل ناتو از این مساله ابراز خوشحالی کرد ، ماکسیم فرهاخن وزیر امور خارجه هلند ، اتحادیه اروپا ، نیکولا سارکوزی و بسیاری دیگر از مقامات اروپا نیز از این اقدام ابراز خوشحالی نمودند. مسلما میلیون ها انسان و بسیاری از مقامات سیاسی دنیا نیز از دستگیری یکی دیگر از جنایتکاران بنام دنیا خوشحال و مسرور خواهند شد.
6-ظلمی که کارادزیچ بر مردم بوسنی روا داشت ظلم بزرگی بوده است. قرار است روند دادگاه لاهه میزان مجازات او را تعیین کند و او در این دنیا به سزای اعمالش برسد. با توجه به مدارک و اسنادی که خود آمریکایی ها هم در گزارشات سالیانه وزارت خارجه خود اعلام کرده اند ، رجوی بسیار بیشتر از کارادزیچ جنایت کرده است پس دادگاه لاهه باید برای جنایتکاری همچون رجوی نیز دادخواست محکمه ارائه دهد و هر چه زودتر او نیز همچون ارباب خود و کارادزیچ به پای میز محکمه کشانده شود.
7- نه حمایت 1500 نفر از صربهای بوسنی که از دستگیری کارادزیچ ابراز خشم نموده اند می تواند لکه های ننگی را که کارادزیچ بر دامن بشریت نهاده است پاک کند و نه جیغ و داد کارگران خارجی حاضر در تجمع های رجوی و فریادهای 3500 اسیر دراردوگاه اشرف که برای خود لقب شیر زنان و مردان اشرف قهرمان را برگزیده اند می تواند رجوی را از دامن جنایت پاک کنند. درست همانند آنها که برخود لقب مبارزان آزادی یوگسلاوی رامی دادند اما جوانان و مردان رامی کشتند و به زنان و دختران تجاوز می کردند.
*هردو مطلب برگرفته از خبرگزاری مهر

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا