نقد و بررسی اسناد تسلیحات و مهمات مجاهدین در عراق – بخش سوم
عملیات موسوم به مروارید(سال 1991-1990):
این عملیات که به عملیات کردکشی نیز معروف شده، یکی از بزرگترین عملیات های مجاهدین در داخل خاک عراق می باشد.پس از حمله عراق به کویت و اشغال بخش هایی از خاک عربستان توسط ارتش عراق،آمریکا به مقابله با آن برخاسته و در یک ضد حمله فراگیر، ارتش عراق را از مرز های جنوبی تا بغداد وادار به عقب نشینی کرد.در این ضد حمله قریب به 75 درصد ارتش عراق و توانایی رزمی آن از بین رفت.فرصت و زمان مناسبی بود تا صدام برود!از همین رو نیروهای معارض شیعی و کرد از جنوب و شمال با نیروهای مردمی،شهر به شهر پیشروی کرده و بدون هیچ گونه مقاومت جدی ابتدا میخواستند خود را به دروازه های بغداد رسانده و پس از آن کار حکومت صدام حسین را یکسره کنند.اما یک مانع بسیار جدی و تا دندان مسلح بر سر راه آنان قرار گرفت.
نیروهای ارتش مجاهدین بلافاصله و با یک ضرب الاجل 24 ساعته، از قرارگاه اشرف خارج شده و در چند محور اقدام به پیشروی در منطقه و رویارویی با نیروهای معارضین ضد حکومت صدام حسین کرد.مسعود رجوی آن را یک عملیات تدافعی خواند ولی مشخص بود که وسعت این عملیات بیش از یک تدافع عادی است.شهرهای طوزخورماتو،سلیمانبک،کفری و چند شهر دیگر در جاده بغداد-کرکوک،جنوب شرقی سلیمانیه،الخالص،بعقوبه،سعدیه،جلولا و خانقین توسط تانک ها و زرهپوش های مجاهدین اشغال شد.نیروهای درهم شکسته ارتش صدام حسین وقتی چنین صحنه هایی از ارتش مجاهدین را مشاهده کردند، به آنان پیوسته و علاوه بر اینکه امکانات باقیمانده خود رادر اختیار مجاهدین قرار دادند، خود نیز بهمراه آنان با کردها در خانه خود جنگیده و خانه هاشان را برسرشان خراب کردند.
در این عملیات که تمامی اعضا و کادرهای مجاهدین تحت نام ارتش آزادیبخش شرکت داشتند بیش از 2500 فروند تانک و زرهپوش و موشک انداز کاتیوشا، توپ و… در اختیارشان بود(نیروهای مجاهدین نزدیک به 4500 نفر بود).سلاح هایی که تا یک سال قبل از این عملیات به مجاهدین اهدا شده و آموزش های لازم نیز توسط مستشاران عراقی به آنان داده شده بود.حال زمان آن فرا رسیده است تا آموزش های تئوریک را عملی کرد! که دشمن به پای خود آمد به گور!!!(بخشی از پیام مسعود رجوی به مجاهدین برای شروع این عملیات)
هدف نگارنده از بحث، بیان چگونگی این عملیات ها و دامنه آن نیست بلکه نشان دادن لحظات تاریخی،علل و ضرورت هایی است که منجر به تسلیح بیشتر مجاهدین از سوی ارتش عراق شده است!
نیروهای مجاهدین در شهرهای کفری و طوزخورماتو (جبهه اول)،در منطقه جلولا و خانقین(جبهه دوم) در خالص و بعقوبه (جبهه سوم) راه پیشروی نیروهای معارض کرد و شیعه عراق را بسته و راه ورود آنان به بغداد را سد کردند.چیزی که عنقریب بود به زندگی صدام و حکومت دیکتاتوری او در عراق پایان دهد، توسط مجاهدین و ارتش آزادیبخش به حالت عادی برگشت و صدام حسین از این معرکه رهایی یافت!
رهبری مجاهدین در این عملیات به نیروهای بی خبر از همه جای خود دروغ گفت.مسعود رجوی در نشستی قبل از این عملیات عنوان کرد که این نیروهای رژیم است که وارد عراق شده و میخواهند بغداد را سرنگون کنند.ولی واقعیت چیز دیگری بود و در عمل هم چیز دیگری دیده شد.نیروهای شرکت کننده در این عملیات از طرف معارضین عراق، نیروهای رئیس جمهور فعلی عراق یعنی آقای جلال طالبانی بنام "یه کتی" نیروهای مسعود بارزانی بنام حزب دموکرات کردستان عراق و نیروهای حزب الدعوه و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق بودند.بخشی از این نیروها سالیان سال بود که در ایران مستقر بوده و از طرف حکومت جمهوری اسلامی ایران حمایت می شدند.با اینحال مسعود رجوی و رهبران مجاهدین خوب می دانستند که اگر پای این نیروها به بغداد برسد و صدام سرنگون شود دیگر جایی برای آنها در عراق وجود نخواهد داشت و به همین دلیل برای تزریق غیرت انقلابی به مجاهدین، آنان را نیروهای "رژیم" قلمداد کرد تا ارتش آزادیبخش مجاهدین برای اولین بار در یک عملیات مشترک و در داخل خاک عراق و در کنار نیروهای درهم شکسته ارتش عراق قرار گرفته و بر علیه مردم عراق بجنگند!نیروی محرکی که کار خود را نیز بخوبی انجام داده و در انتهای عملیات پیام تبریک و تهنیت از جانب صدام حسین دریافت کرد!
مجاهدین در این عملیات،نیروها و امکانات باقیمانده از سپاه دوم عراق در منطقه جلولا و خانقین را با تمامی تو پ و تانک و زرهپوش به خدمت گرفته و با همکاری سازمان اطلاعات و امنیت و گارد ریاست جمهوری عراق، بیش از 30 هلی کوپتر عراقی را با خلبان و کادر فنی در اختیار گرفتند.مجاهدین در آنموقع فقط 3 خلبان و هلی کوپتر جنگی داشتند که از اهدایی های صدام حسین به مسعود رجوی بود.
این میزان سلاح و مهمات دریافتی از ارتش عراق و به خدمت گرفتن آن در عملیاتی موسوم به مروارید، به گفته مجاهدین و اخبار منتشره از آنان در نشریه مجاهد بیش از ده ها هزار نفر کشته از طرف مقابل گرفت.جدای از اینکه عدد و رقم اعلام شده برای بزرگنمایی بوده و تحریف شده، اما نیروی کشته شده در این عملیات از مردم و نیروهای معارض بود که به نام "نیروهای مهاجم رژیم" نامگذاری شده بود!
مجاهدین در این عملیات پیروز شده و یکی از مهمترین عواملی بود که صدام حسین را مجددا بر تخت دیکتاتوری عراق بازگرداند.صدام حسین نیز از مجاهدین تشکر لازم و کافی را کرده که رسما از رادیو عراق با صدای خود صدام حسین در اواسط سال 1991 پخش شد.پس از این عملیات، مسعود رجوی با صدام حسین و عزت ابراهیم و اعضاء هیئت دولت و اعضاء ارشد حزب بعث دیدار داشته و قول کمک های تسلیحاتی و مالی فراوانی از آنان گرفت.بخشی از این وعده ها در نوار ویدئویی بجا مانده از ملاقات مسعود رجوی با سپهبد صابر، موضوع بحث و پیگیری آنان است که نوار آن جدا گانه منتشر شده و به اطلاع عموم رسید.از این پس، سازمان مجاهدین علاوه بر کمک های تسلیحاتی ماهانه 30.000.000 (میلیون) دلار آمریکایی از سازمان اطلاعات و امنیت عراق دریافت خواهند کرد.5.000.000 دلار آمریکایی در عراق و 25.000.000 دلار آمریکایی در خارج از عراق!
پس از این، یعنی از سال 1991 الی 2003 میلادی که صدام سرنگون شد، دیگر هیچ عملیات بزرگی توسط مجاهدین انجام نگرفت.چرا که مجاهدین باید آموزش های تکمیلی خود را نزد مستشاران عراقی گذرانده و بیش از پیش تجهیز شده و برای عملیات نهایی آماده می شدند.صدام حسین تاکید کرده بود که نیروهای مجاهدین فقط یک بار دیگر می توانند عملیات بزرگ انجام دهند و آن هم عملیات سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی است!
بنابر این نیروهای مجاهدین وارد آموزش های سنگین و بسیار گسترده شدند.مانور های زیادی در منطقه مرزی انجام شد.مجاهدین روز به روز از نظر نظامی آموزش دیده تر و مجهز تر می شدند.هدف رسیدن به توانایی یک لشگر پیاده مکانیزه همانند گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود!
اما در کنار آن و پس از این مرحله، مجاهدین بایستی وارد عملیات های کوچک مرزی و تروریستی در داخل ایران می شدند.واحد های عملیاتی مجاهدین تیم بندی و گروه بندی شده و بصورت جدی به قرارگاه های مرزی و سایر نقاط عراق اعزام شده و توسط ارتش و سازمان اطلاعات و امنیت عراق اسکان داده شدند.پس از اتمام چند دوره از آموزش ها و پس از تصفیه خونین درونی در سال 1373، مجاهدین یا همان ارتش آزادیبخش در قرارگاه ها یی خارج از اشرف مستقر شدند.قرارگاه اشرف و نیروهای آن به قرارگاه های 12 تا15 گانه مجاهدین در جلولا، خانقین،سعدیه،بغداد،کوت،العماره،بصره و… تقسیم شده و در محل های تعیین شده مستقر شدند.
مجاهدین از قرارگاه های جدید، بعنوان پایگاه هایی برای علمیات در نواحی مرزی و اعزام واحد های عملیاتی تروریستی به داخل ایران بین سال های 1374 الی 1381 استفاده کردند.تمامی امکانات این پایگاه ها و قرارگاه توسط ارتش عراق و سازمان اطلاعات و امنیت عراق تامین شد.سازمان صنایع ملی عراق و دیگر سازمان های وابسته نظامی در این دوران به خدمت مجاهدین در آمدند.کمیته ها و اطاق های عملیات مشترک مجاهدین و سازمان اطلاعات و امنیت تشکیل شد.از این پس عملیات ها با پشتیبانی تسلیحاتی و مالی کامل ولی با لیست مشترک می بایست انجام می شد.عملیات ترور صیاد شیرازی به سفارش صدام حسین و عملیات ترور لاجوردی بعنوان هدف هم ارز مجاهدین توسط نیروهای اعزامی مجاهدین از همین پایگاه ها و محصول همان اطاق عملیات مشترک مجاهدین و سازمان اطلاعات و امنیت و ارتش عراق بود!
حال می پردازیم به بررسی مابقی سند های ارائه شده توسط مجاهدین در زمینه تسلیحات و مهمات،
4.سند"رسید پرداخت 286.500.000 دینار از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران به صنایع نظامی دولت عراق بابت خرج های پرتابی 6000 گلوله تانک های چیفتن که مجاهدین در عملیات فتح مهرات(عملیات موسوم به چلچراغ) به غنیمت گرفته بودند".
5.سند"رسید پرداخت 10 میلیون دینار از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران به صنایع نظامی عراق بایت خرید چاشنی و خرج های پرتابی گلوله های چیفتن".
6.سند"رسید پرداخت 223 میلیون دینار از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران به ارتش عراق بابت نصب خمپاره انداز 120 میلیمتری بر روی خودروهای زرهی ام 113 ارتش آزادیبخش که در عملیات فتح مهران (عملیات موسوم به چلچراغ)به غنیمت گرفته شده بود".
با مشاهده سند های شماره 4 تا 6 که در نشریه مجاهد شماره 915 تیر ماه 1387 منتشر شده، اینطور به خواننده و مشاهده کننده سند تداعی می شود که مجاهدین چند قلم درخواست کار روی زرهی ها و سلاح هایی از ارتش عراق و صنایع نظامی عراق داشته اند که خود در عملیاتی موسوم به "فتح مهران" به غنیمت گرفته و هزینه آن را نیز خود پرداخته بودند.
عناوین اعلام شده از طرف مجاهدین تا اندازه ای درست است.چرا که نفر بر های ام 113، نصب خمپاره انداز ها و گلوله های چیفتن توسط ارتش عراق آماده سازی و تحویل آنان شده است.البته اگر توانایی نظامی و علم و دانش آن را اگر خود مجاهدین داشتند بدشان نمی آمد که خود اینکار را انجام بدهند!چرا که نیروهای بیکار درون قرارگاه اشرف برای اینگونه کارها می بایست بکار گرفته می شدند.و بیکاری نیرو یعنی مسئله دار شدن و پس از آن نیز ریزش نیرو را بدنبال داشت.با اینحال ارتش عراق و صنایع نظامی عراق این خدمت را به مجاهدین کرد ولی بحث پول و میزان آن که به میان می آید مسئله وارونه می شود.چرا که نفر بر های ام 113 و تانک های چیفتن که نزد مجاهدین بود تماما توسط مجاهدین به غنیمت گرفته نشده بود و بخشی از آنها غنائم خود ارتش عراق از ارتش ایران بود که توسط ارتش فدائیان صدام به مجاهدین اهداء شده بود.(پس از عملیات کویت و لرزه سرنگونی بر حکومت صدام حسین، حزب بعث با همکاری گارد ریاست جمهوری، تصمیم گرفت که نیروی جدیدی را تحت عنوان "فدائیان صدام حسین" سازمان دهی و مسلح کنند.این نیرو عمدتا با سلاح های به غنیمت گرفته شده از ارتش ایران تسلیح و سازماندهی شدند.)
اما بحث پول و پرداخت پول توسط مجاهدین برای این گونه پروژه ها! همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم، علاوه بر چندین "معمل میدان"(تعمیرگاه صحرایی) عراقی با کادر و امکانات تعمیراتی و آموزشی که سرتاسر عراق در اختیار مجاهدین قرار گرفته بود، صنایع نظامی و برخی از سازمان های نظامی وابسته دیگر نیز در ارتباط با مجاهدین بوده و برای آنان کار می کردند.برای چنین مراوداتی، ارتش عراق با توافق سازمان اطلاعات و امنیت عراق به میزان قابل توجهی پول دیناری و دلاری برای تعمیرات و بازسازی سیستم نظامی مجاهدین بصورت ماهانه و سهمیه بندی تعلق گرفته بود که میزان آن در هر ماه تقریبا 132 میلیون دینار عراقی(132.000.000) بود.این میزان پول بین 12 قرارگاه تقسیم شده و ماهانه حدود 11.000.000 دینار عراقی به هرکدام از قرارگاه های مجاهدین در عراق پرداخت میشد.
نحوه پرداخت پول:
اوایل این میزان پول بصورت سرجمع شده از طرف سازمان اطلاعات و امنیت عراق به حساب روابط عمومی مجاهدین در عراق با مسئولیت مهدی ابریشمچی و عباس داوری در بانک رافدین شعبه فلسطین واریز میشد.چک آن بصورت خرد شده به ستاد سررشته داری و لجستیک تحویل داده میشد.سیستم مالی ستاد سررشته داری و لجستیک این چک را به حساب خود در بانک رافدین واریز کرده و پرداخت هزینه ها توسط این سیستم انجام میشد.
با تشکیل قرارگاه های 12 گانه مجاهدین در نقاط مختلف عراق و پراکندگی نیروها، تصمیم گرفته شد که این میزان پول نیز بصورت چک وجه حامل بین قرارگاه ها تقسیم شود.به همین دلیل چک پول از طرف رابط سازمان اطلاعات و امنیت عراق مستقر در قرارگاه مربوطه به نماینده ستاد سررشته داری و لجستیک در همان قرارگاه تحویل داده میشد.
نماینده مورد نظر از طرف مجاهدین چک را تحویل گرفته و یا بصورت نقد آن را برای هزینه های بازسازی تسلیحاتی و ترابری خرج می کرد و یا اینکه به حساب خود در بانک رافدین واریز کرده و از طریق بانکی، وجه نقد را به خرج می رساند.
از آنجا که بخشی از هزینه های بازسازی تسلیحات و مهمات و کل ارتش مجاهدین نقدی بوده، پرداخت چنین هزینه هایی در ارتباط با صنایع نظامی و… عراقی نیز که در ارتباط و خدمت ارتش مجاهدین بودند، به این شکل هزینه میشد.اما منبع پول و این هزینه همان چک ها و شماره حساب هایی بود که بین مجاهدین و سازمان اطلاعات و امنیت و ارتش عراق رد و بدل می شد.
نگارنده، سالیان متمادی یکی از مسئولین و طرف حساب های تحویل گیرنده چنین چک هایی از نمایندگان سازمان اطلاعات و امنیت عراق بود!
جواد فیروزمند