مجاهدین و اسلام بردبار و ضد بنیادگرائی

در سایت مریم رجوی مقاله ای با متن زیر خواندم:

کنفرانس اسلام بردبار و ضدبنیادادگرایی، با حضور شخصیتهای سیاسی و پارلمانی از 35 کشور جهان و با حضور خانم مریم رجوى برگزار شد.

پس از ردیف کردن تعدادی اسم به عنوان سخنران ادامه داده و نوشته شده بود:

افراد فوق طی سخنرانی در این کنفرانس به این نتیجه رسیده اند که یک و نیم میلیارد مسلمانان در سراسر جهان از پدیده شوم بنیاد گرائی اسلامی رنج میبرند. و خاطر نشان کردند که اسلام حقیقی یعنی دموکراتیک، بردبار، مستند به قرآن و متون اصیل اسلامی میباشد که مبارزه پیگیر سازمان مجاهدین خلق ایران برای معرفی و ارائه چنین اسلامی چه درنظر و چه در عمل، الگوی درخشانی در جهان اسلام است.

هرچه در جستجو گرهای اینترنت مراجعه کردم آمار کل مسلمانان جهان را زیر یک و نیم میلیارد یافتم و نتیجه این میشود که تمامی مسلمانان جهان ضد بنیاد گرائی اسلامی هستند. و علاوه برآن سخنرانان نگفتند که از کجا به این شناخت رسیده اند که اسلام مجاهدین ضد بنیاد گرائی است و اصولا شاخص بنیاد گرائی چیست و چطور میشود تشخیص داد که مجاهدین الگوی درخشان اسلام حقیقی و بردبار هستند؟

در یک جمله بنیادگرائی یک پدیده سنت گرا و سنت پرست است که اساس قوانین حاکم بر جامعه را بر اعتقادات بنیادی خودش تعین میکند و تغیرات مدرن و پیشرفته را نمیپذیرد. در این رابطه کتب بسیاری نوشته شده و مقالات قابل توجه ای در اینترنت در دسترس همگان میباشد.

واگربشود معتقدین به دین اسلام را به مقولاتی از قبیل بنیاد گرا، دموکراتیک و بردبار تفکیک کرد، با بیان چند مثال ساده از عملکرد های مجاهدین خواهیم دید که آیا خود آنها بنیاد گرا نیستند؟ و آیا دموکرات و بردبار میباشند؟ اگر چنین نیست استفاده از این واژه ها و همچنین برپا کردن چنین کنفرانسی بی عدالتی و بی احترامی به انسانها و هتک حرمت کلمات محسوب میشود.

1- مجاهدین و اسلام

– زنان مجاهدین از پوشش اسلامی تعین شده توسط فقهای شیعه استفاده میکنند.

– بنیان گزاران اسلام و امامان شیعه الگو و سمبل عملکردهای مجاهدین بوده وهستند. در قرارگاهشان به نام اشرف در عراق مسجدی به نام مسجد خواهر مریم بنا کرده اند که تمامی مراسم مرسوم شیعه اعم از روضه خوانی،نوحه خوانی، زنجیر زنی،سینه زنی و علم گردانی روز عاشورا در آن انجام میشود. در مقرشان در فرانسه نیز چنین است.

-مجاهدین شدیدا معتقد به زندگی بعد از مرگ و وجود بهشت و جهنم میباشند. شهادت و شهید پرستی سرمشق هر عضو سازمان و بالا بودن تعداد شهدا از افتخاراتشان است.

– مجاهدین منکر اصول فقه اسلامی و وجود ولی فقیه نیستند بلکه مسعود رجوی را شایسته نشستن در چنین جایگاهی میدانند. آنها رهبر ایدئولژیک و القاب دیگری رادر وصف مسعود رجوی جایگزین ولایت فقیه نموده اند.

– مسعود رجوی قران را تفسیر میکند. با زیرکی به تفسیرش طوری شاخ و برگ میدهد تا تعبیری در جهت اهداف مجاهدین از آن تداعی میشود.

-مجاهدین در تمامی طول موجودیتشان درخانه های تیمی،قلعه ها، کمپ ها، دور از جامعه و مردم بوده اند. اعضایشان سه دهه است که در ایزوله میباشند و با مردم ایران و حتی نزدیکترین عضو خانواده اشان تماس نداشته اند.

– ازدواج و ابراز علاقه به جنس مخالف در روابط مجاهدین ممنوع است ومتاهلین پس از ورود به تشکیلات مچبور به طلاق شده اند. زنان و مردان در مقرهایشان بطور گروهی و جدا ازیکدیگر میباشند. محل استراحت زن ها آسایشگاه خواهران و خوابگاه مردان آسایشگاه برادران نامیده میشود.

– تولید مثل در روابط مجاهدین وجود ندارد و عشق و عاطفه پدری و مادری در میان آنها قابل فهم نیست.

2- مجاهدین و دموکراسی و بردباری

– وجود مجاهدین در لیست تروریستی کشورهای اروپائی حاکی از عدم وجود بردباری در این گروه است. نمیشود که یک حزب و سازمان همزمان هم تروریست وهم دموکرات و بردبار باشد.

– اعتقاد به مبارزه مسلحانه به عنوان استراتژی در این سازمان محکم و پابرجاست و شروع آن در خرداد سال شصت دلیل بر عدم بردباری رهبران مجاهدین بوده و است.

-انتقاد ناپذیری، کاربرد خشونت، فحاشی به منتقدان و جداشدگان نشان از فقدان بردباری در این سازمان را دارد.

-حبس، شکنجه و زندانی نمودن اعضای خواهان خروج ازسازمان مرسوم ترین روش است. این اعمال بارها توسط رهبرانشان در نشستهای درونی بیان و مجاز شمرده شده است.

-توجیح نمودن وسیله برای رسیدن به هدف باعث تصمیم گیریهای عجولانه توسط رهبران مجاهدین بوده که نتیجه اش به کشتن دادن هزاران عضو سازمان گردیده است. یک قلمش یک لیست یکصدو بیست هزارنفره است که تولید خودشان میباشد و همیشه آن را به عنوان سند افتخار ارائه میدهند.

– برگزاری انواع و اقسام نشست های ایدئولژیکی درون تشکیلاتی باعث انجام کامل شستشوی مغزی اعضاء و استفاده از عضو در جهت اهداف رهبران مجاهدین بوده است. نمونه های بسیاری از عملیات های انتحاری توسط این افراد اتفاق افتاده است که از افتخارات این گروه محسوب میشوند.

با توجه به موارد فوق و صدها مورد دیگر که در این گفتار نمیگنجد این سوال پیش میآید که آیا مجاهدین یک تشکیلات دموکرات، بردبار و ضد بنیادگرائی هستند و یا یک فرقه مذهبی بنیادگرا میباشند؟

و تعجب نباید کرد از این که دائما دیده میشود: دولت ها، سازمان ها و افرادی در تجمعات و کنفرانس ها دم از ضدیت با بنیادگرائی میزنند و خود را حامی دموکراسی و داشتن بردباری معرفی میکنند واین در صورتی است که خودشان بنیاد گرا هستند. به نظر میرسد که آنها این کلمات را برای توجیح اعمالشان، رد گم کردن، گول زدن شنونده و چذب نیرو بکار میبرند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا