هیاهوی سازمان یافته! استرداد، قتل عام، محاکمه، اسارت، ناامنی و…
سازمان مجاهدین خلق در ایران متولد شد؛ در عراق تحت حاکمیت صدام حسین عمرخود را گذراند، و در حال حاضر بدنبال جایی برای سپری کردن دوران بازنشستگی خود می باشد!
یقینا محل بازنشستگی این سازمان در ایران و یا در عراق نخواهد بود و باید نزد غربی ها یعنی کسانی برود که امیدی به آن داشتند و سالیان سال روی آن سرمایه گزاری نمودند!
یک ضرب المثل معروف ایرانی می گوید: مال بد، بیخ ِ ریش ِ صاحبش
زمانی که غربیها با کارت سازمان مجاهدین خلق بازی را شروع کردند، و آنروز که فرانسوی ها از جانب تمامی کشورهای غربی دژ اورسوراواز و سپس امکان عراق و قرارگاه اشرف را برای فرماندهی اقدامات تروریستی در داخل ایران در اختیار سازمان قرار دادند، بایستی حساب آن را هم می کردند که اگر این کارت بسوزد، بایستی با مسئولیت پذیری کامل، سوخته و خاکستر آن را نیز تحویل گرفته و در پاریس یا لندن دپو نمایند.
سازمان مجاهدین خلق قطعا ایرانی نیست، چون رهبری آن ایران و مردم آنرا به بیگانگان فروخت. این سازمان تنها تا زمانی که صدام بر اریکه قدرت بود عراقی و حتی بخشی از ارتش صدام حسین محسوب می شد، و حالا باید به فکر جایی برای گذران دوران بازنشستگی و نهایتا مرگ خویش باشد.
واقعیت اینست که در تمامی کشورهای بلوک غرب، این سازمان در لیست گروه های تروریستی جای دارد و کشورهای مربوطه از پذیرفتن آن معذور هستند. این سازمان تنها در کشور اسرائیل در چنین لیستی نیست و البته کشور انگلستان هم اخیرا آن را از لیست گروه های تروریستی خود خارج نموده است. بنابراین دو کشور مربوطه می توانند دو گزینه ممکن برای دپو کردن تفاله مصرف شده ای به نام سازمان مجاهدین خلق باشند که رهبری سازمان نهایتا باید یکی از این دو را انتخاب نماید.
فضاسازیهای سازمان مجاهدین خلق درباره استرداد و بازگشت اجباری و یا کشتار و قتل عام ساکنین پادگان اشرف (اخیرا نام مستعار رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی، شهروندان شهر اشرف شده است)، در واقع فرافکنی و فرار به جلو است تا در گرد و خاک ناشی از این هیاهو بتواند محیط بی بدیلی که برای مغزشوئی نیروهای خود بدست آورده است را از دست ندهد.
سازمان مجاهدینِ خلق بدون پادگان اشرف به املت بدونِ تخم مرغ می ماند!
سازمان برای از دست ندادن این امکان بی بدیل که نیاز مبرم تمامی فرقه ها برای کنترل اذهان پیروان خود است به هر ترفندی دست میزند تا کارخانه ربات سازی و تولید تروریست اشرف را از دست ندهد. اکنون سازمان سعی دارد تا فضا را با کلماتی احساسی و تحریک کننده (از جمله قتل عام، محاکمه، استرداد، ناامنی، زندان، شکنجه و…) به نفع خود بچرخاند و اذهان را از این واقعیت که دست برقضا این رهبران سازمان مجاهدین خلق هستند که موجبات ناامنی، وحشت، شکنجه، خودکشی، اعدام و… نیروهای خود را فراهم آورده اند و آنها را براساس یک اعتراض، به حبس و شکنجه محکوم میسازند دور نماید (به گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر در ماه مه سال 2005 مراجعه شود).
سازمان مجاهدین خلق از یک فاجعه انسانی صحبت به میان می آورد. فاجعه انسانی البته تهدید محتملی است که باید مراقب آن بود. ولی فاجعه آفرینان همچون گذشته تا جایی که به افراد مستقر در پادگان اشرف بر میگردد همانا رهبران و مسئولین سازمان مجاهدین خلق هستند. طی سالیان گذشته افراد زیادی به دلیل فشارهای روانی اعمال شده بر آنان توسط همین رهبران، خودکشی و خودسوزی کرده اند و برخی دیگر باز به دست همین رهبران به قتل رسیده اند؛ و تهدید خودکشی یا خودسوزی دستجمعی که پایان بسیاری از فرقه ها را رقم زده است دور از انتظار نیست.
بنیاد خانواده سحر در عراق ضمن محکوم کردن هرگونه ترفند تبلیغاتی سازمان برای حفظ پادگان اشرف به شکل محصور و ایزوله فعلی، نسبت به هرگونه اقدامات فرقه گرایانه جهت به خطر انداختن جان افراد گرفتار در پادگان اشرف هشدار داده و در ضمن آمادگی خود را برای ارائه هرگونه همکاری با مقامات ذی ربط برای حل اصولی مسئله بوجود آمده برای دولت و ملت عراق توسط دیکتاتوری ساقط شده صدام حسین اعلام میدارد.