زن ستیزی درفرقه رجوی _بنیاد فکری _مناسبات تشکیلاتی
بانگاهی به خاطرات افراد و زنانی که توانسته اند باشهامت وخطراززنجیرهای این فرقه بگریزند وخود رابه دنیای آزاد برسانند بخوبی گویای این مدعاست.
فرقه رجوی برای فریب افکارعمومی و منحرف کردن توجهات از ستم هایی که براین زنان میرود زن ستیزی خود را درزیر نمادفریبکارانه شورای رهبری (مرکب ازبرخی اززنان کاملا سرسپرده) پنهان می کند.
ولی اگرپوسته این ادعا را کنارگذاریم ونگاهی به عمق نگرش رجویسم به مسئله زنان بیاندازیم به سادگی درمی یابیم که زنان دراین فرقه نه تنها ازحقوقی برابر ویکسان بامردان برخوردارنیستند بلکه ازآنها تنها بعنوان ابزاروکالایی جهت روانسازی برای پیشبرد افکار وتخیلات مالیخولیایی وانجام دستورات رهبری شیاد این فرقه استفاده می گردد.
وبه کلامی دیگرفرقه رجوی دریک شگرد رذیلانه صداقت وسادگی وعاطفه وعشق ووفاداری رقیق زنان را مورد دستبرد قرارداده وبا اهدای القاب دروغین ومراتبی غیرواقعی وصوری شخصیت آنها را تا مراتب دون افراد جاسوس وخبرچین پائین آورده است.
زنان در فرقه رجوی تحت ستم سنت های دینی ودستورات تشکیلاتی.
الف – ستم دینی
ب- ستم تشکیلاتی.
ستم دینی- از آنجائیکه احترام به سنن دینی ودستورات مذهبی بخشی مهمی از ایدئولوژی این فرقه را تشکیل می دهد بنابراین بدون آنکه بخواهم وارد بحث مذهب شوم تنها به این نکته اشاره می کنم که زنان دراین فرقه بنابرتعاریف پایه ای دینی ازجهت حقوقی نیمی ازمردان محسوب گشته ولذا هیچگاه نمی توانند ازحقوقی برابر برخوردارباشند.
اگرچه این انکارحقوق برابرزنان درهمه جوامع مذهبی امریست معمول ومتداول ولی آنچه این زنان را ازدیگرزنان جوامع مذهبی مجزاومشخص می کند ستمی مظاعفی است که بردوش این زنان درتشکیلات فرقه رجوی سنگینی می نماید
ستم تشکیلاتی- زنان درفرقه مذهبی رجوی از داشتن حقوق ذیل محرومند.
یکم- محروم ازحق انتخاب پوشش- زنان درفرقه رجوی هیچگونه حقی درانتخاب نوع و رنگ پوشش ندارند ومجبورند همیشه لباس یک شکل نظامی برتن نمایند.
دوم- محرومیت از معاشرت وگفتگو حتی درنوعی ساده ومعمولی با مردان- محل زندگی و سالن غداخوری زنان درتشکیلات فرقه رجوی کاملا ازمردان مجزاست و تنها درمواردی که تشکیلات ضروری بداند ازجمله مراسم زنان ومردان برای مدت کوتاهی درکنار هم والبته کاملا مجزا قرارمی گیرند و دراین صورت نیزهیچ زنی به تنهایی حق ندارد با مردی روبروگردیده وگفتگونماید مگراینکه زن دیگری نیزحضورداشته باشد.
سوم- محرومیت ازعشق وعلاقه مندی ودوست داشتن وابرازاحساس- زنان درمناسبات فرقه رجوی بایستی بگونه ای کلی علاقه مندی وعشق ودوست داشتن وفکرکردن به جنس مخالف ودیگران را ازذهنیت خود پاک نموده وتنها دوست داشتن های خود را منحصربه سرکرده فرقه وهمسراو محدود نمایند! بنابراین دراین تعریف حتی اعضای نزدیک خانواده زنان نیزجایی ندارند وبنابردستورات فرقه زنان باید همه پیوندهای عاطفی خود را طلاق دهند! وبهمین دلیل است که این زنان تحت ستم سالهاست تحت القائات فرقه خانواده خود رافراموش نموده وپدرومادروفرزند وخواهر وبرادرخود را عامل رژیم! قلمداد می کنند.
چهارم – محرومیت ازارتباط با دنیای آزاد- زنان اسیردرفرقه رجوی ازپیوند با دنیای آزاد ازطریق رادیو- تلویزیون- مطبوعات – اینترنت – کتاب کاملا محروم هستند و وسائل قابل دسترس برای این اسیران تنها به رادیو- تلویزیون تبلیغی فرقه ونشریات وکتب ایدئولوژیکی آن محدود می گردد.
پنجم – محرومیت از لوازم آرایشی وبهداشتی- زنان درفرقه رجوی از دسترسی به لوازم آرایشی وپیرایشی محرومند و لذا موفق به آرایش چهره خود نیستند وباتوجه به کارهای طاقت فرسا درشرایط نامناسب جغرافیایی ازجمله کاردرزیر آفتاب سوزان وعدم دسترسی به لوازم پیش گیری به بیماریهای پوستی مبتلاشده و چهره آنها نیر شادابی خود راازدست داده وبه پیری زودرس ابتلا پیدا می نمایند.
ششم- محرومیت همیشگی اززندگی زناشویی و تولید مثل- فرقه رجوی سعی می کند درراستای کشتن وسرکوب عاطفه ومهرو نگاه به آینده وامید به بهانه های مختلف باعمل جراحی رحم زنان جوان را غیرفعال نماید وبنابر شهادت یکی از زنان گریخته از فرقه دست کم ده درصد زنان جوان دراین فرقه به بهانه های مختلف تحت جراحی وخروج رحم قرارگرفته اند.
هفتم- اجباربه طلاق و تسلیم شدن به همبستریهای تشکیلاتی- زنان بسیاری دراین فرقه به دستور تشکیلات ازهمسران خود طلاق گرفتند تا به جمع زنان حرمسرای سرکرده فرقه افزون گردند و مریم رجوی نقش سوگلی این حرمسرا را بعهده دارد و دختران جوان نیز باید تن به همبستری های تشکیلاتی بدهند وآنگونه که رهبری فرقه مشخص می کندخودرا بصورت موقت دراختیارسرکردگان فرقه قراردند تا مورد تجاوزجنسی ایدئولوژیکی قرارگیرند.
هشتم- محرومیت ازنگاه کردن درآئینه وشانه کردن مو!- زنان اسیردرفرقه رجوی مجازبه نگاه کردن خود درآئینه نیستندو هم چنین نمی توانند موهای خود را آرایش وشانه نمایند به همین دلیل بسیاری ازاین زنان به بیماریهای ریزش زودهنگام مو وکچلی مبتلا گردیده اند.
نهم – مصرف ناخواسته هرمونهایی که باعث رشد موهای زائداندام می گردد.
فرقه رجوی دریک جنایت سازماندهی شده برای هرچه به ناامیدی کشاندن این زنان اسیرهرمونهایی را به غذای مصرفی انها می افزاید تا موهای زائد بدن آنها رشد سریعی داشته باشند ولذا بیشتراین زنان اسیرداری ریش وسبیل هستند وچون امکانات رفع این موهای زائد را دراختیارندارند کم کم چهره شان ازظرافت زنانه خارج شده وبه چهره هایی شکسته و پیروزشت بدل می گردد.
دهم- امکانات بسیارمحدود شستشو واستحمام- زنان اسیر دردست فرقه رجوی تنها ده روزیکبار آنهم به مدت بسیارکوتاهی(بین 5تا10) دقیقه می توانند استحمام نمایند وبنابراین آنها هیچگاه نمی توانند آنگونه که خود می خواهند ازاین امکانات استفاده نمایند.
یازدهم- محرومیت از گفتگو ومعاشرت با دیگرزنان- درمناسبات فرقه رجوی دو زن نمی توانند باهم دوست باشند و بگونه ای خصوصی باهم گفتگو نمایند واین درمناسبات فرقه ایجادمحفل به حساب می آید ولذا اجتماع کم ترسه نفربکلی ممنوع است.
دوازدهم- محرومیت از فکرکردن- زنان درمناسبات فرقه رجوی نمی توانند ونباید به کسی جزرهبرشیادفرقه و سوگلی حرمسرای او فکرکنند ولذا اگرفکری خارج از مسائل مربوط به این دو درذهنیت وفکرشان شکل گرفت بایستی حتما انرا بصورت فکت بنویسند و درعملیات جاری عصرهرروز به مسئول خود گزارش دهند وطبیعی است که افکارخارج ازاین محدوده خط قرمز ونوعی تمرد از مناسبات تشکیلاتی محسوب می گردد.
سیزدهم محرومیت ازارتقای تشکیلاتی به دلیل زن بودن- زنان درفرقه رجوی هرگزقادربه رشد وشکوفایی نیستند وحتی درصورت داستن قابلیت ها و شایستگی های فردی نیزازرتبه انها ازهمطرازی وجانشینی بیشترنیست و درحقیقت شورای رهبری زنان یک پوشش ظاهریست و این شورا نمی تواند کوچکترین تاثیری در ساخت تشکیلاتی این فرقه بگذارد زیرا تمامی تصمیم گیریها ازجانب سرکرده فرقه بعنوان دستورصادرمی گرددکه شورای رهبری فقط وظیفه تبلیغ وتوجیه این دستورات برای دیگران رابعهده دارد.
ونتیجه اینکه زنان اسیر درچنگال خون آشام سرکرده جنایتکارفرقه تنها آلت وابزاری هستند تا توجیه گرشیادی ها و فریب کاریهای او باشند و طبعا به این دلایل مشروح درمقام بی حقوق ترین و خوارترین زنان مذهبی جهان قراردارند
وای از روزیکه همه پرده ها بالا رود وزنجیرها از دست وپا وذهنیت این زنان اسیرگسسته گردد و آنگاه است که حقایق تلخی بسیارازاین فجیع ترودردناکتراززبان رهاشده گان برای آگاهی همگان منتشرخواهدد شد.
سال پیش رو به اتمام است وآخرین پایگاه برده داری فرقه زن ستیزرجویسم درهزاره سوم درعراق درحال برچیده شدن.
برای یاد آوری و صیانت ازحقوق لگدمال شده این زنان و ملیونها زن چونان اسیران اشرف هریک به سهم خود بکوشیم وبدانیم هرچه ساکت باشیم ستمگران و واپسگرایان مذهبی بیشتر وبیشتربرانکارحقوق زنان تاکیدو اصرارخواهند کرد.