بتول سلطانی (43ساله) که 20 سال سابقه همکاری و عضویت در سازمان مجاهدین را دارد و به صورت حرفهای در عراق، انگلستان و فرانسه فعالیت کرده و تا رده تشکیلاتی شورای رهبری آن ارتقاء یافته است در نشستی مطبوعاتی با خبرنگاران خارجی مقیم عراق به سوالات نمایندگان رسانههای گروهی و خبرنگار فارس در بغداد پاسخ داد.
وی در ابتدای این برنامه طی سخنانی به نحوه عضویت در سازمان پرداخت و گفت: نقطه وصل من به مجاهدین را بایستی در شرایط آن روزگاران دید که هر نوجوانی قصد داشت به نحوی خودنمایی کند، آنهایی که درسخوان بودند از منظر علمی، آنهایی که صورت زیبایی داشتند، به نوعی دیگر و عدهای نیز با زدن ساز مخالف ابراز وجود میکردند، من جزو دسته سوم بودم. حفرهها و خلاءهای شخصیام مرا به سیاست وارد نمود و به مجاهدین پیوستم و در سال 1365 از کشور خارج و به عراق آمدم.
سلطانی در پاسخ به سوالی در مورد نحوه ارتقای وی به مدارج بالای سازمان، گفت: شاخصهای رشد در تشکیلات سابقه آرمانگرایی و آزادیخواهی نیست، اتفاقا اکثر اوقات اینگونه فاکتورها به ضد خودش تبدیل میشود. شاخص ارتقای در تشکیلات مجاهدین به تبعیت از مناسبات و اثبات حل شدگی در رهبری تشکیلات خلاصه میشود. زمانی که برای همیشه از همسرم طلاق گرفتم، فرزندان خردسال خود را رها کردم و در تمامی نشستهای ایدئولوژیک اثبات کردم که از انقلاب مسعود و مریم عبور کردهام، عضویت در شورای رهبری (بالاترین رده تشکیلاتی) به من ابلاغ شد.
سلطانی در پاسخ به سوال خبرنگار فارس در عراق در مورد دلیل جدایی از همسر و فرزندان خردسالش، گفت: این سئوال یک جواب کوتاه دارد، من به طور کامل در "فرقه مجاهدین" ذوب شده بودم اما اگر بخواهید به علت این پدیده برسید، میتوانید آن را در مرامنامههای تمامی فرقهها جستجو کنید تا جواب خود را مطابق متدلوژی تمامی فرقهها بیابید.
وی در توضیح سخنان خود افزود: هر حزب، گروه و سازمانی یک مانیفست و اساسنامهای دارد که اعضای جدیدالورود با مطالعه و انطباق دیدگاههای خود با آن، خواهان عضویت در آن سازمان میشوند و دو طرف متعهد به انجام آن میباشند، حال فرض کنید مانیفست و برنامه مجاهدین خلق به عنوان یک "سازمان" منتشر شود و به صراحت در آن نوشته شده باشد که در بدو ورود به سازمان بایستی از همسر خویش طلاق بگیری؛ فرزندانت را فراموش کنی، در عملیات جاری روزانه (دادگاههای تفتیش عقاید) شرکت کنی، غسل روزانه (پاک کردن گناهان از طریق اعتراف کتبی و شفاهی) انجام داده، خواب خود را به مسئول تشکیلاتیات گزارش کنی، به اقوام و خانواده خود فکر نکنی، خود را همسر رهبر تشکیلات و محرم او بدانی و با عقیم کردن خود اثبات نمایی که به "قـلهرهایی" رسیدهای و… آیا کسی بعد از خواندن این اساسنامه وارد سازمان مجاهدین خلق خواهد شد؟ هرگز!
سلطانی در ادامه با اشاره به اینکه سازمان نیروهای خود را از طریق شعارهای پرطمطراق و فریبنده وارد مناسباتی میکند که به تدریج فرد را از خودبیگانه میکند، افزود: سازمان مجاهدین آزمایشگاهی ایزوله است که در آن اعضاء مغزشویی میشوند و فرد به دام افتاده را طی یک پروسه زمانی به نقطهای میرسانند که با اشتیاق حاضر شود که همین اعمال را انجام دهد.
عضو سابق مجاهدین با اشاره به عقیم کردن زنها از سوی مجاهدین، گفت: قاعده تمامی فرقهها است که هرنوع وابستگی به بیرون از مناسبات بایستی قـیـچـی شود؛ طلاق همسر، جداسازی کودکان، عدم تماس با خانواده و شرکت در تمامی مراحل انقلاب ایدئولوژیک.
وی افزود: فرد انقلاب کرده باید خود را به قله برساند که فتح این قله در سازمان برای زنان با جراحی رحم عینی میشود، این حرکت در واقع آخرین میخ را برتابوت عاطفه فرد فرو میبرد تا عنصر تکامل یافته دستگاه ایدئولوژیک رجویها، به بیامیدی کامل رسیده و در نتیجه برای همیشه در تشکیلات رها گردد.
وی با یادآوری یکی از نشستهای شورای رهبری سازمان مجاهدین، تصریح کرد: در این جلسه به نفیسه بادامچی (تنها دکتری که در رده شورای رهبری عضویت داشت) توسط مسعود رجوی ابلاغ شد که اولین و مهمترین مسئولیت او برداشتن رحم زنان است و بابت بالا رفتن آمار این زنان امتیاز از شخص مسعود (رجوی) میگرفت. در سازمان به جراحی رحم بالا رفتن از قله اطلاق میشود. مثلا در جلسات سازمان مسعود و مریم از نفیسه بادامچی سوال میکردند تاکنون چند زن به نوک قله رسیده؟ و چند زن در نوبت هستند؟
عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق در ادامه خاطر نشان کرد: در یک نشست، استدلالهای زیادی حول این کار مطرح گردید و نهایتا عنوان شد که زدودن آثار جنسیت حتی فیزیکی هم الزامی است. حتی بعضی از این خانمها نمیدانستند که چه عملی روی آنها انجام میدهند و به این عمل «امداد» میگویند، آنها فکر میکردند که مریض هستند یا اینگونه توسط پزشکان به آنها القاء میشد که به خاطر سلامتی وی ناچار است چنین عملی انجام دهد.
وی در ادامه افزود: به خانمهایی که به هر دلیل به پزشک مراجعه میکردند مشکلات آنها را حاد جلوه میدادند و نشان می دادند که از ریل طبیعی خارج شده تا از این طریق زمینه لازم برای جراحی فراهم آید و به این ترتیب در پشت صحنه این کار، دکتر (نفیسه بادامچی) جایزه میگرفت و البته وظیفه توجیه پرسنل امداد یا پرستاران نیز.بهعهده وی بود؛ تا زمانی که من در فرقه رجوی حضور داشتم، میدانم که بیش از 150 نفر از خانمها تحت عمل قرار گرفته بودند.
بتول سلطانی با اشاره به اینکه "تئوریسین این طرح ضد انسانی؛ مسعود رجوی بود، تاکید کرد: مسئولیت مستقیم این پروژه به عهده مریم رجوی و خانمها کبری طهماسبی (هاجر) و زهره بنیجمالی از اعضای ارشد شورای ملی مقاومت، از فرماندهان ارتش آزادیبخش و عضو عالیرتبه مجاهدین خلق بود.
این مقام مسؤل در پادگان اشرف در پایان این گفتگو خاطر نشان کرد: خانم نسرین ابراهیمی (مشهور به بتول) که به تازگی از اسارت مجاهدین نجات پیدا کرده و خود را به فرانسه رسانده است، مدتی پیش در پارلمان اروپا موضوع عقیم کردن زنان از سوی مجاهدین را مطرح کرده و هم اکنون توجه نهادهای حقوق بشری را به اقدامات ضد حقوق بشری این سازمان جلب کرده است.