اگر قدری به اطلاعیه ها، سرودها و نشریات قدیمی سازمان نظر بیاندازیم خواهیم دید که این فرقه در دشمنی با امپریالیسم در حرف تا کجاها پیش رفته بود، از سرود نبرد با آمریکا گرفته تا اعلام اینکه آمریکا سد اصلی دوران و دشمن اصلی خلق هاست. اما اکنون برای خوش خدمتی به صهیونیسم چگونه بر یادبود قربانیان هولوکاست اشک تمساح می ریزد و یا از کوره های آدم سوزی حرف میزند.
رجوی، این رهبر فراری فرقه، در نشست های درونی سازمان عنوان می کرد که دو نفر در جهان هستند که دشمن آمریکا میباشند، یکی خودش و دیگری صدام معدوم. ولی بعدا مشخص شد که چگونه برای خوش خدمتی به امپریالیسم سر از آخور آنها در آورد و چگونه در همکاری نزدیک خواهان حمله به ایران شده و به دروغ پردازی علیه سایت های اتمی ایران دست زده است. از آنجائیکه امپریالیسم و صهیونیسم دو بال یک پیکرند نیاز بود که این فرقه حمایت صهیونیست ها را نیز بدست بیاورد. بدین منظور مریم عضدانلو در اولین گام از سفرش به آلمان بیاد قربانیان هولوکاست گریست تا اینگونه نشان دهد که اسرائیل می تواند روی آنها حساب کند.
به مریم عضدانلو باید گفت بجای گریستن بر مزار قربانیان هولوکاست و یا صحبت کردن نزد نمایندگان مجلس آلمان بهتر است از قربانیان درون فرقه صحبت می کرد و یادآور می شد بر سر نفراتی که قصد جدا شدن از فرقه را داشتند چه آورده است. بهتر بود او از زندانها و شکنجه نفراتی میگفت که عضو سازمان بودند و می گفت چگونه آنها را بخاطر عقایدشان مورد اذیت و آزار قرار میدادند و یا از نفراتی می گفت که فقط بخاطر اینکه حاضر نبودند دیگر با فرقه همکاری کنند و خواهان جدا شدن از فرقه بودند، آنها را تحویل افسران شکنجه گر عراقی می داده تا در زندان مخوف ابوغریب شکنجه شوند.
او بهتر بود از نشست های طعمه و نشست های دیگ و نشست های عملیات جاری و غسل هفتگی میگفت و اینکه چگونه با این نشست ها افراد را تفتیش عقاید می کردند و در این نشست ها چگونه شخصیت مخالفین درونی خود را با استفاده از حربه جمع خرد می کرده است.
او بجای عوام فریبی برای نمایندگان آلمان و دادن پز دمکراسی بهتر بود از واقعیت های موجود در قلعه اشرف سخن می گفت، از بستن درب قرارگاه بر روی نفرات و اعلام اینکه دیگر کسی نمی تواند جدا شود تا زندانی کردن مخالفین در زندان هایی بنام اسکان یا مهمانسرا. از جدا کردن خانواده ها تا آواره کردن کودکان کوچک در اروپا و از نابود کردن عاطفه ها در درون خانواده ها.تا عملیات کور فرقه در داخل ایران که افراد تیم ها را طوری تربیت می کردند تا حاضر شوند هر فرد عادی را نیز بکشند. یا از ارتش خلع سلاح شده و باد کرده اش در بیابان های اشرف می گفت. از دریافت پول از صدام و یا از فرار خودش در هنگام حمله آمریکا به عراق و تنها گذاشتن نیروهایش در زیر بمباران آمریکا سخن می گفت.
باید پرسید چه فرقی بین تو و هیتلر وجود دارد؟ او مخالفین را در کوره های آدم سوزی می انداخت و تو با شیوه های جدید هم جسم و هم شخصیت مخالفینت را از بین می بردی و میبری و هر انسان آزادهای اطمینان دارد که تو نه برای دلسوزی قربانیان بر سر مزارشان رفته ای بلکه برای خوش خدمتی به صهیونیست ها اینکار را انجام داده ای در یک کلام باید گفت با افشاگری نیروهای جدا شده از فرقه در اروپا دیگر جایی برای عوام فریبی نیست، دیگر دوران پز دمکراسی دادن از یک فرقه تروریستی گذشته است. دیگر حربه آویختن به غرب و اسرائیل برای به قدرت رسیدن از کار افتاده است، چرا که مردم ایران هرگز خیانت های شما را فراموش نمی کنند.
حال هرچه می خواهی برای خوش خدمتی به غرب و اسرائیل بر مزار قربانیان هولوکاست اشک بریز ولی بدان که در آینده نه چندان دور بساط شما در قرارگاه اشرف برچیده خواهد شد.