از این ستون به آن ستون هم فرجی نیست

در تاریخ 20/12/2008 در یکی از سایتهای مجاهدین که در هلند فعالیت می کند، تلاشهای آموزشی و پناهندگی و افشاگرانه اینجانب در کانون رهائی را به وزارت اطلاعات رژیم نسبت داده اند.
http://www.jtwnetwork.nl/index.php?option=com_content&task=view&id=5027&Itemid=244
در این مطلب مجاهدین مدعی شده اند که " در نشریه ماهانه شماره 11 و 12 کانون رهائی که در نوامبرامسال منتشر گردیده است فعالیتهای پوششی کانون رهائی علیه اپوزیسیون ایران " منظورشان فقط مجاهدین می باشد"برملا گردیده است."
آنان گزارش عمومی سازمان امنیت هلند را که در سال 2001 در رابطه با فعالیتهای سازمان امنیت ایران و استفاده آنان از جداشدگان علیه مجاهدین نوشته شده است، پرچم عثمان نموده و جهت خنثی کردن مطالب منتشر شده و روشنگرانه از آن استفاده می کنند.
اولا: اگر بخواهیم به این نامه استناد کنیم می توانید بفرمائید که در همین امسال چند نمونه دستگیری از فرماندهان مجاهدین در کشورهای مختلف داشتیم.جرایم آنان چه بوده است؟ فنلاند و سوئیس دو مورد شاهد دستگیری مجاهدین در دو ماه گذشته بوده است.
دوما: جالب است که همین وزارت اطلاعات هلند مایل نیست شما را از لیست تروریستی بیرون آورد.
سوما تمامی سازمانهای حقوق بشری و امنیتی گزارش سالانه می دهند چرا شما به گزارش سال 2001 آنان گیر داده اید؟ آیا گزارشات سالهای بعد آنان را نیز می توانید ارائه دهید؟
بهتر نیست که شما هم یک گزارش از فعالیتها و اقدامات سیاسی -اجتماعی سال 2001 خودتان و گزارشی مقایسه ای در پایان سال 2008 بدهید.
شما چه تغییراتی در این گزارش می بینید؟ واقعا که روی سنگ پای قزوین را سفید کرده اید.
دست آوردهای فرقه مجاهدین در هفت سال گذشته چه بوده است. بغیر از اینکه طلوع و غروب فرقه ارتباط مستقیم با طلوع و غروب همیشگی صدام داشته است.
سوء استفاده مجاهدین از نامه های عمومی و اینکه" اگر کسی با آنها دست بدهد دیگر دست ندارد" بر اکثر مردم و سازمانهای سیاسی بویژه در هلند هر روز آشکارتر می شود.
اکثرکسانی را که سازمان آنان را حامی سیاسی خود می داند فقط به خواهش مجاهدین با آنان عکس یادگاری گرفته اند و روحشان هم از مطالبی که زیر عکس زده می شود، آگاه نیست.
خوشبختانه سازمان امنیت هلند نیز از ترفندها و فعالیتهای کانونها و کمیته های پوششی آنان آگاه می باشد. در هلند بغیر از کانون jtwnetwork کانون دیگری هم وجود دارد که به نام کمک به کودکان و خانواده های ایرانی از مردم کوچه و خیابان اخاذی می کنند و پول جمع می کنند این سازمان که قبلا به نام "سیم" فعالیت می کرده است هم اکنون با نام sfvi در هلند فعالیت می نمایند.
کانون رهائی در ماههای گذشته بطور مبسوط توضیحاتی در مورد کانونهای پوششی مجاهدین داده بود و همچنین گزارش خبرنگار معروف روزنامه پرتیراژ هلند آزاد Tomas Vanheste را در این مورد به آن اضافه نموده بود.
http://www.iran-interlink.org/fa/index.php?mod=view&id=5337
گزارش خبرنگار هلند آزاد عینا در بریف ماهانه شماره 11 و 12 ماه نوامبر کانون رهائی منتشر گردیده است.
متاسفانه علیرغم تذکرات پلیس و واکنش مردم، آنان همچنان به سوء استفاده از احساسات مردمی در کوچه و خیابان با نام" کمک به خانواده های ایرانی و پناهندگان، فعالین حقوق بشرو زندانیان سیاسی" می پردازند. در این رابطه شکایات بسیاری از مردم موجود می باشد که پلیس محلی از آن باخبر می باشد.
سخنرانی اینجانب در ماه نوامبر در جمع 170 نفر از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم و ارائه نقاط مشترک و تفاوتهای فرهنگی، و اشتیاق دانشجویان برای خرید و دریافت کتابهای نوشته شده توسط من، یکی دیگر از مواردی بوده است که باعث رنجش مجاهدین گردیده است.
نامه کانون رهائی به سفارت فنلاند جهت آزادی جسمی و روحی دوتن از فرماندهان سازمان نیز از مواردی بوده است که بدون جوابگوئی به موارد منتشره به دشنام علیه اینجانب در سایت نامبرده منجر گردید.
اکثر ایرانیانی که در سال گذشته مشمول قانون جدید پناهندگی گشته و جواب گرفتند بخوبی میدانند که کانون رهائی بجز اکسیون ها و برپائی تظاهرات چه قدمهای موثری برای به ثمر رسانیدن حقوق پناهندگی هموطنان برداشته است و ایجاد کلاسهای آموزشی در زمینه های مختلف چه کمک موثری برای راه یافتن به جامعه و جلوگیری از بیماریهای روحی- روانی و دپرسی و ایزولاسیون برداشته است.
متاسفانه در همان زمان مجاهدین هموطنان ایرانی را با وعده های پوچ و بی اساس با اتوبوس برای تظاهرات در پاریس بسیج می کردند و انان را غیرقانونی از مرز عبور می دادند که در بسیاری موارد آنان توسط پلیس دستگیر شده و مسئله پناهندگی آنان با مشکل جدی برخورد می کرده است.
هرکسی از زاویه دید خود به مسائل می نگرد بنابرین:
میدانم برای شما پذیرش این مسئله بسیار مشکل است که یک نفر و یا یک کانون می تواند چندین هدف فرهنگی – اجتماعی و آموزشی و حتی سیاسی را که نقطه مشترکی هم با هم دارند همزمان پیش ببرد ولی… میدانم که برایتان بسیار غیر قابل تحمل است این که در کشور میزبان می بایست خودتان را با نرمهای اجتماعی آن کشور تطبیق دهید و از قوانین آن پیروی نموده واز امکانات آنان سوء استفاده نکنید، ولی…
میدانم که برایتان فاجعه است زمانیکه اکثر آزاد شدگان از پادگان اشرف به دنبال زندگی خویش بروند، و کاشانه خویش را بر پایه هائی استوار و واقعی بنا نمایند، ولی…
میدانم که برایتان بسیار ناباورانه است این مسئله که، چگونه می شود بدون اشرف و اور سورواز و بدون زمینی که در آن بشود به برده داری ادامه داد، استراتژی مبارزه مسلحانه را پیش برد، ولی…
میدانم که برایتان بسیار دردناک است اینکه دیگر آقای رجوی به خاطر همکاری با صدام، هرگز در انظار ظاهر نخواهد گشت، ولی….
میدانم که برایتان بسیار عجیب است اینکه دیگر هیچکسی برای توهمات و شعارهای توخالی مجاهدین تره خرد نمی کند و اعتقادی به بکارگیری روشهای خشونت آمیز برای کسب قدرت ندارد، ولی…
نمیدانم که چرا!
چرا باید رنجیده شوید اگر من و دوستانم مایلیم که به دوستان اسیرمان در قرارگاه اشرف یاری رسانیم؟
چرا باید رنجیده شوید اگر ما مبلغ زندگی و نشاط و رهائی از اسارت ذهنی و بازسازی هویت انسانی هستیم؟
چرا باید رنجیده شوید اگر به عنوان یک ایرانی مایل نیستیم که شما از احساسات انساندوستانه مردم سوء استفاده کنید و ایرانیان شریف و آزاده تاوان این خفت و خواری را پس بدهند.
چرا باید رنجیده شوید و مانع ایجاد کنید زمانیکه صلیب سرخ و سازمانهای پناهندگی و حقوق بشری می خواهند دوستانمان را از برزخ اشرف و اسارت سالیان در عراق، نجات بخشند؟
کارکنان کانون های پوششی مجاهدین! آیا می توانید فقط چند فعالیتی را که در راستای منافع مردم "نه فرقه" بوده است نام ببرید؟
آیا می توانید چند شخصیت فرهنگی یا سیاسی –اجتماعی ایرانی الاصل غیر سازمانی را که در زمینه های پناهندگی، آموزشی، فرهنگی – سیاسی به آنان می توانید افتخار کنید، نام ببرید؟
متاسفانه منافع فرقه ای و انحصارطلبانه و دگماتیسم موجود به شما اجازه هیچگونه تفکر غیر تشکیلاتی نمی دهد.
اسارت ذهنی و دیدگاه مالیخولیا ئی آقای رجوی بزرگترین مانع برای پذیرش نرم ها ی یک جامعه آزاد و دمکراتیک می باشد. خود را از اسارت ذهنی که خطرناکترین نوع خودسانسوری است، برهانید.
http://www.rahai.nl

خروج از نسخه موبایل