اصولاً رباط ها ساخته می شوند تا زندگی را برای انسان راحت ترکنند و وی رابرای رسیدن به اهدافش یاری کنند. انسان ها باساختن رباط ها وبهره برداری ازآن ها به جاه طلبی ها وآرمان هایش نزدیک تر می شوند اما رهبران سازمان مجاهدین خلق مانند رهبران دیگرفرقه های مخرب راه ساده تری راانتخاب کرده اند آن ها تلاش می کنند که از انسان های تحت سلطه خود رباط بسازند تاعطش قدرت خود را سیراب کرده و جاه طلبی ها ی خود را التیام بخشند. اکنون پس ازسه دهه حضورمجاهدین درعراق وفرانسه کمپ اشرف درعراق وکمپ مریم درفرانسه تبدیل شده اند به شهررباط ها :
رباط های انسان نمای درون پادگان اشرف وحتی پادگان مریم درقلب دمکراسی اروپا هرروزشان شبیه روزگذشته است. درساعت مشخصی که صبح بسیار زود است، ازخواب بیدار می شوند، درمکان و ساعت مشخصی غذا می خورند، کارهای تکراری ومشخصی انجام می دهند که می توانند درآب دادن به یک باغچه، یاتمیزکردن یک تانک نفربر باشد درساعت مشخصی خاموشی اعلام می شود و همه مجبور هستند به خواب روند والبته درخواب باید دقت کنند تارؤیایی متناقض باایدئولوژی سازمان نبینند، چون دراین صورت باید تناقض خود رایادداشت کرده وتحویل مسؤول بالاترخود بدهند وعواقب آن رابپذیرند.
هرروز درساعت معین درجلسات شستشوی مغزی شرکت کرده وافکارخود رافاش می کنند تاهیچ نکته ای ازدرون آن ها برای رهبران فرقه پنهان نماند بنابراین درشهررباط ها هیچ کس فردیتی ندارد، همه متعلق به رهبرهستند وهمه چیز خود را باید فدای وی کنند. رباط های سازمان مجاهدین خلق مجهزبه کنترل ازراه دورنیستند، زیرا گهگاه خویشتن وتعلقات خود رابه یاد می آورند، همانند مادرانی چون بتول سلطانی که عکس فرزندان خود را پنهان می کنند و به صورت پنهانی و در دستشویی درنهایت ترس و اضطراب به آن نگاه می کنند تا کورسوی امید رهایی را در دل خود روشن نگه دارند.
اما رهبران فرقه برای خشکانیدن ریشه ی امید درذهن رباط های انسان نمای خود پا را ازاین هم فراتر می نهند وزنان فرقه رامجبور به انجام جراحی ودرآوردن رحم می کنند چراکه ذاتاً رباط نباید توانایی زاد و ولد داشته باشد واین روش درراستای تکمیل روند رباط سازی درفرقه است.