اگر امروز کار اشرف به اینجا رسیده که برای تحت کنترل آمریکا یا عراق بودن جشن میگرندو نهایت افتخارشان این است که خلع سلاح شده اند و نهایت آرزویشان این که عراق به آنها پناهندگی اجتماعی بدهد ؛ نتیجه سیاست غلط رهبر این فرقه و مزدوری و وابستگی و نوکری و عدم صداقت سالیان سال است.بله اشرف که روزی شعار میداد مریم مهر تابان میبریمت به تهران اگر امروز کارش به اینجا رسیده که نگران استرداد است نتیجه این همه دروغ و دغل سالیان رهبری حتی با اعضای خودش است. بله اشرف باید تعطیل شود چون مرکز فتنه و شر بود.چون محل سوختن جوانی و عمر اعضای اسیر و مجبور بود. اما مگر وبلاگ من هم اشرف است که تعطیلش کنم،اولین نفر یکی از مجاهدین (ا.ق.ج) با من تماس گرفت که من در صحبت با فلانی مدارک زیادی علیه تو دارم اگر وبلاگت را تا آخر این هفته تعطیل نکنی همه را رو میکنم. به او نوشتم که یکهفته را هم از دست نده اگر میتوانی امشب و اگر نه فردا صبح حتما هر چه در چنته داری بنویس و یا به قول خودت رو کن، سازمانت اگر از من چیزی داشت در این چهار سال که وبلاگ برقرار است رو کرده بود و خلاصه گفتم من حسابم پاک است نیاز به یکهفته محاسبه برای بستن یا نبستن وبلاگ ندارم و آنچه که باید بسته شود اشرف است که چکیده ریا و سالوس و دغل بازی است نه وبلاگ من. اما دومی که دعوت کرد به بستن وبلاگ به فاصله چند روز بعد بود که طی یک ملاقات نیمه رسمی گفت که بهتر است که وبلاگ را مدتی تعطیل کنی که برای خودت هم خوب است و شرایط زندگی ات را در اینجا بهتر میکند و حرفهایی از این قبیل که گفتم برای خودم این خوب است که بنویسم و بگویم که وجدانم لااقل از مدتی که همکار این فرقه بوده ام راحت شده باشد.و در قبال پند و اندرزآغشته به تهدید که به فلان و بهمان هم فکر کن گفتم که: کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش و گرنه ما را با مصلحت بینی چه کار.و سومین نفر که دعوت به تعطیلی وبلاگ کرد هکر نامردی بود که نتیجه جنگ ما با او باز هم برقراری وبلاگ بود و ضایعات من در این جنگ از دست رفتن یک ادرس ایمیل بود که آنهم بیخیالش شدم و از این به بعد بجای آدرس hasanzebeldatcom@yahoo.com