گزارشی از وضعیت اعضای جداشده فرقه تروریستی مجاهدین خلق در کشور یونان
در راستای اجرای گامهای لازم برای برچیده شدن اردوگاه کار اجباری اشرف(مقر اسکان اعضای فرقه تروریستی مجاهدین خلق در عراق)، در سال گذشته میلادی شاهد بودیم که در گام اول نیروهای اشغالگر آمریکائی در عراق، کمپ تیپف(کمپ تیپف مکانی در جوار اردوگاه کار اجباری اشرف بود که در آنجا اعضای جداشده فرقه تروریستی مجاهدین خلق که تعدادشان به حدود دوسوم از جمعیت کل فرقه میرسید زنده گی میکردند.) را برچیده و سپس کنترل امنیتی اردوگاه کار اجباری اشرف را به نیروهای عراقی واگذار نمودند.
پس از برچیده شدن کمپ تیپف تعدادی از این اعضای ناراضی فرقه به ایران بازگشته و تعدادی نیز که حاضر به بازگشت به ایران نبودند تصمیم به عزیمت به کشورهای آزاد و دموکراتیک گرفتند.
اکثر این افراد در ابتدا به شمال عراق یعنی مناطق کرد نشین این کشور عزیمت نموده،عده زیادی هنوز در همین جا مستقر بوده و عده ای نیز از این نقطه عازم کشور ترکیه به قصد مهاجرت به اروپا شدند.
علیرغم اینکه تعداد زیادی از این اعضای ناراضی فرقه تروریستی مجاهدین خلق، در کشور ترکیه خود را به پلیس این کشور و دفتر کمیساریای عالی پناهنده گان سازمان ملل متحد در شهر وان و حومه آنکارا معرفی کرده اما هیچ کمک و یاری به این افراد از جانب این دو نهاد نشده که هیچ، حتی در نمونه ای شاهد بودیم که یکی از این افراد در حین اخراج اجباری از کشور ترکیه به عراق در رودخانه مرزی دو کشور غرق شده و جان خود را از دست داد.
شایان ذکر است که هنوز نیز تعدادی از این افراد در بازداشتگاههای کشور ترکیه محبوس میباشند.
و اما این ناراضیان و اسرای سابق فرقه که شرایط را در کشور ترکیه نامساعد و غیرانسانی دیدند به ناچار کشور ترکیه را به مقصد یونان که در جوار ترکیه واقع میباشد ترک کردند.
کشور یونان یکی از کشورهای اتحادیه اروپا بوده و در آن قانون غیر انسانی اثرانگشت اعمال میشود و همچنین در این کشور، پناهنده گان از امکانات و حمایتهای مناسبی برخوردار نمیشوند، لذا خیلی از این افراد سعی کرده اند که کشور یونان را نیز به مقصد کشورهای اروپای غربی ترک نمایند.
نکته: (مطابق قانون غیر انسانی اثر انگشت یا علامت مشخصه، هر فردی که عضو کشوری غیر از کشورهای اتحادیه اروپا بوده و تصمیم داشته باشد در یکی از کشورهای اروپائی پناهنده گی سیاسی یا اجتماعی کسب کند اگر در یکی از کشورهای اتحادیه اروپا در نزد پلیس یا سایر مراکز رسمی این کشور اثر انگشت و یا ثبت مشخصه ای داشته باشد باید در همان کشور بماند. حتی اگر این امر خلاف میل این فرد باشد. تعداد زیادی از فعالین و سازمانهای حقوق بشری در اروپا تلاش میکنند که دولتهای اروپائی را وادار نمایند که این قانون ننگین و غیرانسانی را را لغو نمایند. از آنجا که اسکان اجباری یک فرد آواره و بی مکان در جائی که خلاف میل او بوده، امری انسانی نمیباشد لذا از این قانون اتحادیه اروپا به عنوان قانونی غیراخلاقی و ضد انسانی نام میبرند.)
دهها نفر از این اعضای سابق فرقه موفق شده اند که خود را به کشورهای مورد دلخواه خویش(اکثراٌ کشورهای اروپای غربی، کانادا و آمریکا) برسانند. این افراد خود را به مقامات رسمی این کشورها معرفی نموده و تعدادی موفق به کسب پناهنده گی شده و عده ای نیز در حال طی کردن مراحل کسب پناهنده گی شان میباشند.
رویهمرفته میتوان گفت که وضعیت امکاناتی این افراد در حد مناسبی میباشد.
اما تعداد دیگری از این دوستان نیز بنا به دلایل مختلف موفق نشده اند کشور یونان را ترک نمایند و در شرایط مناسبی بسر نبرده و نیازمند یاری و کمک هر انسان آزاده و انساندوست، بویژه هموطنان عزیز میباشند.
عده ای از این افراد در بازداشتگاههای دولت یونان بوده و عده بیشتری نیز که ثبت پلیس شده اند، در شهرهای یونان بویژه آتن پایتخت این کشور بدون هیچ چتر حمایتی رها شده و در وضعیت اسفناکی بسرمیبرند.
شرح حال این ایرانیان شریف و آزاده که به انگیزه کسب آزادی و مردمسالاری قدم در راه مبازه گذاشته اما از بد رزوگار، سالیان سال اسیر پلیدترین و وحشی ترین رهبر یک جریان سازمان یافته تاریخ ایران، ضحاکی ماربردوش، حسن صباحی دجال، یعنی مسعود رجوی سرکرده فرقه تروریستی مجاهدین خلق شده و پس از سالها اسارت در این فرقه بدون هیچ یاری و کمکی به حال خود رها گشته اند را مطابق نوشته های یکی از همین افراد آواره در یونان که با من مکاتبه داشته است را به اطلاع افکار عمومی و فعالین حقوق بشر میرسانم:
((صدای ما را به گوش نهادها و سازمانهای فعال در زمینه امور پناهنده گان، بویژه کسانی که در رابطه با کیس ما فعال هستند برسانید تا شاید به داد و یاری ما رسیده و کمکی نموده و ما از این وضعیت نجات پیدا کنیم.
اینجا شرایط سخت است،شبها توی خرابه ها میخوابیم و غذایمان را هم از کلیسا و گداخانه های شهرداری میگیریم. کار هم پیدا نمیشود چون ما زبان بلد نیستیم و به محیط و راه و چاههای اینجا آشنا نمیباشیم.هر روز به میدان کارگرها میرویم اما 10روز یکبار هم کار گیرمان نمی آید.
اوضاعمون اصلاٌ خوب نیست. ترا به خدا به هر کس که میتوانی شرایط ما را بگو، آیا این درست است که ما جوانان ایرانی در اینجا تنها و بی کس و بدون هیچ پشتوانه ای رها شویم؟! آیا این درست است که ماهائی که روزی به خاطر ایران حاضر شدیم از جان خود نیز بگذریم حالا به این وضع بیفتیم و اینگونه تحقیر شویم؟!
هر کس دراینجا به سازمان مجاهدین چراغ سبز نشان دهد ماهیانه 200تا 300 یورو به او کمک میکنند و بعد از چند ماه به او در مقابل یکسری تعهدات و اعترافات الکی 1500 یورو میدهند تا خود را به سایر کشورهای اروپائی برساند. اما ما نمیخواهیم دوباره به چنگ مجاهدین بیفتیم. آیا هیچ کس پیدا نمیشود به داد ما برسد؟ و…))
بله گوشه هائی از دردها و فریادهای این هموطن عزیز که فعلاٌ از بردن نامش خودداری میکنم را عین جملاتی که برایم فرستاده بود، برایتان نقل کردم.
از هر انسان آزاده و شریف و از هر ایرانی انسان دوستی که این مطلب را میخواند درخواست میکنم که اگر میتواند کمکی برای این هموطنان بی پناه بکند کوتاهی ننماید. فکر نکنم کار درستی باشد که این فرزندان مظلوم و بی پناه ایران را در این شرایط سخت و دشوار و در شرایطی که حاضر نیستد حتی در این وضعیت وحشتناکی که اسیرش میباشند هم، باردیگر اسیر فرقه رجوی شوند را تنها گذاشته و به حال خود رها کنیم.
دستان خویش را به نشانه طلب یاری و رساندن کمک به این هموطنان، به سوی تمامی فعالین و سازمانهای حقوق بشری و فعال در امور پناهنده گان و همچنین ایرانیان عزیز و آزاده دراز میکنم.
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
بنده در طی روزهای گذشته تماسهائی با تعدادی از مقامات کشور یونان و همچنین فعالین و سازمانهای حقوق بشری این کشور نیز برقرار کرده و از آنها درخواست رساندن یاری به این دوستان را نموده ام. خوب است که سایر هموطنان عزیز و ارگانهای فعال در زمینه حقوق بشر و امور پناهنده گان نیز در این امر ما را همیاری نمایند.