گفتگو با حسن پیرانسر

با سلام خدمت شما آقای پیرانسر، و با تشکر از اینکه پذیرفتید وقت خودتان را در اختیار من قرار دهید. می خواستم کمی در ارتباط با تلاشهایی که این روزها توسط سران فرقۀ رجوی انجام میگیرد تا نیروهای مستقر در اشرف نتوانند به اروپا برسند با شما گفتگو کنم.

1. ابتدا می خواستم بپرسم که آیا شما خودتان شاهد تلاشهای مستمر سران فرقه در این رابطه بوده اید یا نه؟ و اگر در جریان آن قرار گرفته اید، این تلاشها تا کنون به چه طرقی انجام گرفته است؟ هم قبل و هم بعد از سقوط حکومت صدام حسین.

با سلام به شما و همۀ هموطنان عزیز در اقصی نقاط دنیا. سازمان مجاهدین یا همان فرقه رجوی اساسا هیچ تمایلی به آمدن نیروهای جدا شده اش و حتی نیروهای خودش به کشور های اروپایی و امریکایی را ندارد. چون نیروها حامل اطلاعاتی از مناسبات تماماً فرقه ای در درون تشکیلات هستند و همچنین شاهدین زنده ای از همکاری تمام عیار این فرقه با دیکتاتور عراق صدام حسین در کشتار مردم کرد و شیعه عراق می باشند. در این رابطه سران این فرقه دست به هر کاری زده اند مثلاً تحویل نیروهای جدا شده به ماموران اطلاعات و امنیت صدام حسین، فرستادن نیروها به زندان ابوغریب برای 10 سال حبس در آنجا، زندانی کردن نیروهای جدا شده به مدت 2 سال در یکی از زندانهای این فرقه بنام خروجی، فرستادن اجباری نیروهای جدا شده به رژیم جمهوری اسلامی از طریق دولت صدام حسین که ایشان نیرو های جدا شده را با سربازان اسیرش در ایران معاوضه می کرد.

البته این را هم اضافه کنم که در دوران صدام حسین کمیساریای عالی پناهندگی و صلیب سرخ در عراق حضور داشتند و این فرقه به جای تحویل دادن نیروهایش به دیکتاتور عراق می توانست آنها را بدست سازمانهای حقوق بشری بدهد که این افراد بتوانند از طریق آن ارگانها به خارج رفته و زندگی جدید خود را آغاز کنند. ولی آقای مسعود رجوی و بانو و شورای رهبری یک صدا می گفتند خارج کشور نداریم و فقط زندان ابوغریب و بازگشت به ایران. حتی شعار اعدام اعدام نفرات جدا شده و نیروهایی که قصد جداشدن داشتند هنوز در گوش های من شنیده می شود. این فرقه به این هم بسنده نکرد و تعدادی از افرادی را که قصد جدا شدن داشتند را حذف فیزیکی کردند، مانند آقایان سعید کیانی و سعید نوروزی و… آقای رجوی حتی در نشست های موسوم به حوض دستور قتل جدا شدگان و ناراضیان خود در اقصی نقاط دنیا را به نیروهایش اعلام کرد. این فرقه حتی با لو دادن قاچاقچیانی که نیروهای جدا شده را به اروپا می آوردند مانع آمدن این نیروها به کشورهای اروپایی می شد.

2. با توجه به آنچه اشاره کردید سوآل این است که چرا این اقدامات تا پیش از این به چشم نمی خورد و یا خیلی کم رنگتر بود؟

البته این اقدامات همانطور که در سوال قبلی بدان اشاره کردم از سالها پیش وجود داشته است ولی سران این فرقه تلاش می کردند که این اعمال مخفیانه صورت گیرد. آن زمان در دوران صدام حسین این فرقه با اتکا به دیکتاتور عراق براحتی دست به هر اقدام سرکوبگرایانه ای میزد و ترسی هم نداشت چون کوچکترین اعتراضی به شدت سرکوب و نابود میشد. حالا صورت مسئله کاملا عوض شده است دیگر از صدام خبری نیست و عاملین اصلی سرکوب یعنی رهبران این فرقه و خانم مهوش سپهری نیز مخفی شده اند.

3. در این صورت آیا فکر می کنید خروج سازمان از لیست تروریستی اتحادیۀ اروپا برای این فرقه تضاد آفرین شده است؟

صد در صد، چون تا حالا که سران این فرقه اساسا هیچ تمایلی به خروج نیروها از فرقه و رفتن آنها به کشورهای اروپایی را نداشتند از در لیست تروریستی بودن این استفاده را می کردند که هیچ کشوری نیروهای آنها را نمی پذیرد ولی حالا این بهانه از دست سران این فرقه گرفته شده است چون دیگر در لیست تروریستی اروپا نیستند.

4. آقای پیرانسر، همانطور که می دانید، خانم رجوی بارها روی این مسئله تأکید کرده اند که خشونت را کنار گذاشته و خواهان اقدامات سیاسی و مسالمت آمیز برای تغییر حکومت در ایران هستند، به نظر شما آیا عراق می تواند محل مناسبی برای کار سیاسی و مسالمت آمیز این فرقه باشد؟

البته ما ایرانیها مثل های خیلی خوبی داریم مثلا توبه گرگ مرگ است. اولاً این فرقه در کجا اعلام کرده است که خشونت را کنار گذاشته است؟ دوم اینکه آنها هنوز مظاهر خشونت را حفظ کرده اند. یونیفورم نظامی و آرم این سازمان مگر مظهر خشونت نیست؟ خانم رجوی بارها اعلام کرده است که ما سلاحهای خودمان را به نیروهای آمریکایی تحویل داده ایم، ولی خانم رجوی مجبور به تحویل سلاحهایشان شدند مگر کار دیگری می توانستند بکنند؟

اما در پاسخ به سوآل شما باید بگویم خیر، چون عراق و مردم عراق خواستار اخراج مجاهدین از عراق و محاکمه سران و دست اندرکاران این فرقه می باشند. چرا که این فرقه با دیکتاتور این کشور در سرکوب و کشتارمردم عراق همکاری کرده است. پس چطور می خواهند در کشوری که مردمش توسط صدام و رجوی سرکوب و قتل عام شده اند کار سیاسی بکنند؟ این یک ادعای مضحک است.

5. لطفاً به این سوآل هم پاسخ دهید که آیا از آقای رجوی هیچگاه شنیده بودید که گفته باشد: در کشورهای دمکراتیک همیشه ما پیروز جنگ حقوقی و سیاسی علیه رژیم هستیم؟

بله ایشان متخصص اینگونه موضع گیری هاست. البته ایشان از عراق در دوران صدام حسین هم به عنوان یک کشور دمکراتیک یاد می کرد. حالا این سوال پیش می آید که اگر شما پیروز هستید پس چرا مخفی شده اید و در این جنگ حقوقی و سیاسی خانم خود را تنها گذاشته اید؟ معمولا کسی که پیروز است باید در صحنه حضور داشته باشد، آدم بازنده مخفی میشود.

6. با توجه به دو سوآل قبلی، بفرمایید چرا اینک که مهمترین سد و مانع برای رفتن نیروهای ایشان به کشورهای اروپایی برچیده شده، ایشان حاضر نیستند نیروهای خود را به آنجا منتقل کنند و مصّر هستند نیروها در عراق بمانند؟

فکر می کنم جواب این سوال شما را در سوال اول جواب دادم. فقط به این بسنده می کنم که اگر یک روز پای نیروهایشان به غرب و اروپا باز شود اکثریت نیروها حتی فرماندهان آنان بدنبال زندگی از دست رفته خود خواهند رفت و همچنین دهانها باز میشود و حقایق بیشتری از این فرقه برای جهانیان آشکار خواهد شد. پس سران این فرقه که اساساً هیچ ارزشی برای زندگی اعضای خود قائل نیستند ترجیح می دهند که نیروهایشان باز هم در اشرف بمانند و پیر و سالخورده شوند و همانجا هم بمیرند و دفن شوند. این ایده آل سران این فرقه می باشد.

7. شما که خود سالها در اشرف حضور داشته و با شگردهای این فرقه آشنایی دارید، فکر می کنید رهبران این فرقه چه کارهایی برای قبولاندن خواسته شان به ساکنان اشرف می توانند انجام دهند و یا انجام داده اند؟

در اشرف و در این فرقه، سران و سرکردگان این فرقه، اساساً با سرکوب و تفتیش عقاید، و با دادن وعده های پوچ، وارد کردن انواع فشارهای روحی و روانی و حتی ضرب و شتم، محروم کردن اعضا از دسترسی داشتن به رادیو و تلویزیون و اخبار و اینترنت و مارک زدن هر آنکس که به این فرقه و رهبرانش سر تعظیم فرود نیاورد به عنوان مامورین وزارت اطلاعات رژیم آخوندی و امثال آن، اعضای خود را وادار به تن دادن به خواسته های خود کرده اند. در این فرقه همه چیز اجباری است و اعضا مجبورند به آنها تن دهند، مانند طلاق اجباری، شرکت اجباری در نشستهای عملیات جاری و غسل هفتگی و دیگ ودیگچه و نماز اجباری و حجاب اجباری و…

8. در این صورت شما فکر می کنید هموطنان عزیز و خانواده های این عزیزان چه اقداماتی می توانند برای خنثی کردن ترفند سران فرقه انجام دهند تا عزیزان ما در اشرف بتوانند مختارانه برای زندگی آیندۀ خود تصمیم بگیرند؟

قبل از هر چیز هموطنانی که در خارج کشور هنوز هوادار این فرقه هستند باید بدانند که من و امثال من هم روزگاری در همین خارج کشور در دام این شیادان افتادیم و 20 سال از عمرمان در این فرقه از بین رفت. اینها فقط طالب قدرت و منافع خود هستند و برای رسیدن به این منافع دست به هر کار و جنایتی می زنند و خواهند زد. این را بدانید هرگونه حمایت از این فرقه، دست این فرقه را جهت سرکوب بیشتر اعضا و ساکنین اشرف باز می کند و ناامیدی و بی آیندگی بیشتر را برای ساکنین اشرف به ارمغان می آورد. گول کلمات شیک و فریبنده سران این فرقه را نخورید و از هرطریقی که می توانید به فرزندان خود در اشرف کمک کنید تا به جای اینکه بخاطر منافع خانم مریم رجوی و مسعود رجوی وادار به خودسوزی و یا اعتصاب غذای خشک تا سر حد مرگ شوند به زندگی واقعی در بیرون از این فرقه هزار چهره برگردند.

9. خواستۀ شما از سازمانها و مجامع بین المللی و حقوق بشری در این رابطه چیست؟

من از تمامی سازمانهای حقوق بشری و مجامع بین المللی درخواست دارم که برای جلوگیری از فاجعه انسانی که رهبران این فرقه در صدد انجام آن هستند و قصد تحمیل کردن اعتصاب غذا و شاید هم خودسوزی را به ساکنین اشرف دارند، وارد عمل شوند و کمک کنند تا این افراد بتوانند در یک محیط آرام و به دور از مسئولین و فرماندهان این فرقه در مورد زندگی و آینده خود تصمیم بگیرند.

آقای پیرانسر، با تشکر از وقتی که در اختیار من قرار دادید. امیدوارم رهنمودها و صحبتهای شما بتواند کمکی باشد برای دوستانمان در پادگان اشرف و همچنین دوستانی که در خارج همچنان چشم به سازمان دوخته اند و اطلاعی از وضعیت واقعی افراد داخل قرارگاه اشرف ندارند و در دام سران ناصادق این فرقه افتاده اند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا