هشتم مارس هر سال در گرامیداشت زنان تحت ستم در گوشه و کنار جهان هر ساله مراسمی برگزار میشود تا یادآوری کند که جهانی که در آن زندگی میکنیم زنان را نیز شامل میشود و شایسته مقام انسانی نیست که این بخش از انسانها نادیده گرفته شود و یا به انحاء مختلف به آنها ستم شود و یا مورد بهره کشی قرار بگیرند. حقوق آنها بطور کامل در مقایسه با مردان پرداخت نشود و به آنها در هر زمینه ای ظلم و جفا صورت بگیرد و در هر گوشه از این جهان خاکی زیر خروارها خاک و خاکستر تباهی و سیاه روزی قرار بگیرد. اینکه در جامعه غربی که خود از بانیان ستم مضاعف به این زنان است و تنها آزادی که برای این انسانها قائل است تنها در چهارچوب قوانین خودشان است و باز در خدمت هر چه کالایی شدن آنها برای مصرف در بازار و یا برای فروش بیشتر در بازارها و فروشگاهها و هم در تئاتر و سینما و در یک کلام در هنر، در اقتصاد و در سیاست مثل انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و یا نحوه انتخاب وزراء این مسئله در کشورهای دیگر غربی نیز بخوبی دیده میشود خلاصه اینکه بحث آزادی این انسانها نیست بلکه بیشتر در خدمت مصرف قرار دادن آنان است. نمونه خیلی بارزتر ان در سازمان مجاهدین خلق است که داعیه آزادی کل جهان از قید استثمار را دارد و در این راه حتی دو یا سه ده تلاش نیز کرده است و این تلاشها را تحت نام انقلاب ایدئولوژیک تدوین و عرضه کرده است البته در ظاهر، چون در باطن دست کم در چهره تکیده زنان باقیمانده در اسارت این فرقه در کمپ اشرف میشود بخوبی دید که چگونه خود قربانیان استثماری خشن قرار گرفته اند و بعضا از آن بی خبر هستند مگر هنگامی که در فضای آزاد قرار میگیرند. این را آن دسته از زنان آزاد شده از بند اسارت که در سطوح مختلف این فرقه از شورای رهبری تا سطوح پایینتر همین فرقه نقش و مسئولیت داشته اند نشان میدهند و همچنین رازهایی که زمانی پنهان بود و کسی از آن آگاهی نداشت امروزه کاملا عیان و رو شده است از ظلم و زندان تا کارهای دیگر که به اندازه کافی راجع به آن گفته و نوشته شده است و هرکسی که اراده کند و بخواهد ببیند حتما خواهد دید و اگر نبیند که لابد یا کور است یا بیمار. جالبتر از آن اینکه این فرقه هر ساله فراموش نمیکند که حتما اطلاعیه هم بدهد و این روز را گرامی بدارد حتما فکر میکند که مردم دنیا چیزی حالیشان نیست وگرنه این فرقه اگر داعیه آزادی زنان را دارد چرا خود زنان را در بند و زندان و حصار فرقه ای نگه داشته است و اجازه حضور آنها در جهان خارج را نمیدهد چرا آنها را نمیگذارد که آزادانه تصمیم بگیرند و با امکاناتی که سازمانهای بین المللی فراهم میکنند به دنیای آزاد قدم بگذارند و از این کمپ به جای مانده در عراق که یادآور رنج و حسرت و درد و درفش است خلاص شوند چرا آنها را با انواع حیله ها و نیرنگها و انواع و اقسام تعهدات عجیب و قریب و غول ساختن و تابو کردن از قضاء همان آزادی نمیگذارد خودشان تصمیمشان را بگیرند در این صورت دیگر نیازی به دادن اطلاعیه و بیانیه و جوابیه و غیره نیز وجود ندارد کافی است این انسانها پایشان به جامعه آزاد برسد خواهید دید به یک چشم بهم زدن و حتی سریعتر از آن تمام آن بحث های فرقه ای دود میشود و به هوا میرود و آنچه میماند حسرت مدت زمان اسارت و و مدت زمانی است که فرد کورکورانه بازیچه این فرقه و رهبران آن قرار گرفته است.
به امید آزادی همه زنان از قید و بند اسارت و دست یافتن آنان به حقوق حقه خود خصوصا کسانی که در کمپ اشرف در اسارت فیزیکی و ذهنی قرار دارند.
اسماعیل شمس الدین