رهبریت ارعابگر درسازمان مجاهدین خلق
رهبریت درفرقه ها بیمناک است. مخالفت بارهبری به معنای مخالفت باخداونداست. رهبران فرقه ها ادعا می کنند که ازسوی خداوند اختیار مستقیم دارند که همه جنبه های زندگی شما را کنترل کنند. اگرفرقه، گروهی مذهبی باشد، زیرسؤال بردن رهبران یابرنامه ی آن ها به عنوان نشانه ی سرکشی یاحماقت تلقی می شود.
چنانچه ان سینگلتون (عضو سابقه فرقه مجاهدین) درکتاب خود « ارتش خصوصی صدام » می نویسد: « مسعودرجوی درسخنرانی هایش به طورضمنی بیان می کرد که اگر رهبری کار خود رابه خوبی انجام دهد، می تواند باامام زمان ارتباط برقرارکند و بنابراین ارتباط مستقیم باخداوند داشته باشد. »
دروب سایت Geostratos
« احساس گناه، تخریب شخصیتی و نشست های خرد کننده، همه استفاده می شوند تافرد تحت کنترل درآید. اگرشما خوب پول درنمی آورید به این خاطراست که « بابرنامه » جلونمی روید. شاید دلیل آن که قادرنیستید افراد دیگر راجذب فرقه کنید این است که « قلب شما سرشار غرور یا گناه » است. هرگز دلیل نمی تواند این باشد که برنامه خوب نیست یا آن افراد تازه جذب شده دلایل معتبری برای نپیوستن به فرقه دارند. همیشه مقصرشما هستید، همیشه شما اشتباه می کنید، پس باید بیشتر تلاش کنید! به علاوه شما را وادار می کنند که اگر ازقوانین نوشته ونانوشته ی فرقه تبعیت نکردید شدیداً احساس گناه کنید.
تخریب شخصیتی کمک می کند که درشما ایجاد احساس گناه کند. تخریب شخصیتی نوعی استدلال دروغین است که توسط افراد وگروه هایی که دلایل واقعی ندارند، به کارمی رود. نام فنی تخریب شخصیت « سفسطه ی اَدهامنیم » می باشد. درزیرمثالی آورده شده که این روش چگونه عمل می کند:
تصورکنید که شما شاهد مکالمه ی میان دو مرد، فورد وآرتور هستید:
فورد می گوید: « یک به علاوه یک می شود سه »
آرتور پاسخ می دهد: « نه من اینطور فکرنمی کنم. ببین، وقتی که من یک چیز دارم ویک چیزدیگر هم دارم، پس من دوچیز دارم، نه سه چیز. »
فورد پیروزمندانه می گوید: « می دانم چه می گویی، اما تو باید این را بفهمی که یک بعلاوه یک وقتی که در رابطه با این مجموعه قلمرو اعداد محاسبه می شود، که من آن را اختراع کرده ام وسپس بامقدار نهم تانژانت توالی فینوباچی مجذورمی شود، برابراست باسه. »
بسیارخوب، فورد دراشتباه است، اما این مهم نیست، مهم این است که فورد سعی کرد استدلال آرتور را با استدلال بیشتر خودش پاسخ دهد. این راه صحیحی است که افراد وگروه ها برای موضوع مباحث خود پیش می گیرند. اکنون ببینیم که اگر فورد بخواهد بااستفاده ازتخریب شخصیتی بحث کند چه اتفاقی رخ می دهد…
فورد صورت خود راباحالتی ارعابگر به آرتور نزدیک می کند: « آرتور، من مدت بیشتری نسبت به تو ریاضی دان بوده ام چگونه جرأت می کنی با من مخالفت کنی! تو فرد بسیار مغرور وخودپسندی هستی. فکرمی کنم که تو بامن مخالفت می کنی چون به من حسودی می کنی واگر بخواهم باتو صادق باشم باید بگویم که طغیان تو به من و به بسیاری افراد دیگر آسیب می رساند. »
می بینید که فورد به بحث آرتور پاسخی نداد، درعوض به شخصیت وی حمله کرد. اگر نمی دانید که تخریب شخصیت چطور عمل می کند، پس راه نیرومندی است که شما را تحت کنترل درآورد.
نشست های خرد کننده هنگامی تشکیل می شوند که دو یاچند عضو و رهبران به شخصیت یک عضو حمله می کنند، گاهی این نشست ساعت ها طول می کشد. برخی فرقه ها این نشست ها را ادامه می دهند تازمانی که، قربانی آن ها به نحو غیرقابل کنترل شروع به گریه کردن کند. اعضای فرقه ها معمولاً بسیار ازمخالفت وعدم تبعیت ازرهبرانشان هراس دارند. سازمان های سالم ازاینکه آزادانه با آن ها مخالفت شود، احساس تهدید نمی کنند. »
بتول سلطانی یکی ازشاهدان عینی نشست های تخریب شخصیتی درفرقه رجوی است که قربانی این نشست ها نیزبوده است. اودرخاطراتش این نشست ها را با ذکرجزئیات توصیف می کند: «… هنگامی که یک عضو سازمان دراین نشست ها به فاکت های خود اعتراف می کند، دیگر اعضای گروه با ادبیاتی تحقیر آمیز، به او ناسزا می گویند و از کلماتی چون، احمق، تنبل و… استفاده می کنند، مثلاً فقط برای این که وی به نامزد سابقش فکر کرده است. »
بنابراین، پس ازآن که شیوه های فریبکارانه برای جذب افراد به کار گرفته شد، جو رعب انگیز وتهدید گری که ازسوی رهبرخداگونه فرقه ایجاد می شود، اعضا رادرفرقه نگه می دارد.
منابع:
سایت
howcults work
کتاب ارتش خصوصی صدام از آن سینگلتون
خاطرات بتول سلطانی
نویسنده: مزدا پارسی
PMOI’s Intimidating leadership
– انحصار گرایی در سیستم کنترل ذهن فرقه ها