هفته نامه اکونومیست چاپ لندن در شماره اخیر خود مطلبی را به وضعیت اعضای سازمان مجاهدین خلق در عراق اختصاص داده است.
این بازدید کننده غربی، اردوگاه اشرف را به یک شهرک متوسط اما نسبتا آراسته در ایران تشبیه کرده است که دارای پارک، ساختمان های اداری و مسکونی است اما در آن اثری از کودک و نوجوان دیده نمی شود و افزوده که مخالفان جمهوری اسلامی در این اردوگاه زمینگیر شده اند و حالا با خطر اخراج از عراق و شاید هم تحویل به جمهوری اسلامی مواجه هستند.
اکونومیست از قول این شخص می نویسد که حدود دو دهه پیش، خانواده هایی که در این اردوگاه زندگی می کردند "منحل" شدند، زوج های متاهل به اجبار از هم طلاق گرفتند و بچه های آنان به خارج فرستاده شدند و بسیاری از آنان در حال حاضر با هواداران گروه در کشورهای غربی زندگی می کنند که سرگرم پرورش این کودکان براساس عقاید مجاهدین خلق هستند که یک ناظر بی طرف از آن به عنوان "نوعی فرقه" یاد کرده است.
این هفته نامه یادآور می شود که در خلال شش سال گذشته، آمریکاییان حمایت از ساکنان این اردوگاه را بر عهده داشتند، در حالیکه جوامع عراقی اطراف اردوگاه و بسیاری از ایرانیان، بدون توجه به طرفدارای یا مخالفت با رژیم کشور خود، با علت وجودی این محل مخالف بوده اند.
حال که نیروهای آمریکایی برای بازگشت به کشور خود آماده می شوند، دولت عراق، که به داشتن روابطی فارغ از دغدغه با ایران تمایل دارد، می گوید که باید این اردوگاه بسته شود و ساکنان آن به خارج، حتی احتمالا به ایران بروند که در چنین صورتی، با آینده ای مبهم دست به گریبان خواهند بود.
اکونومیست در ادامه این مطلب به تاریخچه سازمان مجاهدثن خلق می پردازد و می نیسد که این گروه در سال 1965 توسط یک گروه زیر زمینی متشکل از جوانان مخالف شاه تاسیس شد و از آن معمولا با عنوان تشکیلاتی با گرایش "مارکسیستی اسلامی" یاد می شود و در حال حاضر، زیر چتر سیاسی سازمانی موسوم به شورای ملی مقاومت قرار دارد.
دوستی و دشمنی با جمهوری اسلامی
این هفته نامه می افزاد که پس از سقوط شاه، این گروه نخست از حمایت آیت الله خمینی برخوردار شد اما به زودی روابط دو طرف به خصومت گرایید و مجاهدین خلق به یک رشته عملیات خشونت آمیز و بمب گذاری علیه جمهوری اسلامی دست زدند که گفته می شود تنها در یک مورد به کشته شدن هفتاد غیرنظامی، از جمله شماری از روحانیون ارشد حکومت، منجر شد، و از کار افتادن بازوی آیت الله خامنه ای، رهبر کنونی جمهوری اسلامی هم نتیجه یکی از عملیات این سازمان است.
به نوشته اکونومیست، مسعود رجوی، رهبر مجاهدین خلق، در سال 1981 به فرانسه گریخت و سپس در سال 1986همراه با جمعی از پیروان خود، از جمله تعداد زیادی زن عضو سازمان، به عراق رفت و صدام حسین اردوگاه اشرف را که گفته می شود پیرامون آن به حدود بیست کیلومتر می رسد، و مقادیری اسلحه از جمله تانک های ساخت برزیل و بریتانیا را (که در جنگ با ایران به دست عراقی ها افتاده بود)، همراه با نفربرهای زرهی روسی در اختیار آنان قرار داد.
در مقابل، سازمان مجاهدین خلق به حملات مسلحانه علیه ایران مبادرت می کرد و به همین دلیل است که اکثر ایرانیان، با هر شکل و رنگ سیاسی، معمولا این گروه را "خائن" می دانند و حتی گفته می شود که صدام حسین از این گروه برای حمله به کردهای شورشی و شیعیان عراق در پی جنگ اول خلیج فارس در سال 1991 استفاده کرد، که البته مجاهدین این اتهام ها را به شدت تکذیب می کنند.
اکونومیست می افزاید که گذشته از این اتهام ها، گروه های مدافع حقوق بشر نیز سازمان مجاهدین خلق را متهم کرده اند که به ترویج کیش شخصیت مسعود رجوی و همسرش مریم، و اعمال شرایط انضباطی سختگیرانه به شیوه حکومت های توتالیر می پردازند و به نقل از کسانی که از این گروه گسسته اند می گویند که اعضای سازمان در معرض "بمباران دایم عقیدتی" قراردارند و از آنان خواسته می شود تا بی چون چرا تسلیم اهداف سازمان باشند.
به نوشته این هفته نامه، ارتباط اعضای سازمان مجاهدین با خانواده هایشان به طور کامل قطع بوده است و هنگامی که یک بازدید کننده غربی، که در سال 2004 به اردوگاه اشرف رفته بود، با استفاده از تلفن ماهواره ای امکان تماس چند تن از ساکنان اردوگاه به خانواده هایشان در ایران را فراهم ساخت، اعضای خانواده باور نمی کردند که با فرزندانشان گفتگو می کنند زیرا سازمان مجاهدین خلق به آنان گفته بود که فرزندانشان کشته شده اند.
اکونومیست می نویسد که از زمان اشغال خاک عراق توسط نیروهای آمریکایی در سال 2003، از آقای رجوی خبری نیست و کسی نمی داند که آیا رهبر مجاهدین هنوز زنده است یا نه، هرچند اکثرا معتقدند که او مرده است و در مقابل، مریم، همسر مسعود رجوی، به عنوان "رئیس جمهوری منتخب" با هدف کسب حمایت افراد و نهادهای خارجی، از جمله بعضی اعضای کنگره آمریکا و پارلمان اروپا و مجلس اعیان پارلمان بریتانیا، به نقاط مختلف جهان سفر می کند در حالیکه کسی مطمئن نیست که در حال حاضر، اداره امور اردوگاه اشرف برعهده چه کسی است.
طرفداران غربی مجاهدین خلق
به نوشته اکونومیست، براساس برخی گزارش ها، حدود چهارصد تن از ساکنان این اردوگاه به طور داوطلبانه به ایران بازگشته اند و گفته می شود که تا کنون با آنان برخورد قابل قبولی هم صورت گرفته هر چند کسی نمی تواند در این مورد کاملا مطمئن باشد، و در همانحال، چند صد تن دیگر نیز در صدد کسب پناهندگی در سایر کشورها هستند که معدودی از آنان گذرنامه های کشورهای غربی را دارند، یا داشته اند.
هفته نامه بریتانیایی می افزاید که طی سال گذشته، پارلمان اروپا و دادگاه های بریتانیا نام سازمان مجاهدین خلق را از فهرست گروه های تروریستی حذف کردند با این استدلال که این گروه توسل به خشونت را نفی کرده، دست کم از سال 2002 تا کنون بع عملیات تروریستی دست نزده و اسلحه (یا لااقل اسلحه سنگین) موجود در اردوگاه اشرف را پس از اشغال خاک عراق به آمریکاییان تحویل داده است.
تصمیم به حذف نام مجاهدین خلق از فهرست گروه های تروریستی البته با ناخرسندی برخی از دولت ها، به خصوص در بریتانیا و فرانسه، مواجه شده که این سازمان را موجودی دردسر ساز و فعالیت آن در خاک خود را برای روابط با عراق و ایران مضر می دانند.
اکونومیست یادآور می شود که ایالات متحده همچنان سازمان مجاهدین خلق را یک گروه تروریستی محسوب می کند اما در این مورد هم فشارهایی از سوی گروه های مختلف، از نو محافظه کاران گرفته تا چپگرایان، بر دولت وارد می شود زیرا این گروه ها اظهارات مجاهدین خلق در این مورد را قبول کرده اند که این گروه یک نهضت سکولار و دموکراتیک و برخوردار از حمایت گسترده در ایران است و این احتمال وجود دارد که روزی جانشین حکومت روحانیون شود.
این هفته نامه می افزاید که لابی مجاهدین در اروپا از اظهارات اخیر موفق الربیعی، مشاور امنیت ملی دولت عراق، در مورد برچیدن اردوگاه اشرف و اخراج ساکنان آن به خارج، به خصوص تحول آنان به ایران، ابراز ناخرسندی کرده اند در حالیکه دولت ایران نیز اخیرا با تاکید هر چه بیشتر از دولت تحت تسلط شیعیان در عراق خواستار تحویل این افراد شده است.
اکونومیست در خاتمه می افزاید که سازمان مجاهدین خلق از شبکه های پیچیده متشکل از هوادارانی متعهد برخوردار است که اگر آمریکاییان سرانجام تسلیم خواست دولت های عراق و ایران شوند، قطعا به خشم و خروش در خواهند آمد هر چند چنین سرانجامی چندان هم نا محتمل نیست.