هجوم به آقای سبحانی، خشونت بیمارگونه

نامه سرگشاده آقای سبحانی به مریم رجوی – چهارشنبه فروردین ۱۳۸۸

خانم مریم عضدانلو، دیروز همرزمان و پیروان دو آتشه ی فرقه ی تحت رهبری همسرتان در میان بهت و ناباوری شهروندان آلمانی در شهر کلن به آقای محمد حسین سبحانی یکی از کادرهای ارشد تشکیلاتی جدا شده ی مجاهدین حمله ور شدند و با این رفتار زشت خویش به همگان ثابت کردند که ادعاهای شما مبنی بر دفاع از حقوق بشر، مبارزه برای رهایی انسانها و تحقق آزادی و دموکراسی، بیشتر به یک شوخی بی مزه شباهت دارد.خانم مریم عضدانلو، دیروز همرزمان و پیروان دو آتشه ی فرقه ی تحت رهبری همسرتان در میان بهت و ناباوری شهروندان آلمانی در شهر کلن به آقای محمد حسین سبحانی یکی از کادرهای ارشد تشکیلاتی جدا شده ی مجاهدین  (عضو سابق ستاد اطلاعات، مرکزیت و شورای مرکزی مجاهدین خلق) حمله ور شدند و با این رفتار زشت خویش به همگان ثابت کردند که  ادعاهای شما مبنی بر دفاع از حقوق بشر، مبارزه برای رهایی انسانها و تحقق آزادی و دموکراسی، در برابر دوربین های خبرنگاران رسانه های گروهی غربی و امریکایی چیزی جز سخنان گزاف و بیهوده نیست و بیشتر به یک شوخی بی مزه شباهت دارد.

خانم مریم عضدانلو، مایلم تا در باره ی مفاهیمی چون ترور و اقدامات ستیزه جوبانه به شما و سایر رهبران مجاهدین نکاتی را یادآوری کنم شاید با تامل در آن، از پارادوکس شگفت انگیزی که ذهنیت شما و رهبران مجاهدین را بشدت آزار می دهد رهایی یابید و بیش از این به تحرکات نابخردانه، رسوا کننده و حماقت آمیز دست نزنید.

ترور (TerrorTerrorism  در لغت در زبان فرانسه به معنای هراس و هراس افکنی ست. در سیاست به رفتارها، کنش های خشونت آمیز و غیر قانونی برای سرکوبی مخالفان سیاسی و ترساندن آنها ترور می گویند. و نیز کردار گروههای سیاسی که برای رسیدن به هدف های سیاسی خود دست به اعمال و کارهای خشونت آمیز و هراس انگیز می زنند، ترور نامیده می شود. فاشیسم به جریان های و گروههای سیاسی اطلاق می گردد که در آن یک گروه انحصار قدرت را در دست داشته باشد و یک رهبر عقیدتی با ویژگی های فره مندانه یا کاریزماتیک (Charisma و مشخص است که چرا آقای محمد حسن سبحانی عضو جدا شده مجاهدین نویسنده ی کتاب های پر بار و انتقادی “من از ابوغریب سرزمین درد و رنج می آیم” و “روزهای تاریک بغداد ”  و یکی از منتقدین اصولی و منطقی، مناسبات فاشیستی و مواضع ضد مردمی و ضد میهنی دارودسته ی رجوی، مورد هجوم واقع می شود و ایشان به دلیل روشنگری ماهیت واقعی فرقه ی مجاهدین در میان شخصیت های سیاسی و نهادهای بین المللی و حقوق بشری این چنین در روز روشن و در برابر نگاههای بهت آلود شهروندان آلمانی مورد ضرب و شتم وحشیانه و خشونت عریان قرار می گیرد.

بی شک، سازندگی جهان فردا به طرد و انکار فرقه های ستیزه جویانه و خشونت طلبی چون مجاهدین و القاعده وابسته است. بالضروره می بایست پرخاشگری بیمارگونه و رفتار ستیزه جویانه در اشکال و طرق گوناگون آن مورد نفی و انکار قرار گیرد  و مطرود گردد. این یک ضرورت تاریخی ست و ظهور چنین اندیشه ای مستلزم آگاهی و خردگرائی ویژه ای ست که در آن محکومیت همه جانبه باندهای تبهکاری چون مجاهدین و القاعده از سوی سیاستمداران و اندیشمندان دنیای مدرن و جوامع دموکراتیک و توسعه یافته، یک شرط و الزام منطقی و معقولانه است.

آرش رضایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا