عصر روز پنجشنبه حوالی ساعت هفت عصر، صدای موزیک در اقامتگاههای مختلف در اشرف شنیده شد و همه را به سالنهای غذاخوری دعوت کردند ؛ مسئولین سازمان با شیرینی به همه خبر دادند که صدای انفجاری را که شنیدید صدای تائید مردم عراق از مواضع مجاهدین بوده. و تحلیلی ارائه کردند به این مفهوم که: در حالی که مردم عراق برای حضور مجاهدین در عراق تلاش میکنند ؛ از حضور رژیم در پوش زیارت که برای جاسوسی علیه مجاهدین است به شدت متنفر هستند و شادمانه تاکید کردند که تمام اعضای هیات رژیم کشته شده اند ؛
مجاهدین خلق برای اعضای خود توضیح ندادند که منظورشان از مردم عراق تروریست ها هستند ؛سازمان مجاهدین که خلق و خوی تروریست ضد مردمی و ضد ایرانی اش را هنوز کسب کرده اینچنین در مرگ زائران ایرانی پایکوبی میکند ؛ این واقعه زنگ خطری برای دولت عراق است که بیش از پیش مطمئن شود که حضور تشکیلاتی این سازمان در عراق فتنه آفرین و تشنج زاست ؛ انفجار در رستورانی به اسم خانقین در شهر مقدادیه در استان دیاله که صدای آن در اشرف هم شنیده شدو مجروح و شهید شدن بیش از صد زائر ایرانی مچ این فرقه تروریستی را باز کرد و نشان داد که در پس شعارها و حرفهای ظاهری یک فرقه تروریستی خطرناک پنهان است ؛ فرقه ای که علیرغم خلع سلاح هنوز خطرناک است و دد منشی ضد ایرانی اش را کنار نگذاشته است. من با اطلاع کتبی به مقامات دولت عراق درفرانسه و بلژیک و هلند از آنها خواستم که جلوی آشوب و فتنه گری را بگیرند وخاطرنشان کردم که اینگونه اخبار باعث تحریک و خشم مردم ایران است و حتی اگر هنوز قرار است اعضای مجاهدین در عراق باشند قید و بندهای خطر آفرین و اسارت بخش تشکیلاتی را در آنجا از بین برده که از تکرار این گونه صحنه ها جلوگیری شود و اعضای اسیر بتوانند روح ضدخشونت خود را نشان داده و برای حل مشکل کمک کار شوند ؛ همچنین با تحویل نامه به آقای عابدی از اعضای مجاهدین در بلژیک بطورحضوری از آنها خواستم که هر چه زودتر به طور رسمی این جنایت را مجکوم کرده تا دروغگویی و فریب آنها برای اعضای اسیر در اشرف مشخص شود.