تعریف مسعود خائن فراری کارسختی نیست چون تمام واژه هایی که می توانند شخصیت یک کانگستر وآدمکش وسارق را بیان نشان دهند به راحتی وصمیمیت درکنارنام او قرارمی گیرند_ برای معرفی واقعی او این همه واژه زشت هم کافی نیستتد_ چون خیانت ودنائت وپستی ورذالت وحقارت این فرد آنقدرگسترده است که واژه ها نیزتاب چندانی نمی آورند ودرزیربار اینهمه فشارسنگین خفت وخواری متلاشی می گردند. درنوشته زیر سعی کردم فقط گوشه ای از خصلت ها وباورهای مالیخولیایی این شیادمذهبی را با استفاده ازنوعی وزن وقایه برشته تحریر درآورم _ این نوشته را تقدیم می کنم به همه کسانی که با شهامت ودرایت وشجاعت توانستند از دام شیادی ها وتشکیلات او بگریزند _ خمیرمایه وزیربنای این نوشته برپایه خاطرات واطلاعات افراد جداشده از این گروه منفور تروریستی استوار گردیده و سپاسگزاری از این افراد زیبنده این نوشتاراست. مسعود را تعریف کنید… مسعود _ آنکه ظاهرا بود _ گرچه هیچگاه نبود آن گرگ پیر بی داندان ___ آن همیشه درحال تب وهذیان آن رهبرنوین انقلاب! _____ آن پنهان شده درچاه فاضل آب آن مجسمه بلاهت _____ آن سراپاآلوده به کثافت آن همیشه درحال دوان_____ آن بند کوتاه کش تنبان آن رهبر خالص الخاص! ____ آن لاستیک پنچر زا پاس آن نشسته برقله تکامل! _____آن غرقه درنادانی وحماقت وتجاهل آن گوینده حدیث وتاویل _____ آن مزدور موساد و اسرائیل آن فرمانده جدایی وطلاق ___ آن آب راکدگندیده درمرداب آن فرمانده حمله آزادیبخش فروغ!___ آن چکیده رذالت ودناتت ودروغ آن همیشه سرنگونی طلب ____آن دزد وگردن بند وجلب آن پهن طویله خوشبو ___ آن پهلوان پنبه ریقو آن یاوه گوی پررو وپرحرف ___ آن زندان بان قلعه اشرف آن مخترع هژمونی ____ آن فرارکرده درگونی آن مرد مبارزه وجنگ!____ آن آلوده به منقل وآتش وبنگ آن متخصص دروغبافی وجفنگ ___ آن تیر نوک شکسته خدنگ آن همیشه ششلول بند ___ آن عاشق دلخسته تیروتفنگ آن قربانی همیشه زن ____ آن لاشه بدبو وعفن آن بیمار نقرصی ___ آن الاغ طبسی آن اونیفورم پوش___ آن یابوی چموش آن متخصص خالی بندی __ آن شبیخون زده به مهدی * آن سئوال بی پاسخ ومبهم ___ آن مالک بی صاحب مریم آن دجال اغواگرسفیه ___ آن بزک کرده ولی فقیه آن صاحب مقام ورتبه وجاه ___ آن آفتابه دارسابق مسجدشاه آن مدافع سرسخت زنان! ____ آن خارج کننده رحم وزهدان آن سازنده نشست های جاری ___ آن خائن بزدل فراری آن دلداده به حمله وجنگ ___ آن مایه شرمساری وننگ آن دشمن قسم خورده ایران __ آن عاشق خیاروتانک وتوپ وبادمجان آن سازنده تناقص وتظاد ___ آن فریب گر وفریبکاروشیاد آن سرکرده بی نظیر وبی همتا! ____ آن کفش لنگه به لنگه وتابه تا آن کوتوله زشتخوی چرکین ___ آن پرروترازسنگ پای قزوین آن سیرکرده به آسمان! ___آن نیازمند به هین وچوش وپالان آن گوینده اگر وشاید وایکاش ___ آن بیزارازروشنی چون خفاش آن نقطه اوج دریوزگی ___ آن مبتکرغسل هفتگی آن اولین کاشف مهرتابان! ___ آن دیوانه زنجیرگسسته پریشان آن سرگشته دائم درتوهم وخیال ___آن بی ارزش ترامدفوع چاه موال آن افسانه سرای صداقت وفدا! ___ آن آلوده سرتاپا به نیرنگ وریا آن ایدئولوگ آزادی انسان! ___ آن سازنده شکنجه گاه وزندان آن مبشرپیام ونوید! ____ آن عاشق گورستان وشهید آن صاحب درجه ویراق وملیله ___ آن الاغ سرگردان بدنبال طویله آن بی آبروی شرمناک مغرور _ آن سرسپرده خائن مزدور آن بی وطن بی هویت مفلوک ___آن احمق نادان خرفت کله پوک این سرکرده خائن گروه یک گروه تروریستی تحت تعقیب پلیس بین المللی قراردارد ـ این فرد متهم به صدور دستور کشتار ده ها هزار ایرانی بین سالهای ۱۳۶۰ ـ ۱۳۸۲ می باشد
…………………….. تو درکجایی وکار جهان کجا؟ تو آنقدرحقیر ودون وپستی که که اصولا نوشتن درباره تو انسان رابه حالت تهوع نزدیک می کند ولی پول پوت عرب تبار_ آسیب دیدگی روحی _ ده ها هزارخانواده اسیران قلعه درحال فروپاشی اشرف و علاقمندی ده ها هزارنفرایرانی که فرزندانشان را درپای شهوت قدرت خواهی تو بهرقیمت! ازدست داده اند مرا تشویق می کند دم ولحظه ای رادرمعرفی چهره واقعی تو به مردم ونسل جوان از دست ندهم ولذا تا همچون ملیونها ایرانی تا توودستیارانت را دردادگاه رسیدگی به جنایت های سازمان یافته نبینم دمی دست از تعریف تو جنایت کار برنخواهم داشت که این یعنی تعهد به مردم وشرافت برای بکارگیری قلم _ گمان مبرکه به پایان رسید دور مغان____ هزار باده ناخورده دررگ تاک است معرفی مریم عضدانلو قاجار درمتن آتی…