مصاحبه با خانم بتول سلطانی – قسمت بیست و یکم

هیچ عضو شورای رهبری روی مطرح کردن مشکلات فردی خود را نداشت بنیاد خانواده سحر: خانم سلطانی از اینکه یک بار دیگر فرصت گفتگو با شما فراهم آمد بی نهایت سپاسگذارم. مایلم بحث را کماکان با موضوع جلسه پیش یعنی عقد کردن اعضای شورای رهبری توسط رجوی ادامه بدهم. می خواستم با طرح این سوال بحث را ادامه بدهم که این اتفاقات تا چه اندازه به سطوح پائین تشکیلات اطلاع رسانی می شد و اساسا لایه های پائین تر از شورای رهبری از این گونه اقدامات با خبر می شدند یا خیر؟ خانم بتول سلطانی: اصلا این موضوعات به رده های پائین تر از ما نمی رفت. به این دلیل که مریم و مسعود می گفتند افراد پائین تر به دلیل اینکه مردمک چشمشان جنسی است نمی توانند این مسائل را هضم و فهم کنند. مردمک چشم جنسی یک اصطلاح درون تشکیلاتی بود و در مورد کسانی بکار گرفته می شد که به زعم تشکیلات نگاه شان به مسائل جنسی است. آنها معتقد بودند این بحث در سطحی نیست که دیگران بتوانند فهم کنند. من فکر نمی کنم کسی در رده های پائین اطلاع داشت که خطبه عقد بین زنان اعضای شورای رهبری با رجوی جاری شده است. مثلا یک دلیل اش این است که خودم مسئول بخشی از نشست ها بودم که در رده ها و سطوح مختلف می گذاشتم. حداقل این است که تا زمانی که من بودم این بحث ها در آن سطوح مطرح نمی شد. اساسا مسعود و مریم تاکید می کردند که طرح این بحث ها در رده های پائین نه ضرورت دارد و نه آنها ظرفیت پذیرش دارند. می گفتند ما بخاطر اینکه یک مسئله تاریخی را حل کنیم چنین دستگاهی را می چینیم. بنیاد خانواده سحر: تنظیم چنین رابطه ای آیا در همان سطح شورای رهبری ایجاد ذهنیت نمی کرد؟ البته منظورم هم وجه اخلاقی موضوع و هم وجه تئوریک آن است. منظور تناقضاتی است که این موضوع در دل خودش تولید می کند. مثلا در بعد تئوریک این سوال پیش می آید که اگر قرار است یکی از بندهای انقلاب ایدئولوژیک این باشد که افراد ذهنیت نگاه درجه دوم را از روی زن بردارند و نگاه جنسی به او نداشته باشند، خوب علی القاعده ابتدا به ساکن این اتفاق باید در راس رهبری افتاده باشد. اما اگر در راس مثلا رجوی نتوانسته باشد این موضوع را برای خودش جا بیندازد، و برای عبور از این تناقض خودش به یک روش سنتی برای رفع محذوریت های شرعی متوسل بشود، پس این آدم چطور می تواند مرجعیت و امامت ایدئولوژیک داشته باشد. این یک وجه تناقض است که می تواند مورد بحث قرار بگیرد. وجه دیگر این است که آدم به لحاظ اخلاقی می تواند دچار این ذهنیت بشود که بر اساس استدلالی که رجوی در رابطه با برداشت های سنتی از اسلام می کند و خیلی جاها می گوید مسائلی که روحانیت مطرح می کند نوعی بستر سازی برای منافع شخصی است یا مثلا برای اینکه گناه کردن را شکل شرعی بدهند و برای اینکه بتوانند خلاف کنند. در این صورت خود این عقدها کلی تناقض می آورد. حالا می خواهم بپرسم این تناقض ها هم بطور تئوریک و هم بصورت تعبیری که افراد و عضوها می کنند چطور در مناسبات ماده می شدند و ظهور می کردند. آیا صرفا داده های رجوی برای عبور از این بحث افراد را اقناع می کرد یا آنها را با کل موضوع مسئله دار می نمود؟ خانم بتول سلطانی: برای من یا کسان دیگری که در جلسه حاضر بودند مسئله به همین شکلی که رجوی مطرح می کرد قابل قبول بود. یعنی چون ما باید می آمدیم ریزترین مسائل مربوط به خود و افراد تحت مسئولیت مان را برای رجوی مطرح می کردیم از جملا مریضی افراد و مشکلات دیگری که دارند از محتوای نشست غسل هایی که مردها می نوشتند، از مسائلی که مربوط به موضوعات جنسی شان می شد و یا خیلی از موضوعات دیگر، که هیچ کسی روی مطرح کردن آن را نداشت. بنیاد خانواده سحر: ببخشید اینجا وقتی فرد تحت مسئول شما می آمد و تناقضات جنسی اش را مطرح می کرد همان تناقض اینجا هم بود فرقی نمی کرد. یعنی یک مرد تحت مسئول وقتی همان مشکلات را مطرح می کند، طبعا همان چالش بالا در یک اشل پائین تر باز مطرح است. اینطور نیست؟ خانم بتول سلطانی: مشکل شما شاید این باشد که تصور می کنید تحت مسول ما که مردها هم بودند رودروی ما مشکلات شان را مطرح می کردند. اما تناقض های مردها مستقیما برای ما مطرح نمی شد. اینها ابتدا در سطح مردها مطرح می شد. و آن هم تحت ضوابطی بود که شرح می دهم. اولا این تناقض ها در جلسات عمومی نباید مطرح می شد. بجز تناقضات عمومی. اما اگر این تناقضات بار جنسی داشت اول باید به مسئول برادر می نوشت. او هم اسامی را ضمیمه اش می کرد. تازه مسئول برادر هم نباید اسامی را می خواند. مثلا اگر فرض کنید مردی داخل سازمان روی یک خواهری یک لحظه جنسی داشته، نباید مورد خواهر را اسم می برد و می نوشت. این را توی یک گزارش جدا می نوشت و بعد اسم کسی را هم که نسبت به او لحظه داشته در یک برگ جدا ضمیمه گزارش اصلی می کرد. حتی اگر اسم می برد می گفتند تو یک مرضی داری که اسم مورد را مطرح کرده ای. که در این صورت مورد توبیخ قرار می گرفت. بعد سر جمع این گزارشات را مسئول در پایان روز به دست خواهر مسئول می داد. در نهایت این گزارش تا بالاترین مسئول مربوطه در بالاترین سطح تشکیلات می رفت. در آنجا همه این گزارشات را بررسی می کردند و اسم را می خواندند به سرعت آن خانم تغییر مسئولیت داده و از آنجا جابجا می شد و به این ترتیب حتی پائین ترین سطوح هم متوجه می شدند وقتی خواهری جابجا می شود و مسئولیت اش تغییر می کند، به اصطلاح مورد داشته و مشکلی پیش آورده است. این را حتی افراد پائین هم می توانستند حدس بزنند. بعد پیامدهای اجرایی اش را مسئول بالا دنبال می کرد. به این صورت که سریعا تغییر سازماندهی داده می شد، یا آن مرد از آنجا جابجا می شد یا آن خانم را از آنجا تغییر سازماندهی می دادند. اگر حتی این اتفاق بین دو مرد هم رخ می داد، به همین شیوه عمل می کردند. سریعا یکی از افراد را تغییر سازماندهی داده و جابجا می کردند. بعد برای اینها نشست می گذاشتند و سوژه اش می کردند. و فرد باید می آمد پروژه می خواند و بالطبع تبعات تشکیلاتی خودش را به دنبال داشت تا این موضوع رسیدگی بشود. بنیاد خانواده سحر: یعنی در بدنه این مشکل پیش نمی آمد که یک زن ناگزیر باشد به یک مسئول مرد گزارش تناقضات خودش را بدهد. خانم بتول سلطانی: اصلا چنین چیزی وجود نداشت. چون هیچ مردی در سازمان پیدا نمی کنید که تحت مسئول زن داشته باشد. بنیاد خانواده سحر: یعنی این بحث ها فقط در سطح شورای رهبری مطرح می شود و در این مرحله است که زن ها فقط به رجوی به عنوان مسئول خود پاسخگو هستند؟ خانم بتول سلطانی: البته قبل از تحولات مربوط به انتخاب شورای رهبری نشست ها به صورت مشترک بین زنها و مردها بوده است، اما آخرین وضعیت تشکیلاتی در سازمان اینطوری است که رجوی گفته بود می خواهم هیچ تحت مسئول زنی وجود نداشته باشد که مسئول اش مرد باشد. چون معتقد است بدون بروبرگرد داشتن هژمونی روی زن راه به مسائل جنسی می برد. بخاطر همین چنین رابطه ای که مطرح می کنید، وجود نداشت. یعنی رابطه به این صورت می شد که مجموعه گزارشات و اقداماتی که هر کس لازم می دید اینها را روزانه در نشست های رجوی می آورد و روی آنها بحث می کرد. او مثلا می گفت فلان نفر از لحاظ دوران چنین مشکلی داشته، یا یکی دیگر مشکل منکراتی داشته است. یا مثلا نصف شب یک مردی رفته سراغ یک مرد دیگر، و اینها همه در نشست و با حضور رجوی از سوی مسئولان مطرح و درباره شان بحث می شد. بنیاد خانواده سحر: واقعا زنهای عضو شورای رهبری همه این مسائل را بدون محذوریت و محدودیت مطرح می کردند؟
خانم بتول سلطانی: هیچ زنی روی مطرح کردن اینها را نداشت. من وقتی مسئول بودم روی این را نداشتم بیایم این سری مشکلات را توی نشستی که مریم و مسعود بودند، بحث و مطرح کنم. بخاطر همین بحث عقدها و خطبه ها مطرح شد. که شماها همه زن مسعود هستید و نباید هیچ پرده و حائلی بین شما وجود داشته باشد. و هر چیزی را باید براحتی درباره اش صحبت کنید و بیایید بگوئید و راه حل اش را بگیرید. هر کس هم می گفت؛ نه، خودبخود از آن مدار پائین کشیده میشد یعنی در آن سطح نمی توانست ادامه بدهد. بنیاد خانواده سحر: این بحث کماکان برای من جذاب و قابل ادامه است. خسته نباشید خانم سلطانی تا جلسه بعد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا