به مناسبت رهایی حمید حاجی پور

سال گذشته وقتی برای تجمع در مقابل سفارت انگلیس به اتفاق خانواده هایی که فرزندانشان در بین فرقه رجوی گرفتارند به تهران رفته بودیم. در اجتماع آن روز فردی را که احساس کردم حمید حاجی پور است را دیده و با او روبوسی و حال و احوال کردم که ناگهان وی شروع به گریستن کرد و گفت من برادر حمید هستم و تو مرا با وی اشتباه گرفتی و داغ مرا تازه کردی و امیدوارم وی نیز روزی در جمع ما باشد.
اخیرا وقتی در سایت انجمن نجات عکس حمید و آن برادرش را دیدم خوشحال شدم که هم برادر وی به آرزویش رسید و هم حمید به رهایی خود دست یافت.
در سازمان مجاهدین حمید در محور و لشگری بود که من در آن بودم. وی مدتی در زرهی و همچنین در ترابری لشگر و راننده ماشین سنگین بود و رفاقتی نیز با محمّد رزّاقی که وی نیز در ترابری بوده و راننده خودروهای سنگین بود داشت، وی فردی غیر متعصب و میانه بود و زمینه های بریدن وی از مجاهدین در او دیده میشد و آن را در محفل زدنهای وی میشد دید و مترصّد فرصتی بود تا از مجاهدین کنده شود و همچنین روزی نیز برایش فرا رسید و این جای بسی مسرّت میباشد.
امید بر آن است که دیگر افرادی که در اشرف بوده و خواهان کنده شدن از این فرقه میباشند بتوانند بزودی به هدف خود دست یابند. محمد رضا پیر نظری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا