مریم رجوی بار دیگر در یک شعبده بازی جدید در پاریس دست به فریب کاری دیگری زد. او عنوان کرد که زنان مجاهد در اشرف جانشان در خطر است و به یاد آنها بار دیگر یک مهمانی تکراری در اور راه انداخت تا از این طریق بتواند از احساسات دیگران سوء استفاده کرده تا گناه این کشتار و تهدید جان زنان را به گردن دیگران بیندازد.
در ابتدا باید از مریم پرسید اکنون که در بوق و کرنا کرده و عنوان می کنید جان زنان اشرف در خطر است و اگر اینقدر دل تان برای زنان اشرف می سوزد چرا خود از عراق فرار کرده و بعد از چند ماه دختر خودت را هم به فرانسه بردید مگر خون او از خون دیگر زنان اشرف رنگین تر بود؟
مریم در یک فریب کاری آشکار زنان اشرف را به زندانیان زن زندان اوین نسبت می دهد و مقاومت آنها را در یک راستا می داند در صورتی که خود به عینه می داند که فرقه او در ایران پایگاهی ندارد.
در ادامه شانتاژ او تلاش داشت که به همگان بقبولاند که جان افرادی که در اختیار ارتش عراق می باشند در خطر است و از مجامع بین المللی خواهان آزادی آنان شد او روز بعد مسئله اعتصاب غذا در اردوگاه اشرف را پیش کشید و اکنون در آخرین حربه سعی دارد با هیاهو اعلام کند که " جان زنان در اشرف در خطر است " تا از این مسئله استفاده سیاسی کند و احساسات دیگران را برانگیزد که این هم فریبی بیش نیست.
حال باید به رهبری فرقه گفت که اگر مقداری در وجودتان شرفی بود حتما نمی گذاشتید که وضعیت اشرف به این نقطه برسد چرا که دولت عراق از آغاز سال میلادی جدید با التیماتوم شش ماهه عنوان کرد که باید اردوگاه اشرف را خالی کنید چطور بعد از 7 ماه به فکر جان زنان در اشرف افتاده اید.
چرا تاکنون دست به اقدام جدی برای جلوگیری از این فاجعه نزده اید و اکنون که دولت عراق مصمم است که قرارگاه اشرف را برچیند دست به دامن آمریکا و مجامع بین المللی شده و خواهان دخالت آنها می باشید؟
احتمالا خانم قجر یادش رفته او و رجوی یک روز به میخ می کوبیدند و یک روز به نعل چرا که عنوان می کردید که ما حاضریم نفرات فرقه را به ایران روانه کنیم و روز دیگر مسئله استارت سرنگونی و روز دیگر شقه شدن رژیم جمهوری اسلامی و روز دیگر نامه نگاری به رئیس مجلس خبرگان و یک روز مقاومت در اشرف به هر قیمت را سر می دادید!
اگر به موضع گیری اخیر این زن و شوهر توجه شود می فهمیم که انگار در تحلیل های خود دچار سر در گمی شده و قدرت تحلیل ندارند که واقعیت هم همین است.
مریم در این سخنرانی به دفاع از زنان اشرف می پردازد که باید به او یادآور شد که مگر همین خواهران تو نبودند که وقتی در تشکیلات فرقه یکی از زنان مسئله دار می شد توسط مسئوولین زن به شدید ترین وجه مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند چه شده که اکنون دم از جان آنها زده و آنها را دختران خودت میخوانی.
اگر شما واقعا به فکر جان این نفرات بودید حتما در این مدت 7 ماه فکری به حال این اسیران بخت برگشته می کردید که این گونه جان خودشان را از هوا و هوس شما بیهوده از دست ندهند.
البته برای همگان روشن است که این هوا و هوس و این پا و اون پا نمودن شما بر سر بود یا نبود اشرف فقط به منزله وقت گرفتن بیشتر است که شاید چند روزی هم بتوانید بر حیات سیاسی خود در اروپا ادامه دهید و علی رغم ریختن اشک تمساح جان افراد اشرف برای شما ارزشی ندارد به نظر می رسد که شما و رجوی بی میل به نابودی این افراد نیستید تا هر چقدر بیشتر نان سیاسی آن را در اروپا بخورید.
خانم عضدانلو به نظر می رسد به جای درخواستهای دهها بار رد شده شما از پارلمانترهای اروپایی و آمریکایی بهتر است که از 5 میلیون عراقی که قبلا برای حمایت از ساکنان اشرف از شما حمایت نمودند استمداد و کمک بخواهید تا شاید این شیوخ و هواداران خیالی شما بتوانند در شرایط بحرانی حاضر کمک کاری برایتان باشد تا از این مخمصه رهایی یابید و یا اینکه پیشنهاد می شود که با توجه به نفوذ جمهوری اسلامی در دولت عراق نامه ای به سردمداران نظام جمهوری اسلامی نوشته و از آنان خواسته تا از آقای نوری المالکی بخواهند تا با ملاطفت بیشتری با دختران مریم!!!؟ برخورد کنند.
هادی شبانی