در وهله اول تحقیق RAND فاش می سازد که اصولاً برقراری چتر امنیتی پس از اشغال عراق از جانب آمریکا بر سر مجاهدین نه به خاطر قواعد و قوانین بین المللی بلکه به خاطر وعده های مجاهدین برای همکاری علیه ایران، دادن اطلاعات درباره ایران و همکاری مشترک با نظامیان آمریکایی در طول مرز ایران بوده است، واقعیتی که مجاهدین در طول 6 سال گذشته، در سایه سکوت پنتاگون، به ارائه وارونه آن مشغول بوده و بر این اساس حتی از دولت عراق طلب کار هم شده اند
بی تردید گروه تروریستی مجاهدین یکی از معدود گروه هایی است که مورد تحقیق بسیاری از مجامع بین المللی، نهادهای مستقل و سرویس های اطلاعاتی و ارکان گوناگون کشورهای غربی قرار گرفته است و خوشبختانه نتیجه کلیه ی این تحقیقات دلالت بر محوریت خیانت و جنایت در این گروه دارد. هیچ تحقیق و بیانیه ی رسمی و قابل اتکایی تا کنون دار و دسته رجوی را به عنوان یک گروه دمکرات و با اهداف انسانی معرفی نکرده است و متفق القول از فرقه (به معنای وجود مناسبات بسته، دیکتاتوری و کیش شخصیتی فردی حاکم بر آن، مغزشویی نیروها و اعتقادات ویژه)، ناقض حقوق بشر، دست اندر کار خشونت و ترور، خائن به وطن و در خدمت صدام بودن این گروه نام برده اند. وزارت خارجه آمریکا در دهه نود یک گزارش جامع و فراگیر از سابقه، عملکرد و ماهیت این گروه منتشر ساخت که خشم سران این گروه را برانگیخت. سرویس های اطلاعاتی کشورهای غربی به ویژه آلمان و فرانسه پرده از روش های فریب کارانه مجاهدین در جمع آوری پول و پول شویی ارائه کردند، سازمان دیدبان حقوق بشر گزارش تکان دهنده ای از نقض حقوق اولیه اعضاء و وجود زندان و شکنجه درون مقرهای این گروه منتشر ساخت. رسانه های مهم بین المللی طی دو دهه گذشته بارها و بارها پرده از روش های ننگین تبیلغاتی آنها برداشته اند و رسوایی های عظیمی را برای آنان رقم زده اند. اکنون گزارش مهم انستیتوی تحقیقات دفاعی ملی آمریکا (RAND) رسوایی بزرگ دیگری را برای دار و دسته ی رجوی رقم می زند. اگرچه که وجود این گونه گزارش ها بیش از باند رجوی، مماشات گران غربی با این دار و دسته ی جنایت کار را رسوا می سازد، اما بخش عمده ای از حقه بازی های ننگین رهبری مجاهدین در 6 سال گذشته را نیز برملا می سازد. در وهله اول تحقیق RAND فاش می سازد که اصولاً برقراری چتر امنیتی پس از اشغال عراق از جانب آمریکا بر سر مجاهدین نه به خاطر قواعد و قوانین بین المللی بلکه به خاطر وعده های مجاهدین برای همکاری علیه ایران، دادن اطلاعات درباره ایران و همکاری مشترک با نظامیان آمریکایی در طول مرز ایران بوده است، واقعیتی که مجاهدین در طول 6 سال گذشته، در سایه سکوت پنتاگون، به ارائه وارونه آن مشغول بوده و بر این اساس حتی از دولت عراق طلب کار هم شده اند! یک نمونه ی جالب از دهها اشاره مستقیم و تلویحی این گزارش در این باره این چنین است: « سازمان مجاهدین خلق همچنین تمایل خود را جهت ارائه اطلاعات در خصوص ایران و کمک به برقراری امنیت در مرز ایران ابراز نمود. در حالیکه افسران عملیات ویژه مجذوب تعریف از خود سازمان مجاهدین خلق و تمایل ظاهری آنان جهت خدمت به نیروهای ائتلاف شده بودند، در 15 آوریل 2003، با قرارداد آتش بس به جای تسلیم که از جانب فرماندهی مرکزی آمریکا دستور آن داده شده بود موافقت نمودند…. سازمان مجاهدین خلق خود را سمپات نشان داد و با قاطعیت مذاکره را پیش برد و موفق گردید تا نیروهای ائتلاف را از مجبور کردن آنان به تسلیم منصرف نماید. » گزارش تحقیاتی مذکور از اساس تمام دست آویزهای حقوقی مبتنی بر کنواسیون های ژنو را که طی 6 سال گذشته با چراغ سبز پنتاگون مورد سوء استفاده ی رذیلانه ی باند آدمکش رجوی قرار گرفت را به دلائل متعدد اصولاً ناوارد می داند و تعیین وضعیت آنان را جز از مسیر تعیین وضعیت کلی (نظامی یا غیرنظامی) و جز از طریق دادگاهی کردن هر یک از اعضای این گروه ممکن نمی داند. اگرچه که در مورد وضعیت کلی نیز تصریح دارد که این نیرو اساساً به دعوت صدام به عراق آمده تا به نیابت از وی با ایران بجنگد و در جریان اشغال نیز با نیروهای ائتلاف درگیر بوده و قبل از اشغال عراق در نیروی دشمن تقسیم بندی شده و بنابراین نیروی نظامی مسحوب می گردد: « در خلال عملیات آزادی عراق، نیروهای ائتلاف با یک موضوع اسیر گیری غیر عادی مربوط به مجاهدین خلق، یک گروه معارض فرقه ای ایرانی تبعیدی که صدام حسین به عراق دعوت کرده بود تا از جانب او در جریان جنگ ایران و عراق بجنگند روبرو شدند… در آغاز عملیات آزادی عراق، سازمان مجاهدین خلق، بیشتر به خاطر سابقه همکاریش با ارتش صدام حسین در جنگ ایران و عراق و درگیریش در سرکوب قیام شیعیان و کردها به دنبال جنگ خلیج در سال 1991، یک نیروی دشمن تلقی میشد… هم سوابق نیروهای ویژه ارتش آمریکا و هم سوابق رسمی ارتش آمریکا در خصوص عملیات آزادی عراق نشان میدهند که سازمان مجاهدین خلق وارد جنگ با نیروهای ائتلاف شد، که در این رابطه یک “تهدید خطرناک” ارائه کرده و “کیفیت جنگی عالی” از خود بروز داده است. » به هر روی گزارش رند را نه می توان یک پروژه تحقیقاتی صرف دانست و نه مشخصاً به افشای پشت پرده ی روابط مجاهدین با پنتاگون و توافقات غیرقانونی آنان محدود می شود، این گزارش در حقیقت اعتراف نامه ی دولت آمریکا است (که از زبان یک مؤسسه خصوصی بیان می شود). اما نکته حائز اهمیت درباره گزارش رند، زمان انتشارش است، در شرایطی که پرونده ی امنیتی عراق که وضعیت مجاهدین نیز بخشی از آن است به دولت عراق واگذار شده و مجاهدین از طرق گوناگون می کوشند دولت آمریکا را به دخالت مجدد در این موضوع متقاعد نمایند، معنی و مفهوم آن این است که از ابتدا نیز نمی بایستی آمریکا رویه ای خلاف قانون در مواجهه با مجاهدین در پیش می گرفت و هم اکنون نیز هیچ قصدی برای ادامه ی یک زد و بند غیرقانونی ندارد. از سوی دیگر مفهوم واقعی ناله های مجاهدین و فریاد و فغان وا حقوق بشر آنان که رو به سوی قبله ی آمالشان در واشنگتن و شخص اوباما سر داده می شود به معنای تقاضای ادامه ی زد و بند و تعهد برای انجام نوکری و ارائه ی خدمات ویژه علیه ایران در ازای حفظ تشکیلات مجاهدین در عراق است. بدون شک پس از گزارش رند موضع دولت عراق در مقابله با گروه جنایت کار رجوی بسیار بیشتراز گذشته تقویت خواهد شد، و از این رو بهتر است که سران مجاهدین به جای حمله به مالکی، اوباما را هدف قرار داده و اسناد وابستگی وی به ایران را افشا سازند.