سالهاست که رجوی با وعده های پوچ و توخالی سرنگونی رژیم ایران، تعدادی از اعضا و نفرات خود را در خاک عراق سرگردان و اسیر نگه داشته است و هر بار با محملها و توجیهات بچه گانه سعی در تخمیر افکار و فریب این بخت برگشته ها دارد تا آنان را از واقعیات اجتماعی موجود در بیرون قرارگاه دور نگه دارد.او تا کنون نتوانسته است از هیچ یک از استراتژی در پیش گرفته سی ساله خود حاصلی بدست آورد او در تنگنای خط و خطوط خود گیر کرده و بخش اعظمی از باقی مانده اعضا و نیروی خود را در خاک عراق به صورت گروگان و اسیر نگه داشته است تا شاید از سرگذر زمان فرجی حاصل شده و راهی برای رهایی از بن بست مرگبار پیدا نماید. چوب بی صدای خدا که برگرده رجوی نشسته است آن چنان سیاست های خیانت و جاسوسی چند ده ساله او را بر زمین کوبیده که امروز بعد از سی سال شعار مبارزه به اصطلاح مسلحانه با رژیم ایران به این نتیجه رسیده است که برای نجات از مرگ حتمی خود و سازمانش چندین نامه غلط کردم به بالاترین مقامات نظام که خود سالها آنان را سردمداران جهل و جنایت می خواند بنویسد تا شاید قلم عفو بر سر تقصیرات کبیره او بکشد و او را هم مجددا به بازی بگیرند.
بی راهه روی و چپ و راست زدن رجوی در طول سالیان گذشته که منجر به نابودی سازمان مجاهدین خلق شده است بر کسی پوشیده نیست ولی آنچه که امروز برای خانواده های اعضا و افراد باقی مانده سازمان در عراق مهم است نجات جان عزیزان و فرزندان شان، از دست فرقه و تشکیلات جهنمی رجوی در قرارگاه اشرف می باشد به همین دلیل تعداد زیادی از خانواده های اسرای رجوی در پی اتمام اولتیماتوم دولت عراق مبنی بر خروج اعضای فرقه از عراق و بر چیدن قرارگاه اشرف و ایجاد حوادث اخیر در اشرف با نگرانی جویای آخرین وضعیت عزیزان شان در اشرف شده اند و با مراجعه و یا تماس تلفنی با دفتر انجمن خواهان ملاقات و درخواست اقداماتی جهت رهایی عزیزان شان از تشکیلات رجوی شدند به همین منظور امروز فرصتی شده تا در دیدار با خانواده های غرب استان با آقای بهروز جنت صادقی ملاقاتی در محل کار او داشته باشیم و به درد دل او گوش فرا دهیم.
او چه نتیجه ا ی از ماندن افرادش در عراق خواهد گرفت؟ اگر عراق جای خوبی برای سازمان است چرا خود رجوی از آنجا گریخته است؟
این ملاقات که به همراهی چند تن از اعضای بازگشته استان و دوستان سابق برادرانشان در اشرف انجام شد برای آقای صادقی بسیار خوشحال کننده بود و تلاش داشت تا آخرین وضعیت برادرانش را از آنها بپرسد و توضیح وضعیت اشرف و موضع گیری رجوی در قبل و بعد از انتخابات و دوره دهم و نامه نگاری او به سران نظام و هم چنین درخواست و پیشنهاد مریم رجوی برای بازگشت سازمان به ایران و زدن استارت سرنگونی بعد از سی سال برایش غیر قابل باور بود او پس از استماع توضیحات دوستان ضمن لعن به رجوی از دفتر انجمن خواست تا برای انجام اقداماتی عاجل جهت اعزام خانواده و رهایی و نجات عزیزانشان از عراق تلاش نمایند تا مبادا سران فرقه سوء استفاده بیشتری از آنان بکند.
در پایان این ملاقات یک ساعته که در محل کار آقای صادقی انجام گرفت وقتی از او خواسته شد که اگر ممکن است به ملاقات پدر و مادر پیرش برویم با حالت نگران کننده ای گفت ای کاش می شد شما را به نزد آنها ببرم. پدر و مادرم با دیدن شما به یاد عزیزانشان می افتند و مریض می شوند آنها بیشتر از این طاقت ندارند آنها فقط چشم بدر سه فرزندشان می باشند.
به امید روزی که این عزیزان از چنگال تشکیلات رجوی خلاص شده و روشنایی بخش چشمان والدین و بستگان خود شوند.