شکست انقلاب بلشویکی در روسیه گواهی است بر این حقیقت که سوء استفاده از قدرت عدالت و آزادی را برای جامعه به ارمغان نخواهد آورد. استالین به عنوان چهره ای انقلابی نتوانست به اصول و آرمان های خود برای جامعه به اصطلاح بی طبقه پایبند بماند. او دیکتاتوری بنیان نهاد که در آن افراد از حقوق اصلی خود محروم بودند اما به مانند دیگر ساختارهای تمامیت گرا، استبداد وی نیز عمر چندانی نداشت.
او دنیایی به وجود آورد که در آن « حقیقت » و « عشق » ممنوع است. او تا حدی موفق شد که افرادش را از ویژگی های انسانی خالی کند. افراد عاری از « شور زندگی» هستند و همیشه نگرانی و تشویش آینده را دارند. آن ها هرگز نمی توانند به دیگران اعتماد کنند حتی به دوستان و خانواده خود. این افراد شستشوی مغزی داده شده، دیگر نمی توانند نسبت به رفتارهای رهبران خود منتقد باشند. در سازمان مجاهدین خلق، فردیت کاملاً انکار می شود و این خطری فاجعه آمیز است که انسانیت و زندگی و آینده دست کم 3500 عضو سازمان در کمپ اشرف را به خطر می اندازد.
چنانچه « جرج ارول » در کتاب خود با عنوان « 1984 » جوامع تمامیت خواه را توصیف می کند، شعار حزب می گوید « کسی که گذشته را کنترل می کند، آینده را نیز کنترل می کند». امروزه، فرقه مجاهدین دقیقاً مشابه جامعه ای است که جرج ارول در کتاب خود به تصویــــر می کشد. شعار حزب دقیقاً نمایان گر آنچه است که امروز در فرقه رجوی می گذرد. تکنیک های کنترل ذهن در فرقه رجوی بهترین ابزار برای کنترل گذشته، حال و آینده اعضا است. جدیدترین گواه روش های مخرب کنترل گذشته و حال و آینده افراد فتح قله توسط زنان (جراحی های بیرون آوردن رحم که در فرقه رجوی زنان مجبور به تحمل آن می شوند)را می توان نام برد. در فضای منزوی فرقه رجوی، جائی که روابط جنسی ممنوع است، عمل جراحی بیرون آوردن رحم راهی است برای کنترل آینده افـــراد.
اما مسعود و مریم رجوی و همدستانشان باید شدیداً این واقعیت را در نظر داشته باشند که چنانچه مورخی به نام لرد آکتون می گوید: « قدرت فاسد می شود، قدرت مطلق حتماً فاسد می شود.»
مزدا پارسی MKO’s Stalinist Power Structure