نماینده کمیته بین المللی صلیب سرخ جهانی در تهران باسلام و احترام به پیوست نامه خانم نگار عباسی از اعضای انجمن نجات دفتر اراک ارسال می گردد.
امید است با توجه به وظایف بشر دوستانه کمیته بین المللی صلیب سرخ و همچنین احساس وظیفه جنابعالی و همکاران محترمتان در قبال حقوق بشر، بتوان برای آزادی پدر و مادر این دختر زجر کشیده قدمی برداشت.
قبلا از همکاری شما کمال تشکر و قدردانی می گردد.
فواد بصری – مسئول دفتر انجمن نجات اراک نماینده محترم صلیب سرخ بین المللی در تهران
با سلام و احترام!
اسم من نگار است، فرزند پدری به نام مظفر عباسی و مادری به نام طیبه نوری. پدر و مادری که حداقل 13 سال است که آنها را ندیده ام! آری تعجب نکنید 13 سال دور از مهر و محبت پدر و مادر بزرگ شده ام! آری پدر و مادر من جزء آن عده افراد فریب خورده و شستشوی مغزی شده توسط سران سازمانی به نام مجاهدین هستند که 13 سال است در پادگانی به نام اشرف زندانی هستند.
نماینده محترم صلیب سرخ!
نامه ای را که دارم برای شما می نویسم شرح حال لحظه های سخت فراق و دوری از کانون گرم یک خانواده واقعی است. خانواده ای که هر شخص به وجود آن نیاز دارد.
همه داستان من از یک روز سیاه شروع شد. روزی که پدر و مادر من تصمیم گرفتند برای کار به ترکیه سفر کنند. مادر بزرگم می گوید وقتی مادرم داشت چمدان خودش را می بست قول داد که سفرش به ترکیه 4 الی 5 ماه بیشتر طول نمی کشد. و بعد از این مدت به نزد من به ایران بازمی گردند. شبها دیگر مادری در کنارم نبود که آن را در آغوش بگیرم و با چشمانی پُر از اشک به خواب می رفتم. روزها و سالها گذشت از پدر و مادرم خبری نشد. اطلاعی نداشتم پدر و مادر من زنده هستند یا مرده اند. سال 1381 افرادی که از سازمان جدا شده بودند و به ایران باز گشته بودند پدر و مادرم را شناسایی کردند و خبر زنده بودن و اسیر شدن آنها در پادگان اشرف را به ما دادند و الان نزدیک به 13 سال است که از پدر و مادرم نامه ای دریافت نکردم و حتی دریغ از یک تماس تلفنی!
نماینده محترم صلیب سرخ!
پدر و مادر من اهل سیاست نبودند. گزارشی که افراد جدا شده به ما دادند نشان می دهد که سازمان در ترکیه با فریب و دروغ پدر و مادر مرا به عراق منتقل کرده. قبل از انتقال آنها سازمان به آنها قول داده که بعد از 5 ماه کار در عراق و با کلی پول شما را به اروپا به عنوان پناهنده سیاسی اعزام می کنیم. الان نزدیک به 13 سال است که سازمان پدر و مادر مرا در زندان مخوف اشرف نگه داشته است. و من در حال حاضر روزگار سختی را سپری می کنم. شما تصور کنید یک دختر 13 سال پدر و مادرش را نبیند با مشکلات روحی و روانی و کمبود های عاطفی مواجه می شود. من از شما به عنوان یک انسان بشر دوست تقاضا دارم ترتیبی دهید که نامه ها و درد دل های من به دست آنها برسد.
با تشکر و قدر دانی از شما. نگار عباسی.