بار دیگر فرقه رجوی به بهانه های خود ساخته مانع از دیدار خانواده ها با عزیزان شان در اشرف شد و نشان داد که تا چه حد از باز شدن درب زندان اشرف و قرار گرفتن افراد اسیر در فضائی خارج از حصارهای فیزیکی و ذهنی فرقه وحشت دارد و چقدر ضد عاطفه و محبت و عشق است.
او که سال هاست افراد را در اشرف (که به یمن خوش خدمتی هایش برای صدام از او هدیه گرفته) محبوس کرده و حاضر نیست به هیچ روی راه افراد اسیر به بیرون از زندان های ذهنی و فیزیکی این اسارتگاه باز شود، این بار نیز به بهانه این که خانوادههایی که به ملاقات عزیزان خود آمده بودند ماموران وزارت اطلاعات هستند مانع از دیدار آنان با عزیزان شان شد. کاری که آنرا بخوبی شگرد دارد و سال هاست به انجام آن مشغول است.
او در حالی که با سنگ دلی مانع از دیدار خانواده ها با عزیزان شان می شود با وقاحت تمام مدعی است که از سال 2003 تا 2008 خانواده ها آزادانه از داخل و خارج ایران برای دیدار فرزندان شان به اشرف می آمدند!!! کدام را باید باور کرد دم خروس یا قسم حضرت عباس را؟
یکی دیگر از روش های رجوی برای نگه داشتن زندان اشرف، استفاده از دروغ و مظلوم نمایی است، در اطلاعیه شورای خارجه نشین این سازمان آمده است که کمیته ایجاد شده از طرف دولت عراق برای رسیدگی به اشرف، مجری دستورات دولت ایران است و قرار بر این بود که ملاقات خانواده ها با عزیزان شان زیر دوربین وزارت اطلاعات ایران انجام شود!!!
اگر چه شانتاژ و چسباندن هر کسی که با خواسته های رجوی همراه نباشد با دولت ایران شمشیر زنگ زده ای است که دیگر کارائی خود را از دست داده اما باید از این زندانبان پیر و خبره پرسید کدام حرفش درست است، اینکه رژیم ایران در آخرین مرحله حیاتش است و سرنگونی استارت خورده و… یا این حرف دولت ایران آنقدر قوی است که حتی دولت های دیگر را زیر سیطره خود دارد؟
آیا این تبلیغات غیر از این است که او می خواهد این زندان را بسته نگهدارد تا کماکان با جان و مال عواطف ساکنان اسیر اشرف بازی کند؟ آیا غیر از این است که او از این طریق دنبال جلوگیری از فروریختن دیوار های ترک خورده اسارتگاه اشرف است؟
اما باید به او گفت که خورشید تا ابد در پشت ابر پنهان نخواهد ماند و سرانجام نیز دیوارهای زندان اشرف همانند دیوار برلین فرو خواهد ریخت.