دیروز و امروز فرقه رجوی

در 13 آبان سال… تعدادی از دانشجویان بصورت کاملاً خودجوش سفارت آمریکا را به تصرف درآوردند و کلیه کارمندان ساکن و شاغل در آن را به گروگان گرفتند طبق آنچه در سایتها داریم موضوع عبارت است از: "تصرف سفارت آمریکا (ran hostage crisis) یا بحران گروگانگیری در ایران (در متون رسانه‌ای دولتی ایران «تسخیر لانهٔ جاسوسی») به دوران ۴۴۴ روزه‌ای از تخاصم میان دولت آمریکا و ایران گفته می‌شود که با حملهٔ تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام و تصرف سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفتن ۶۶ دیپلمات آمریکایی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ (برابر با ۴ نوامبر ۱۹۷۹) آغاز گردید و در ۳۰ دی ۱۳۵۹ (برابر با ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱) با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولت‌های ایران و آمریکا و آزادی گروگان‌ها پایان یافت" خوب البته شرح فوق کاملاً مختصر و موجز و کلی است که در یک نگاه موضوع را به بیننده و یا کاوشگر منتقل می کند. در اینجا بدنبال کنکاش در سیر حوادث آن روزگار و روزشمار آن نیستیم و می خواهیم موضع گیری های آن موقع فرقه رجوی و مواضع این روزگار همان فرقه را در خصوص 13 آبان و ماجرای گروگانگیری سفارت آمریکا نگاهی بیاندازیم.
در آنزمان نشریان و اعلامیه های فرقه پر بود از تبریکات و خط و خطوط انقلابی به دانشجویان متسقر در سفارت آمریکا و حتی توانسته بودند تعدادی از افراد خودی را نیز به درون سفارت وارد کنند و از همان رهگذر بخشی از اسناد لانه جاسوسی را خارج کنند همان اسنادی که بصورت کتابچه و جزوء در خیابان ها توسط هوادران فرقه پخش می شد و حسابی حول آن مانور می داد و یک خط در میان بحث داغ مبارزه ضد امپریالیستی به سرکردگی شیطان بزرگ آمریکا زینت بخش سطور آن جزوات بود و همراه آن یادآوری مبارزات ضد امپریالیستی سازمان مجاهدین و شرح کشاف عملیات ترور آمریکائیان در ایران در زمان شاه خائن با طول و تفسیر و پر سر و صدا آورده شده بود و روزی نبود که از آن صحبت نشود و به آن افتخار نکنند.
البته اقتضای آن دوران برای فرقه رجوی این طور حکم می کرد که بنویسند و بگویند و تبلیغ کنند اما امروزه دیگر چنین موضوعاتی را به هیچ وجه در این تشکیلات پیر شده و فرتوت از شکست های بی شمار ایدئولوژیکی و استراتژیکی و تشکیلاتی و سیاسی پیدا نمی کنید حتی نیازی به کاوش باستان شناسانه هم نیست زیرا یقین داشته باشید که حتی فسیل و سنگ واره مبارزات ضد امپریالیستی و ضد آمریکایی را در آن پیدا نخواهید کرد چرا؟
بدلیل اینکه اقتضای امروزشان نیز فرق کرده و حکمی دیگری دارد این فرقه بدلیل عدم موفقیت در رسیده به هدف های اعلام شده ناچار شده مرتب سلاح بر زمین بگذارد و یا خود بر زمین بنشیند و دست آخر به اینجا رسیده که تنها برای حفظ بقای باقیمانده خود فقط بر سر سفره قدرتمندان جهان بنشیند تا شاید فلک چگونه بچرخد و چیزی برای گذران باقیمانده عمر در کشورهای اروپایی و یا آمریکا و یا یک حقوق بخور و نمیر دویست میلیون دلاری از جیب مردم عراق به آنها برسد.
"گوهرهای بی بدیل و قیمتی و گرانبها" که در هیچ جایی نمی توان آنها را یافت و روی آنها قیمت گذاشت سرانجام قیمت یافتند و چقدر اندک!

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا