نا کار آمدی لرد های انگلیسی و وکلای فرانسوی برای پیشبرد اهداف شوم رجوی ها در ابقای قرارگاه اشرف، مریم عضدانلو را وادار نمود تا در یک اقدامی جدید دست به دامن وکلای اسپانیایی شود و خوان گارسه را وکیل مدافع ساکنان اشرف در دادگاه اسپانیا معرفی نماید تا با هوچی گری و عوام فریبی چنین وانمود نماید که کماکان در حال پی گیری انتقال افراد اشرف و حفاظت از جان آنها می باشد.
ولی در واقع در تلاش است تا راهی برای جلو گیری از جمع شدن حتمی قرارگاه اشرف پیدا کند و یا حداقل زمان آن را به تاخیر بیندازد تا شاید به ظن خود تحولی سیاسی در انتخابات آتی عراق به وجود بیاید تا شاید برادران صدامی او به قدرت برسند و تا ماندگاری آنان را به عنوان یک شهروند عراقی (فرزند خوانده گان صدام) قبول نمایند.
او در یک اقدامی مضحک در اطلاعیه فرقه به نقل از وکیل مدافع اشرف آقای خوان گارسه "حوادث روزهای بیست و هشتم و بیست و نهم ژوئیه 2009 را جنایت علیه جامعه بین المللی معرفی می کند ".
اگر چنانچه مطالب نقل شده در اطلاعیه فرقه از طرف آقای خوان گارسه درست باشد باید به اطلاع آقای خوان گارسه رساند که:
اولا فرقه رجوی سالها در لیست تروریستی کشور های اروپایی و از آن جمله کشور مطبوع تان بوده و تاکنون نیز در لیست سیاه وزارت خارجه آمریکا قرار دارد.
ثانیا چگونه ورود پلیس عراق به منظور ایجاد یک پاسگاه پلیس در گوشه ای از خاک خودش که با مقاومت بی دلیل این فرقه مواجه گشته و باعث تلفات چند نفره طرفین شده است جنایت علیه جامعه بین المللی بوده است ولی کشتار چند صد هزار زن و مرد و پیر و جوان و کودک عراقی در طول تهاجم و اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف از جمله کشور شما جنایت علیه بشریت نیست؟
شاید آقای خوان گارسه به علت کهولت سن و بی خبری از جنایت انجام گرفته توسط فرقه رجوی در داخل ایران و عراق همانند خیلی از سناتورهای بازنشسته آلت دست خانم رجوی قرار گرفته است و وکالت آنها را پذیرفته است.
البته آقای گارسه در حالی از گروه تروریستی رجوی حمایت می کند در حالی که کشورشان سالهاست در گیر گروه ها ی تروریستی می باشد و مردم آن کشور جان خود را از دست دادند.
شاید هم خانم رجوی جنایات انجام گرفته توسط فرقه را در طول سالیان گذشته در ایران و عراق را از اقدامات انقلابی خود به خورد آقای وکیل مدافع اسپانیایی داده است و یا اصلا از این اقدامات تروریستی چیزی به میان نیاورده است و به مظلوم نمایی مشمئز کننده در نزد او پرداخته است.
مطمئنا اگر آقای گارسه از:
– له شدن اکراد عراقی (در جریان انتفاضه سال 1991) توسط تانک ها به دستور مریم
– از ترور یازده هزار زن و مرد ایرانی در عرض چند سال
– از کشتن و شکنجه و زندانی نمودن افراد معترض خود
– از خمپاره باران مردم بی دفاع شهر های ایران به دستور مریم
– و صدها جنایت و خیانت دیگر علیه مردم ایران مطلع بود هرگز چنین وکالتی را نمی پذیرفت.
ما مطمئنیم که چنانچه آقای گارسه به واقعیت وجودی و تروریستی این فرقه پی ببرد وجدانش چنین اجازه ای به او نمی داد که بخواهد به نام افراد اشرف از رهبران فرقه رجوی حمایت نماید و آنها را از محاکمه در دادگاه های بین المللی برهاند و گرنه بهتر از همه برای آقای وکیل گارسه روشن است که در هیچ جای دنیا چنین وضعیتی وجود ندارد که تشکیلاتی در داخل یک کشور دیگر بخواهد به طور مستقل اقدامات خاص خودش را انجام دهد و دولت آن کشور هیچ تسلطی بر او نداشته باشد تا چه رسد به اینکه این تشکیلات تروریستی باشد.
البته شاید شغل وکلا از جمله آقای گارسه اقتضا کند که با گرفتن حق وکالت بیشتر حتی از جانیان و کسانی که مرتکب قتل می شوند وکالت آنها را قبول کنند.
در پایان جای سوال است که اگر این تشکیلات یک فرقه تروریستی نمی باشد و در کشور عراق مورد ظلم قرار گرفتند علی رغم درخواست دولت عراق مبنی بر انتقال و پذیرش این افراد توسط دول اروپایی از جمله چرا کشور تان پذیرای حضور این افراد نمی باشند؟