بعد از فوت آقای منتظری، موضع گیری مریم رجوی نشان داد که رهبران فرقه چگونه مانند بوقلمون رنگ عوض کرده تا خودشان را در عرصه سیاسی ایران مطرح کنند.
اکنون با توجه به رنگ عوض کردن سران فرقه در مورد آقای منتظری می خواهیم نگاهی به چند سرفصل تاریخی بیندازیم تا مشخص شود سازمانی که داعیه آزادی خلق و مبارزه با امپریالیسم آمریکا را یدک می کشید به کجا رفته و اکنون در چه وضعیتی به سر میبرد.
ابتدا به موضع گیری های رجوی در مورد آمریکا می پردازیم:
سازمان در نشریه مجاهد شماره 36 به تاریخ 30 فروردین 59 اعلام می کند که:
« مجاهدین خلق ایران با سپاسگزاری از موضع گیری قاطع امام خمینی مبنی بر افشای پیام کارتر، قطع رابطه دیپلماتیک آمریکا با ایران را به عموم مردم قهرمان ایران تبریک میگوید». در همین نشریه و در مقاله ای بنام « برای آمریکا ویتنامی دیگر بسازیم » سازمان عنوان می کند که: «تا ما از قاطعیت های ضد امپریالیستی امام بر خورداریم…… و این امپریالیست ها و مزدوران شان هستند که بایستی از ایجاد ویتنامی دیگر در هراس باشند».
رجوی که در نشریات خود برای نبرد با آمریکا، خودش را در کنار امام خمینی میدانست و از قطع رابطه با آمریکا استقبال می کرد و شعار «برای آمریکا ویتنامی دیگر بسازیم» را سر می داد، بعدها به یکی از طرفداران پر و پا قرص رابطه با آمریکا بدل شد و حتی نماینده خود را به جشن ریاست جمهوری کلینتون فرستاد و فروش اطلاعات ایران به دول غربی و سرویس های اطلاعاتی آنان را از افتخارات خود بر می شمرد و در سال های اخیر و بعد از سرنگون شدن ارباب پیشینش (صدام)، در هر فرصتی کاسه گدایی در برابر آمریکا دراز کرده و از او درخواست کمک و حفاظت می کند.
و جالب آنکه رجوی با این همه شعار ضد امپریالیستی و ادعای نبرد با آمریکا، در هنگام سرنگونی صدام، به تمام نیروهایش دستور اکید داد که در برابر آمریکایی ها پرچم سفید بلند کرده و خود را تسلیم آنان کنند.
از طرفی در فرانسه هم مریم با گردش در کشورهای اروپایی سعی دارد با سران دول غربی رابطه ای برقرار کند و این گونه نشان دهند که سران کشورهای اروپایی می توانند روی جاسوسی و خیانت آنان حساب کنند.
مورد دیگری که رجوی در آن تناقض گویی های کلانی دارد مربوط به جنگ عراق با ایران است. درباره شروع جنگ عراق علیه ایران سازمان در نشریه مجاهد شماره 104 خود به تاریخ 16 دی 59 در مقاله ای با عنوان «درسهایی از جنگ ایران و عراق» می نویسد:
«خلق قهرمان ایران و نیز نیروهای انقلابی هم چنان که در اعلامیه های رسمی سازمان ذکر شده آماده ی استقبالی خونین از این بزرگترین تجاوزگر تاریخ هستند». سازمان از ابتدای آغاز جنگ ضمن اعلام آمادگی خود برای شرکت در نبرد و مقاومت در کنار توده ها و در دفاع از میهن و مردم عملا در کنار مردم خواهیم بود.
این مقاله در ادامه اضافه می کند: «در هفته های اخیر جنایت های ارتش متجاوز عراق ابعاد گسترده تری یافته است منجمله بمباران مناطق غیر نظامی به ویژه محل های مسکونی در شهرهای جنوب سیر تصاعدی داشته است و…».
رجوی که در ابتدای جنگ عراق علیه ایران این گونه در نشریات خود باد به غبغب انداخته و شعار نبرد با صدام را سر می داد بعد از مدتی به یکی از همدستان صدام تبدیل شد و چند سال بعد از فرار از ایران مستقیما به بغداد رفته و در کنار دشمن مردم ایران جا خوش کرده بود و علیه نیروهای ایرانی از خاک عراق دست به تهاجم می زد.
نمونه زیر گواه دیگری از خیانت رجوی به مردم ایران است. مسعود رجوی در اقدامی وطن فروشانه در 19 دی 61 در پاریس با طرف عراقی قرار داد صلح منعقد می کند. این قرار داد صلح اصلا جنبه قانونی نداشته و رجوی سعی می کرده که خودش را طرف حساب عراقی قرار داده و این گونه نشان دهد که در آینده ای نزدیک به قدرت خواهد رسید و از موضع جنت مکانی، با طرف عراقی قرار داد امضا می کند.
به نشریه مجاهد شماره 144 به تاریخ 26 اسفند 1361 مراجعه کنید.
در حالیکه رجوی با فریب افکار عمومی در ابتدای جنگ داعیه آمادگی نبرد با ارتش عراق در جبهه ها را داشت و مانند سند بالا مدعی بود که ارتش متجاوز عراق جنایات زیادی علیه شهروندان ایرانی انجام داده است، در مقابل این دشمن خارجی کرنش کرده و با طارق عزیز، نایب نخست وزیر وقت عراق ملاقات می کند.
او که خود مدعی مبارزه برای استقلال و صلح و آزادی در ایران بود!!! به دشمن صلح و آزادی برای هر ایرانی تبدیل شد و بعد از این قرارداد بود که رجوی در خرداد سال 65 با یک هواپیمای اختصاصی به بغداد سفر کرده و با شتاب برای خوش خدمتی به حضور صدام می رسد تا به او بگوید که می تواند روی نیروهای او برای کشتن ایرانیان حساب کند.
با توجه به تغییراتی که در مواضع و عملکرد سازمان ایجاد شده و از موضع انقلابی که رجوی مدعی آن بود تا ته خط خیانت و همسویی با غرب پیش رفته است می توان دگردیسی ضد انقلابی او را بخوبی مشاهده کرد.
شاید رجوی در تمام این سرفصل ها دلایلی برای خیانت خود داشته باشد ولی باید گفت در دنیای امروز بایستی بر اساس واقعیات موجود در جامعه زندگی کرد. امروز رجوی بعد از این همه خیانت و به دلیل تحلیل های سکتاریستی و بدور از واقعیات جامعه و قبول نکردن حرف بیرون از خود و تبدیل کردن سازمان به یک فرقه به جایی رسیده است که برای یک ساعت بیشتر ماندن در اشرف لحظه شماری می کند و از همه دنیا درخواست کمک می نماید.
اکنون رجوی بعد از گیر کردن در باتلاق عراق و سرگیجه گرفتن از مسائل روز و افشای دروغهای او قصد دارد باز به جنایت دیگری در اشرف دست بزند، باید هوشیار بود و اعلام کرد که رجوی اکنون به هیولایی تبدیل شده که فقط به خون بیشتری نیاز دارد.