رجوی طی پیام اخیر خود از همه چیز گفته بود اما به یک چیز اشاره نکرده بود آنهم اینکه اصلا این پیامها را برای چه کسی میفرستد. و اینکه تا اینجا طی سالها پیام فرستادن ها کدام یک از آنها تحقق عینی پیدا کرده است. و دست آخر اینکه چه کسی به این پیامها وقعی گذارده و به آنها گوش فرا میدهد؟
در پیام اخیر به ارتش آزادی بخش هم اشاره شده بود. برای هر کس از افراد سازمان این سئوال پیش میآید که این ارتش کجاست؟ آیا در رویا های به قدرت رسیدن رجوی چنین چیزی در کجا نماد عینی پیدا میکند و اصولا کار این ارتش خیالی کاری به جز رساندن رجوی به قدرت است؟ و تازه اینکه همین ارتش کوچک خلع سلاح شده در کجا سلاحهایش را باز خواهد یافت؟ دیگر در عراق صدامی برای پشتیبانی از این ارتش نیست. دوستان امریکایی هم که دیگر اینقدر احمق نیستند که روی رجوی سرمایه گذاری کنند و به او سلاح بدهند پس منظور چیست؟ البته هنوز افراد ساده یی در سازمان هستند که هنوز فکر میکنند رجوی چیزهایی را میداند و به آنها نمی گوید و در پی سورپرایز کردن آنهاست!
البته که تمامی این پیامها نماد داخلی دارد و داروی بیمار در احتضاری است که نام آن سازمان است و افراد سرخورده آن که دیگر نمیدانند چه بایستی انجام دهند.
البته سئوال ما این است که سازمان سیاسی – نظامی سابق که اکنون در حال حاضر وجود ندارد و به یک دپو افراد سالمند تبدیل شده چگونه میخواهد ادعای حضور در صحنه سیاسی مملکت را داشته باشد. سازمانی که با آن همه خیانت ها و ترورها یی که کرده انزجار مردم را از خود کسب کرده است و سازمانی که حدود 28 سال است از کشور رفته و دیگر پایگاهی در آنجا ندارد چگونه میخواهد با حرف دست کم تعدادی را به عنوان سمپات برای خود پیدا کند؟ اصغر فرزین