امروزهم توانستم ضمن تماس تلفنی با وی در یکی از هتلهای بغداد دقایقی صدایش را بشنوم وبغایت خوشحال شده وذوق کنم. عمیقا حس کردم اونیز همین احساس مرا داشت ولیکن بخاطرسالیان کنترل ذهن ومغزشویی ابتدا به ساکن حائل داشت و صدایش توام با بغض وغم واندوه دردناک بود ولی هنوز به زندگی امیدواربود.
بدینوسیله خواستم تا بازگشت قریب الوقوع ایشان به وطن و کانون گرم و پرمهرخانواده ودرآغوش کشیدنش، رهایی وگسستن ازقید و بندهای تشکیلات فریبنده فرقه رجوی را به ایشان و خانواده گرامی شان که بارها در دفتر انجمن نجات گیلان ملاقات کرده وگفت وشنود داشتم، تبریک وتهینت عرض کنم.
باشد در چشم اندازی نه چندان دور شاهد رهایی و بازگشت تمامی اسرای دربند واعضای ناراضی پادگان اشرف به دنیای آزاد و کانون آرام بخش خانواده باشیم. علی پوراحمد