در زمامداری صدام حسین پدر مادی ومعنوی فرقه رجوی، اینها در مزدوری و چکر منشی تبدیل به دست راست صدام شده بودند. قدرتی که داشتند از سازمان اطلاعت عراق یعنی مخابرات هم بیشتر بود. ازآنجائی که در دروغ گوئی و شیادی رقیبی ندارند، در دل صدام حسین و اربابان غربی توانستند بودند خودشان را جای بدهند. خودشان را تنها اپوزسیون و برای دولت ایران بدانند آنقدر این دروغ را تبلیغ کردند. خودشان هم باورشان شد که نکند اینها تنها اپوزسیونی با شند که می توانند بر ایران حکمرانی کنند. با قدرتی که در عراق داشتند و صدام هم بر آن تاکید می کرد، از آنها تعریف می کرد و زیر بغل آنها می داد امر بر آنها مشتبه شد. تا این تاریخ بخش سیاسی این فرقه به نام شورا ملی مقاومت در پاریس، اورسوراواز یک ساختمانی داشت به نام پایگاه شکری که افرادی مانند. آقایان: شیخی – معصومی – قصیم – حاج حمزه – هزار خانی – حسین فرشید(حسین پویا) – حاجی مازندرانی – شیخ جلال گنجه ای و هراز گاهی هم مهدی سامع – عزیز پاکنژاد در آنجا جمع می شدند. بعضا کارشان این بود که نشریات غربی را بخوانند و در زیر آنها خط بکشیدند. که آقایان سیاسی فرقه وقتشان تلف نشود فقط آن قسمت های که مهم به نظر رسیده را بخوانند. آن موقع توصیه می کردند که اگر آقایان وقت داشتند در باره کدام مطالب مقالعه بنویسند. بارها خان ابله (مسعود رجوی) در نشست های درونی می گفت (که یک مشت به عنوان مبارز در آنجا جمع شده اند. منظورش پایگاه شکری در پاریس بود و دائم دارند جیره شان را می گیرند و غر می زنند که کم است. بیشترش را می خواهند که در این موارد رو می کرد به محمد حسین مهدوی که مسئول مالی و مسئول تمامی کارهای آقایان بود. می گفت که حسین الان چقدر می گیرند و حرف حسابشان چی است. می گفت این هم از همرزهای ما می گویند یا بیشتر بدهید یا اینکه ما می رویم). از آنجائی که به خان ابله امرمشتبه شده بود از سال 1371 به بعد بود که به این فکر افتاد که دولت اپوزسیون را تشکیل بدهد. شورا ملی مقاومت که تا آن زمان 10 الی 12 نفر بودند همانند بادکنک آن را گسترش داد. تمامی فرماندهان و مسئولین سازمان را وارد آن کرد، با تبلیغات دروغینی که در میان ایرانیان روشنفکرو آزاده که در خارج از ایران انجام داده بود. تعدادی را گول زد وبه این شورا آورد که در عرض دو سال تعداد اعضاء شورا به …. رسید. دست به تشکیل دولت زد و تمامی وزیران خود را مشخص کرد. افراد پاکسازی شده دیگر جریانات مانند آقای محمد رضا روحانی که بگفته خان ابله وقتی که آقای روحانی را از جبهه ملی بیرون کرد بودند. آمده بوده نزد وی گریه می کرده و…… قول می دهد که از همه بابت از آقا در مقا بل اقای متین دفتری حمایت کند. به همین خاطر پست کمیسیون قضائی را به وی داد که قبل از آن مسئول این کمیسون آقای متین دفتری بود. وقتی شیادی خان ابله برای وی روشن شد صفوف آنها ترک کرد. و سلطانه خانم مریم قجر عضدانلو (رجوی) را به عنوان رئیس جمهور مادام العمربالای ان نصب کرد. خودش هم که همه کاره و رئیس الوزرا بود. چند سال بعد وقتی که دست این فرقه، دولت و بخش دست ساخته وی بنام شورای ملی مقاومت برای خیلی از ایرانیانی که به آنها پیوسته بودند روشن شد. خودشان را از این لکه ننگ پاک کردند و صفوف خود را جدا کردند. و آن باد کنک بادش خوابید و تعدادی مواجب بگیر که از سابق با آنها بودند باقی مانند. که هر از گاهی در یک لباس آنها را ظاهر می کنند که بستگی به نوع مصرف آن دارد. یک روز در تظاهرات های جنبش سبز شرکت می کنند. یک روز در دادگاه های که برعلیه شهروند فرانسوی است به عنوان شاهد شرکت می کنند. یک روزدر لباس روشنفکر ایرانی شرکت می کنند. هر از گاهی هم در جلسات مریم قجر عضدانلو شرکت می کنند، که بعضی وقت ها نام آن جلسات را جلسه میان دوره ای شورا نام گذاری می کنند. بعضی وقت ها هم نام آن جلسات را نشست عملیات جاری یا غسل هفتگی نام گذاری می کنند. در فارسی شکر شکن ضرب المثل های جالبی داریم که هیچوقت کهنه نمی شود که در این رابطه ضرب المثلی است: عابری داشت از کنار دیوار خرابه ای عبور می کرد که سگی دراز کشیده بود ومی گفت عجب سایه ای بلند دارم. عابر دیوار را خراب کرد وسگ دید که آفتاب دارد اذیتش می کند و از سایه خبری نیست جمع کرد و رفت. در زمان صدام حسین هم خان ابله فکر می کرد که واقعا آن طور است که می بیند. اما وقتی که صاحب خانه سرنگون شد وی به غیبت صغرا تبدیل شد. و اپوزسیون دست ساخت وی هم به آنچه در زیر می بینید تبدیل شد.