وقتی به رسانه های خبری، اطلاعیه ها و انتشارات سازمان مجاهدین خلق نگاه کنید آنچه که تلاش میشود خیلی پر رنگ نشان داده شود این است که بگویند ما همچنان هژمونی مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی ایران را در دست داریم و آنرا لحظه به لحظه و در ارتباط مستمر با مردم ایران هدایت و کنترل می کنیم و در هر موضوع و اتفاقی که به ایران ربط پیدا میکند بنوعی خودشان را دخیل دانسته و از موضع رهبر جنبش اطلاعیه میدهند. در همین رابطه میتوان به وقایع اخیر ایران منجمله موضوع انتخابات و جنش سبزها و یا آشوب های روز عاشورا و… اشاره کرد که حاکی از توهم هژمونی طلبی برای اپوزسیون خود ساخته رجوی است و خلاصه رجوی و تشکیلاتش تلاش میکنند هر طور شده با سیلی صورت خود سرخ نگه دارند. واقعیت امر این است که سازمان مجاهدین خلق همزمان با سقوط صدام و بطور تاریخی از گردونه مبارزات مردم ایران خارج و به گروهی که آلت دست بیگانگان است تبدیل شده است. تشکیلات مجاهدین و در راس آن شخص آقای رجوی طی 30 سال گذشته آنقدر در مزدوری به صدام مهارت کسب کرده است که الان دیگر بدون هیچ گونه شرم و حیا و به صورت رو و علنی حاضرند پادوئی آمریکا، کشورهای اروپائی و حتی اسرائیل را نیز بکنند. ولی از آنجائیکه دست آنها برای همین آمریکائیان (نمونه اش گزارش موسسه تحقیقاتی رند)، اروپائیان و اسرائیل نیز رو شده، آنها هم زیاد این تشیکلات را به بازی نمی گیرند و هر از چندگاهی بر حسب نیاز آن را مصرف میکنند. منطقا هر نیرویی که مبارزه میکند و ادعای مبارزه و هژمونی اپوزسیون را دارد باید در هر لحظه آمادگی پاسخگویی به سوالات مردم و یا هر گروه سیاسی و نهاد انقلابی و حقوقی در مورد عملکرد تشکیلاتش را بطور شفاف داشته باشد. نظر شخصی من که عمری را با سازمان مجاهدین گذرانده ام و الان در میان توده های مردم چند ده میلیونی ایران زندگی میکنم این است که: با توجه به پروسه و سابقه 30 ساله تشکیلات مجاهدین در بعد از انقلاب بویژه پروسه حضور شخص آقای رجوی و تشکیلات مجاهدین در کشور عراق و مزدوری صدام حسین ؛ دعوای مردم ایران و یا هر سازمان و تشکیلات مستقل سیاسی و حقوقی با مجاهدین سر مسائل آینده انقلاب و اینکه مثلا وضعیت دولت انتقالی چگونه خواهد بود، مجاهدین چند وزیر داشته باشند بقیه گروهها چند وزیر، و موضوعاتی از این دست، نیست. یعنی تشکیلات مجاهدین در سطح و مداری نیست که بخواهد در مورد مسائل این چنینی بحث و گفتگو کند. حال خواهید پرسید چرا؟ خیلی ساده بگویم مجاهدین یک گروه و یا تشکیلات مستقل، انقلابی و مردمی نیستید، دلیل آنهم عملکرد گذشته آنها در عراق و زمان حاکمیت صدام است که مجاهدین را از سطح یک گروه سیاسی مستقل و مبارز و انقلابی به یک گروه ماجراجو، خشن و وابسته به دستگاه اطلاعاتی صدام حسین تنزل میدهد، حال تمام تلاش مجاهدین این است که با غوغا سالاری، سانتاژ، فرار به جلو و دادن فحش و ناسزا و زدن انواع و اقسام مارک ها به طرف های مقابلش از پاسخگویی به اینگونه سوالات ترفه رفته و مجاهدین را از جایگاه واقعی شان که ناشی از عملکرد گذشته شان است، در بُرده و بعنوان تنها آلترناتیو، اپوزسیون مسلح با تمامی القابی که با عملکرد مجاهدین همخوانی ندارد برای مردم جا بزنند و این دقیقا همان دعوایی است که مردم و هر تشکل انقلابی و سیاسی و حقوقی با مجاهدین دارند و این صورت مسئله ماست. یعنی آقاجان شما اول بیایید حساب سالهای حضور در عراق، مزدوری به صدام حسین، شکنجه و زندانی کردن و حتی کشتن اعضای سازمان در عراق و دیگر جنایاتی را که طی مدت حضورتان در عراق مرتکب شدید را پس بدهید، بنابراین می خواهیم به مجاهدین بگوییم که شما نه انقلابی هستید و نه مبارز، دولت در تبعید و القاب این چنینی از سر ما زیادی است، شما همین الان از دادن ملاقات به خانواده های مجاهدین محصور در قرارگاه اشرف ترس و وحشت دارید و با هزار سانتاژ و دخل بازی مانع از این ملاقات میشوید؟ چه رسد به مسائل مهم دیگر. این یک طرف قضیه است و فکر میکنم تا اینجا موضوع کاملا برای مجاهدین شیر فهم شده است. ولی طرف دیگر قضیه مردم ایران و هر جریان سیاسی و حقوقی مستقل است که بجای استفاده از فرهنگ لغات سخت و غامض و یا فرهنگ فحش و ناسزا و از این شاخ به آن شاخ پریدن، با سازمان مجاهدین به زبان ساده و همه فهم صحبت میکند که در هر منطقی قابل دفاع است و به آن نمی توان ایرادات اصولی گرفت. بنابراین آقای رجوی و یا خانم مریم رجوی آیا حاضرید شخص خودتان و یا هر نماینده و یا گروه نمایندگانی که شما تعیین میکنید با نمایندگانی از سوی سازمان ها و گروههای سیاسی مستقل ایرانی و همچنین نمایندگانی از مردم ایران با حضور نمایندگانی بیطرف از نهادهای بین المللی در یک منازره تلویزیونی زنده که در تمامی کشورهای اروپائی، آمریکا و ایران پخش شود، شرکت کنید؟ و با صداقت به سوالاتی مثل نمونه سوالات زیر پاسخ دهید؟ چرا که در حال حاضر شاهدان عینی زیادی وجود دارند که میتوانند عملکرد شما در عراق را براحتی در هر موردی توضیح داده و آنرا تجزیه و تحلیل کنند. در یک کلام حرف با شما این است که شما و تشیکلات شما در رده بندی اصلا در جرگه گروههای مبارز و انقلابی و ملی و سیاسی و هرچه لغاتی از این دست است، نمی گنجد. ولی شما همچنان به سان همان ضرب المثلی که میگوید "نگفتم سیاه دانه است" تلاش میکنید با غبار آلود کردن فضای سیاسی اذهان را از این موضوعات منحرف سازید، ولی باور کنید نمی شود. در دنیا هیچ چیز بدون حساب و کتاب نیست شما باید زمانی که در نشست های جمعی اعضای مخالف سازمان را با مشت آهنین تهدید میکردید و به آنها وعده زندانهای عراق را میدادید و کلام سید الرئیس، سیدالرئیس (اصطلاحی که رجوی همیشه برای خطاب به صدام حسین بکار میبرد) از زبانتان نمی افتاد و دینارهای عراقی در قبال فروش اطلاعات مردم ایران زیر زبانتان مزه میکرد بایتسی فکر چنین روزی را هم میکردید. آقای رجوی مردم ایران از شخص شما و تشیکلات مجاهدین سوالات زیادی دارند، که برخی از این سوالات میتواند بقرار زیر باشد. 1 – آیا شما در زمانی که در عراق حضور داشتید؟ با مخابرات یا همان سیستم اطلاعات عراق در ارتباط بودید یا خیر؟ اگر بودید این رابطه چگونه بود؟ آیا تبادل اطلاعات میکردید؟ چه نوع اطلاعاتی به آنها و در رابطه با چه کسانی میدادید؟ 2 – آیا شما در قبال انجام وظایفی که از طرف اطلاعات عراق برای سازمان شما مشخص میشد پولی هم دریافت میکردید؟ اگر جواب مثبت است چقدر و چگونه دریافت میکردید؟ 3 – هزینه های راه اندازی و حفظ و نگهداری قرارگاهها و تجهیزاتی که برای پرسنل تهیه میشد و یا خورد و خوراک روزانه آنها چگونه تامین میشد؟ 4 – شما چه نوع اطلاعاتی در رابطه با ایران به عراق میدادید و چرا؟ آیا حاضرید در مقابل شاهدان عینی به تمامی وقایع اعتراف کنید و با صداقت به سوالات پاسخ دهید؟ 5 – چقدر از اطلاعاتی که شما به عراق دادید باعث کشته شدن مردم بی دفاع وبی گناه مردم ایران شده است؟ 6 – آیا این درست است که دکترین جنگ شهرها را شخص شما به صدام حسین پیشنهاد دادید تا بدین وسیله رژیم را مجبور به عقب نشینی کند؟ 7 – آیا این درست است که اطلاعات کلیه اهداف هوایی توسط مجاهدین تهیه و در اختیار نیروی هوایی صدام قرار میگرفت؟ 8 – آیا میتوانید در مورد بخش هوانیرز سازمان توضیح دهید و اینکه خلبانان سازمان به هنگام پرواز هلیکوتر از کجا می آوردند؟ و آیا این درست است که در زمان جنگ برخی از اهداف مناطق مرزی توسط خلبانان مجاهدین و با استفاده از هلیکوتر های نیروی هوایی عراق مورد تهاجم قرار میگرفت؟ میتوانید در رابطه با آن توضیح دهید؟ 9 – قبول میکنیم که سازمان مجاهدین با رژیم ایران در جنگ بود بنظر شما آیا این دلیل قانع کننده ای هست که شما تمام عیار با دشمن مردم ایران در جنگ هست ساله همکاری کرده و خون بیگناهان زیادی را بریزید؟ بودن و یا نبودن مجاهدین در عراق چقدر در سرنوشت جنگ تاثیر داشت؟ و چقدر صدام حسین از وجود شما در عراق سود جست؟ 10 – آیا شما عملکرد سازمان را در خاک عراق و بطور مشخص در زمان جنگ یک خیانت تلقی میکنید و یا نه تمامی آن کارها را در راستای باصطلاح مبارزه با رژیم توجیه میکنید. لطفا خیانت را تعریف کنید؟ 11 –آیا اینکه شما با جمهوری اسلامی در جنگ هستید دلیلی بر دادن اطلاعات مردم ایران به صدام میشود که باعث کشته شدن دهها هزار نفر آدم بیگناه چه در جببه ها و چه در داخل شهرها شدید؟ 12 – آیا شما نقش خود را بعنوان ستون پنجم قبول دارید اگر نه لطفا ستون پنجم را تعریف کنید؟ 13 – آیا شما وجود زندان و شکنجه را در قرارگاه اشرف قبول دارید؟ و آیا حاضرید به سازمان های حقوق بشری همراه با نمایندگانی از قربانیان شکنجه در مجاهدین اجازه بازدید از محل زندانها در قرارگاه اشرف را بدهید؟ 14 – آیا این درست است که شما در سال 1375 و همزمان با اعتراض دیدبان حقوق بشر به وجود زندان و شکنجه در سازمان مجاهدین دستور دادید تعدادی از زندانها را در قرارگاه اشرف تخریب کنند؟ و آیا حاضرید به نمایندگان گروههای حقوق بشری بهمراه کسانی که در این زندانها بودند اجازه بازدید از این محل ها را بدهید.؟ 15 – آیا حاضرید در رابطه با کسانی که طی سالها 71 تا 75 دستگیر شدند و در زندانهای قرارگاه اشرف تحت انواع شکنجه های روحی و روانی و جسمی قرار گرفتند توضیح دهید؟ 16 – آیا حاضرید در رابطه کسانی که در زندان های قرارگاه اشرف در زیر شکنجه کشته شدند؟ و یا کسانی را که مجبور کردید تا خودکشی کنند (مثل یعقوب کُر در قرارگاه علوی) و… توضیح دهید؟ 17 – آیا حاضرید فیلم کسانی را که در نشست های جمعی خاص در قرارگاه باقرزاده که تحت شدیدترین شکنجه های روحی قرار گرفته اند مثل مسعود ضرغامی و… به همگان نشان دهید؟
(توضیح: شکنجه روحی و روانی سوژه های خاص در قرارگاه باقرزاده در ساختمانی جدا و بدور از بقیه نفرات قرارگاه انجام میشد که فقط سطح مشخصی از مسئولین در آن شرکت داشتند. از پروسه شکنجه های روحی و روانی و حتی جسمی این جلسات فیلمبردای شده و برای شخص مسعود و مریم رجوی فرستاده میشد) 18 – نظرتان در رابطه با ترور صیاد شیرازی که مشخصا به دستور اطلاعات عراق صورت گرفت چیست؟ 19 – شما در هر ماه چقدر از عراق پول میگرفتید و اگر کسانی که زمانی شخصا و یا همراه اکیپی که برای گرفتن پول به بانک های عراقی مراجعه کرده و این پول ها را میگرفتند شهادت دهند واکنش شما چیست و آیا حرفهای کسانی را که زمانی در این مسئولیت بودند را قبول خواهید کرد یا خیر؟
و دهها سوال دیگر که میشود در رابطه با عملکرد و پروسه حضور تشکیلات مجاهدین در عراق مطرح کرد.
بنظرم این پیشنهاد خیلی منصفانه است که مجاهدین بعد از سی سالی که از انقلاب میگذرد در مقابل انبوه سوالات مردم پاسخگو بوده و دوران حضور خود در عراق را برای مردم ایران تشریح کرده و به سوالات آنها پاسخ دهند. حتما مجاهدین نیز که همیشه ادعای طرفداری از مردم را دارند از این پیشنهاد استقبال خواهند کرد. 20– نظر شما در رابطه با محاکمات غیر علنی اعضای مخالفتان که با وحشی گری تمام در قرارگاه اشرف و توسط قاضی خودساخته معدوم تان، نادر رفیعی نژاد انجام میگرفت؟چیست؟ آیا در این دادگاه هیئت منصفه و یا وکیل مدافع متهم حضور داشت؟
چرا شخص شما و خانم مریم رجوی همیشه از بابت این کمبود به رژیم جمهوری اسلامی در مورد محاکمات مخالفین خود، خورده میگرفتید که در چنین دادگاههایی نه هیئت منصفه وجود دارد و نه وکیل مدافع. 21 – آیا شما در محاکمات افرادی ناراضی تشیکلات مجاهدین که به آنها مارک نفوذی بودن و عامل وزارت اطلاعات بودند میزدید معیارهای حقوق بشری را رعایت میکردید؟ یعنی در محاکمه این افراد هیئت منصفه و یا وکیل مدافع حضور داشت؟ آیا حاضرید فیلم محاکمات این افراد را در انظار عمومی برای تبرئه خودتان از این اتهامات نشان دهید؟ سید حجت سید اسماعیلی