نامه سرگشاده کانون آوا به وزیر امور خارجه آلمان

جناب آقای وستروله وزیر محترم امورخارجه آلمان یکبار دیگر مریم رجوی با عنوان " رئیس جمهور شورای ملی مقاومت" به برلین آمده است تا به گفته خودش با نمایندگان پارلمان کشور آلمان تماس گرفته و فرقه خودش را (سازمان مجاهدین) را به جای یک آلترناتیوی شناخته شده در تبعید قالب نماید. این سازمان مدتها کوشش می نماید که خود را به عنوان یک جریان دمکرات و اپوزیسیون در تبعید نمایش بدهد، و به این طریق در اینجا و همچنین در پارلمان اروپا حمایت بدست بیاورد و همچنین با براه انداختن شورای ملی مقاومت و رئیس جمهوری که انتخاب نموده است، سعی می نماید که این سازمان را که سالها در اروپا به عنوان یک جریان تروریست شناخته شده بود، مخفی نموده و خود را دمکرات جا بزنند. در صفحات اینترنتی این سازمان ادعا شده که بیش از صد نفر از نمایندگان پارلمان آلمان از مجاهدین وشورای ملی مقاومت کتبا حمایت نموده اند ولی تنها اسامی 6 نفرزیر را اعلام کرده اند:گ ونتر کریش باوم (رئیس کمسیون اتحاد اروپا)
هربرت گیس (حزب دمکرات مسیحی)
هرمان یوزف شارف (حزب دمکرات مسیحی)
آنته هوبینگر (حزب دمکرات مسیحی)
لئو داوتسنبرگ (حزب دمکرات مسیحی)
و همچنین خانم هیله گوزجاکوب رولف رئیس افتخاری سازمان همیاری اجتماعی ورود مریم رجوی با بازتاب بسیارکم و عدم علاقه خبرنگاران در فرودگاه برلین مواجه شد ولی در عوض هواداران این جریان با در دست داشتن پرچم و طبق معمول عکسهای بزرگی از مسعود و مریم رجوی به صحنه آورده شدند شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق (که در امریکا و کانادا در لیست گروه های تروریستی قرار دارند) از یکدیگر قابل تفکیک نمی باشند و در حقیقت دو روی یک سکه می باشند که به سادگی قابل تشخیص نمی باشند. در صورتیکه کسی به صفحات اینترنتی سازمان مجاهدین خلق و یا شورای ملی مقاومت و همچنین به صفحه های مختلف مربوط به مریم رجوی مراجعه نماید در تمامی آنها تشابه مطالب و اخبار بخوبی نمایان است. و جالبتر اینکه در پرستش فناتیکی از مسعودو مریم رجوی به عنوان رهبران این فرقه که مقدس بوده و دمکراسی را برای ایران خواهند آورد صحبت می شود. حمایت ازسازمان تنها توسط هواداران در خارج کشور انجام میگیرد و سازمان داخل کشور هیچگونه حمایتی ندارد. سازمان مجاهدین تاکنون به عنوان یک سازمان انقلابی اپوزسیون شناخته می شد که زمان شاه با عملیات مسلحانه وقهر آمیز با شاه مبارزه می نموده است. بعد از سرنگونی شاه این سازمان با ایجاد ارتش آزادیبخش در عراق بصورت مزدور صدام حسین درآمد و دست به خون هزاران کرد و شیعه عراقی زد، همچنین این سازمان در جریان جنگ میان عراق و ایران با همدستی صدام حسین به افراد کشور خود نیز حمله کرده و به همین دلیل از نگاه مردم ایران به عنوان خائن شناخته می شود. در جریان عملیات این سازمان تعداد زیادی افراد غیر نظامی و افراد دولتی و مسئولین و حتی شهروندان امریکایی و شیعیان و کردها کشته شدند. بعد از جریان خلع سلاح کامل این سازمان در سال 2003 توسط نیروهای امریکایی در عراق این گروه دیگر امکان دست زدن به عملیات نظامی و تروریستی را نداشته اما عکسها و خبرهای منتشر شده از داخل قرارگاه اشرف نشان میدهد که این سازمان به عملکردهای خود افتخار کرده و هنوز افراد این فرقه با لباس ارتشی مراسم رژه بزرگ نظامی را انجام میدهند که یا بخاطر کشته شدگان و یا پرستش مریم و مسعود رجوی می باشد البته سازمان مجاهدین نسبت به جهان بیرون از خود وانمود می نماید که نه تنها دمکرات می باشد بلکه بشدت تمامی سعی خود را بروی نقض حقوق بشر در ایران متمرکز نموده است در صورتیکه در داخل مناسبات این سازمان افراد بطور روزانه مورد اهانت و فشار روحی قرار میگیرند و در واقع حقوق بشر در مناسبات سازمانی زیر پا گذاشته می شود. در صورتیکه سازمان مجاهدین را به عنوان یک طرف مذاکره و یک نیروی اپوزیسیون تلقی نمایید در حقیقت اعمال تروریستی در مبارزه سیاسی را قبول کرده اید. سازمان مجاهدین هرگز از اعمال تروریستی گذشته خود انتقاد نکرده و همه آنها را ضروری میداند و حتی تاکنون هرگز بطور رسمی از خشونت تبری نجسته است. گذشته این سازمان به عنوان یک گروه تروریستی نشان میدهد که از مزدوری برای صدام حسین در عراق و در حال حاضر جاسوسی برای سازمان جاسوسی امریکا از هیچ چیزی برای مقابله با حکومت ایران ابایی ندارد. حالا سوال اینجاست که اگر این سازمان امکان را دوباره بدست بیاورد که بتواند عملیات تروریستی و نظامی انجام دهد، چه مدتی صبر خواهد کرد؟ تقسیم بندی تروریست بد و خوب که تا کنون امریکایی ها بدان معتقد هستند نباید در سیاست دولت المان قرار بگیرد و در حقیقت هرگز تروریست بدرد بخور وجود ندارد. حمایت از سازمان مجاهدین و یا شورای ملی مقاومت و یا هر اسم دیگری که اینها بروی خودشان میگذارند آیا دور شدن از خط اعتدال قبول اعمال تروریستی به عنوان یک راه حل سیاسی نیست؟ و حتی این عمل حقوق ابتدایی اشخاصی که در مناسبات این سازمان گرفتار هستند را نیز از بین خواهد برد از جمله خانواده هایی که یکی از بستگان آنان در این سازمان اسیر می باشد و یا باقی ماندگان اشخاصی که در این سازمان از بین رفته اند وحتی نباید جداشدگان از این فرقه را نیز دست کم نگریم که در مقابل این تقلب ها و فشار ها ایستاده و دست به افشاگری می زنند و حتی پیشاپیش از این سازمان قطع امید کرده واز آن خارج شده اند. در حقیقت ما هر حرکتی را که توسط ایرانیان وطن پرست انجام میشود نه تنها حمایت می کنیم بلکه همراه با آنها به نقض حقوق بشر درایران اعتراض می نماییم و همچنین برای دمکراسی و حفظ حقوق بشر در ایران همراه با دیگران ایرانیان ازاده و تبعیدی همکاری می نماییم ولی نه به هر قیمتی. ما به شما هشدار می دهیم که از سازمان مجاهدین حمایت نکنید و گول چشم بندی آنها را نخورید. سازمان مجاهدین یک جریان دمکرات نمی باشد و هرگز به روشهای مسالمت آمیز معتقد نیست و هنوز در دوران قبلی و عقب ماندگی سر میکند. بنابراین حمایت از این سازمان هرگز کمکی به مردم ایران نخواهد بود و راه به این مقصود نمی برد که از این طریق دمکراسی به ایران برسد بلکه هر حمایتی باعث سوء استفاده سازمان مجاهدین خواهد بودکه به این بهانه بیشتر حول محور شخصیت پرستی مسعود رجوی تبلیغ بکند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا