طی هفته گذشته یکی از سایت های خبری معتبر ایالات متحده آمریکا(هافینگتن پست) در راستای سیاست های دولت آمریکا مبنی بر اعمال فشار بر ملت ایران مقاله ای را به قلم علی صفوی عضو مثلا پارلمان مجاهدین خلق به چاپ رساند. نامبرده در این مطلب با تلاشی شگفت آور سعی در تحریف تاریخ و و تبرئه اقدامات و فعالیت های تروریستی گذشته مجاهدین خلق کرده است. این عضو سازمان مجاهدین خلق در این مطلب سراسر تخیلی نه تنها سازمان متبوع خود را یک سازمان کاملا دموکراتیک معرفی کرده که تروریست خواندن مجاهدین را توسط کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا و قرار گرفتن در لیست تروریستی آمریکا را در راستای معامله دولت های غربی با جمهوری اسلامی ایران قلمداد کرده و در نتیجه خواهان خارج شدن نام سازمان مجاهدین خلق از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا شده است. علی صفوی که خود از مقامات رده بالا این سازمان بوده و در سر سپردگی و اطاعت محض از رهبر این سازمان در سال های گذشته تلاش های بسیار موفقیت آمیزی! انجام داده که تنها یکی از آنها شرکت در انقلاب ایدئولوژیکی مسعود رجوی و طلاق همسر خود به همراه 100 نفر دیگر از اعضای سازمان مجاهدین خلق بوده است در ادامه نامه خود با تاکید بیش از حد بر دموکراتیک خواندن این سازمان به طور کلی منکر پایمال شدن حداقل های حقوق بشر در این فرقه شده است حداقلهایی همچون طلاق های اجباری، روش های فرقه گرایانه و قرون وسطایی چون انجام اعترافات دسته جمعی تفتیش عقاید و بسیاری از فعالیت های خشونت آمیز و تروریستی دیگر این سازمان. در این راستا روز گذشته انجمن دوستداران عدالت که متشکل از خانواده های 16 هزار قربانی تروریسم در ایران است با نگارش نامه ای مفصل در چند صفحه به بیان واقعیت ها و حقایق تحریف شده توسط این عضو سازمان مجاهدین خلق پرداخته و از سایت هافینگتن پست خواستار انتشار آن طبق قواعد و اصول مترقی آزادی بیان شده است. در این نامه انجمن دوستداران عدالت با کذب محض خواندن گفته های علی صفوی و تلاش مذبوحانه وی در تبرئه مجاهدین خلق در ترو انسان های بی گناه در 40 سال گذشته بر واقعیت ترور بیش از 12 هزار انسان غیر نظامی و غیر سیاسی در ایران توسط این سازمان اشاره کرده و آن را واقعیت تلخی دانسته که در گذر زمان و با چنین رفتارهای ساده لوحانه ای از بین نخواهد رفت. این انجمن در جوابیه خود این چنین به بیان مواضع خود پرداخته است:« انجمن دوستداران عدالت که یک نهاد غیر دولتی و متشکل از اعضای خانواده 16 هزار قربانی ترور و تروریسم در ایران است با ملاحظه مطلبی به نوشته آقای علی صفوی در سایت شما در 3 آوریل 2010 تصمیم به نگارش این نامه گرفته و برای روشن کردن هر چه بیشتر حقایقی که متاسفانه توسط این نویسنده مخدوش و کتمان شده مطالبی را بیان می کند. این انجمن امیدوار است، امانتداری شما در مدیریت این پایگاه خبری و دلبستگی ذاتی شما به عنوان یک خبرنگار در کشف و روشن شدن حقایق موجب انتشار و انعکاس این مطلب در آن سایت شده تا خوانندگان و کاربران فهیم آمریکایی خود به قضاوت نشسته و داوری کنند. در ابتدا امر لازم می دانیم از آقای علی صفوی نویسنده این مطلب بپرسیم که شما و دیگر نمایندگان پارلمان سازمان مجاهدین خلق در کدام انتخابات برگزار شده در طول تاریخ این سازمان شرکت کرده و به نمایندگی انتخاب شدید؟ آیا تا به امروز در سازمان شما انتخاباتی برگزار شده است که شما و همکارانتان در خواندن خود به عنوان نماینده و یا اعضای پارلمان تلاش و کوشش بیش از حد تصوری مبذول می دارید؟ آقای علی صفوی با نگاهی سراسر توهم آمیز و با رویکر کاملا نشات گرفته از توهم توطئه چنان به تغییر و تحریف گذشته سازمان متبوعش اهتمام ورزیده که هر انسان عاقلی را دچار حیرت و شگفتی می کند. ایشان با فراموشی تمام فعالیت های سازمان مجاهدین خلق در 40 سال گذشته همچنان بر طبل حاشا می کوبند و چنان در این مسیر یکه تازی می کنند که گویی هیچ گونه اسناد و مدرک قابل ذکری از اعمال این گروه در هیچ کجای این کره خاک وجود نداشته و تمام انسانهای آگاه و مطلع از رویکرد و فعالیت های این سازمان به بیماری آلزایمر دچار شده اند. اگر چه آقای صفوی معتقد است که تروریست نامیدن این گروه توسط ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی تنها یک اتهام بوده و تمام این اتهام ها در نتیجه بازی های سیاسی و باج دادن به جمهوری اسلامی و حکومت ایران صورت گرفته است ولی مدارک بسیار زیادی در ایران وجود دارد که این سازمان را نه تنها در انجام فعالیت های تروریستی بسیاری که در طول 40 سال گذشته انجام شده متهم که محکوم می کند اسناد و مدارک ترور قریب به 12 هزار نفر از ایرانیانی که به زعم رهبران سازمان مجاهدین خلق مزدور، خائن، آمریکایی، وطن فروش، آخوند و….. بوده اند همچنان باقی است و خانواده های این افراد مادران، پدران، خواهران، برادران، فرزندان وهمسران این قربانیان نیز همچنان زنده بوده و برخلاف تصور آقای صفوی دچار بیماری آلزایمر نشده اند اگر چه به اعتقاد آقای صفوی و رهبرانشان در سازمان همگی این افراد یا نظامی بوده اند و یا سیاسی که البته کم نبوده اند افراد سیاسی و نظامی که این سازمان در کشتن آنها در طول سال های گذشته از هیچ کوششی دریغ نکرده است افرادی، همچون ریس جمهور و نخست وزیر و ریس قوه قضاییه ایران که برای یادآوری این واقعیت ها به گوشه ای از گزارش وزارت خارجه آمریکا در سال 2007 استناد می کنیم: «در سال 1981، رهبری مجاهدین خلق تلاش کرد رژیم اسلامی نوپا را سرنگون نماید، مجاهدین یک دور بمبگذاریها را شروع کردند، از جمله حملهای به حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخستوزیری، که در آن 70 مسؤول عالیرتبهی ایرانی، از جمله آیةالله محمد بهشتی، رییسجمهور محمدعلی رجایی، نخستوزیر محمدجواد باهنر کشته شدند.»
در ادامه این جوابیه انجمن دوستداران عدالت یادآور می شود: سازمان مجاهدین خلق که این روزها در تبرئه خویش از فعالیت های تروریستی به تحریف تاریخ روی آورده در دوران حکومت پهلوی در ایران و قبل از انقلاب 1979ایران و با توجه به ایدئولوژی چپ گرایانه و مثلا ضد امپریالیستی خود به کشتن مستشاران و شهروندان آمریکایی در ایران نیز پرداخته و در این زمینه تجربه و کارنامه موفقی دارد که برای اثبات این مدعا به گزارش وزارت خارجه و انستیتوی تحقیقات دفاع ملی (RAND) آمریکا استناد می کنیم: «وزارت خارجه ایلات متحده در گزارش سال 2007 خود در بیان فعالیت های سازمان مجاهدین خلق قبل از انقلاب 1979 در ایران بیان می دارد: مجاهدین خلق در دههی 1960 بهعنوان یکی از خشنترین جنبشهای سیاسی مخالف با "حکومت پهلوی و رابطهی نزدیک آن حکومت با ایالات متحده" ظاهر شد.. در طول دههی 1970، مجاهدین خلق پرسنل نظامی و غیرنظامیان امریکایی که در پروژههای دفاعی در تهران کار میکردند را به قتل رساندند و از اشغال خشونتآمیز سفارت امریکا در تهران در سال 1979 حمایت کردند. علیرغم تلاشهای ایالات متحده، اعضای مجاهدین خلق برای نقششان در این فعالیتهای غیرقانونی هرگز به میز عدالت کشیده نشدهاند». و گزارش انستیتوی تحقیقات دفاع ملی (RAND) آمریکا در این زمینه این گونه شهادت می دهد:. «در آغاز عملیات آزادی عراق، سازمان مجاهدین خلق، بیشتر به خاطر سابقه همکاریش با ارتش صدام حسین در جنگ ایران و عراق و درگیریش در سرکوب قیام شیعیان و کردها به دنبال جنگ خلیج در سال 1991، یک نیروی دشمن تلقی میشد. از سال 1997، سازمان مجاهدین خلق توسط ایالات متحده به عنوان یک سازمان تروریست خارجی به خاطر حملاتی که علیه اهداف ایرانی از زمان تأسیسش در سال 1965 – و خصوصا بخاطر سوء قصد و کشتن سه افسر ارتش آمریکا و سه شهروند پیمان کار آمریکایی در تهران در طی دهه 1970 – در لیست تروریستی قرار گرفته است.» به طور قطع آقای صفوی نیز این گزارشهای متعدد را مطالعه فرموده و به استماع رهبران خود نیز رسانده است و شاید مطلع و آگاه بودن او و رهبران سازمان مجاهدین خلق ازمحتوای این گزارش ها ایشان را واردار کرده که در مسیر تحریف تاریخ قدم برداشته و با بیان دیدگاه شگفت انگیز خود اتهام مضحک وابستگی و اجرای بازی های سیاسی با ایران را به دو نهاد معتبرایالات متحده بزنند. آقای صفوی خود نیک می داند فعالیت ها و سابقه تروریستی سازمان مجاهدین خلق و سازمان های اقماری آن همچون شورای ملی مقاومت و یا ارتش آزادیبخش ایران آنچنان سیاه و تاریک است که حتی دیگر اپوزوسیون های ایرانی خارج از کشور نیز این گروه را تنها یک گروه تروریستی و همردیف با القاعده و طالبان میدانند. خانواده قربانیان ترور در ایران همچنین در این جوابیه این سئوال را مطرح می کنند: چگونه است که سازمان مجاهدین خلق تا دیروز و تا قبل از سال 2001 و حملات وحشیانه القاعده به خاک آمریکا و بروز حادثه تلخ و غم انگیز 11 سپتامبر که البته موجب خوشحالی و پایکوبی ایشان و رهبرانشان مسعود و مریم رجوی شده بود در خاک عراق و با صدام حسین دیکتاتور منفور و معدوم عراق باده گساری می کردند و همچون ارتش ویژه این دیکتاتور در کشتن فرزندان ایران و عراق از هیچ کوششی دریغ نمی ورزیدند و امروز همین گروه و رهبرانش از حقوق مردم ایران و دموکراسی و حقوق زنان صحبت می کنند به راستی آقای صفوی وقت آن نرسیده است که به رسانه های آمریکا و کشورهای اروپایی مانند آلمان توضیح دهید منظور شما از دموکراسی چیست؟ آیا دموکراسی شما همانی است که استالین و هیتلر از آن دم می زدند؟ قضاوت را با بیان گزارش اداره امنیت فدرال آلمان در مورد سازمان مجاهدین خلق به مردم و خوانندگان واگذار کنیم: «طبق خواسته رهبری سازمان همگی اعضا و هواداران موظف به فرمانبرداری مطلق و در اختیار گذاشتن کامل خود در تمام دنیا می باشند. این خواسته به زیرمجموعه آتوریته زوج رجوی در پائین ترین رده یعنی در ارتش آزادیبخش به زنها منتقل شده است تبلیغات بیرونی و پرسروصدای شورای ملی مقاومت در رابطه با دموکراسی در درون آن جاری نیست. در یک سیستمی با مشخصات رهبری فرقه گونه، اجبار به روابط گروهی، فرهنگ رهبری استالینستی بدور کیش شخصیت مسعود و مریم رجوی و همچنین سیستم پیچیده شستشوی مغزی و روانی باعث شده که اعضای سازمان در گذشته بطورکامل شخصیت خود را ازدست داده و دستورات رهبری را بدون چون چرا بکار ببندند.» راستی جناب آقای صفوی مراد رهبران سازمان مجاهدین خلق از حقوق زنان چگونه است؟آیا تعریف حقوق زنان نیز همانند تعریف دموکراسی است؟ بگذارید با بیان قسمتی از گزارش اداره امنیت فدرال آلمان در مورد سازمان مجاهدین خلق باز هم قضاوت را به خوانندگان و وجدان بیدار ملت فهیم آمریکا واگذار کنیم: «اعضای سازمان در گذشته به دستور مسعود رجوی حتی زنهای خودرا طلاق داده و از خانواده خود ایزوله شدند تا بدین وسیله بتوانند بدون هیچگونه بهانه ای تمامی دستورات سازمان را بکار ببندند. بچه های این اعضا بعد از تقسیم در گروهای سنی مختلف و تفکیک پسر و دختر به اروپا اعزام شدند و در یتیم خانه هایی نگهداری شدند.»
لازم به ذکر است که شخص آقای صفوی نیز از افرادی است که بر اساس دستور سازمانی و بعد از انقلاب ایدئولوژیک مسعود رجوی به همراه 100 نفر دیگر از همسر خود جداشده است. این شیوه رهبری روی هواداران شورا در آلمان نیز از طریق کادرهای باسابقه زنان که تا قبل از برچیده شدن پایگاه اصلی درعراق از طریق گزارش نویسی مستمر مراتب جان نثاری خودرا به رهبری در عراق اثبات می کردند ادامه داشت. به راستی آیا این سازمان معتبر نیز با ایران و جمهوری اسلامی زدو بند داشته و دارد؟ آیا هر نهادی که واقعیت هایی را در رابطه با افکار و سابقه و فعالیت های شما در گذشته و حال بیان کند با ایران و حکومت آن زدو بند داشته و باج داده و یا باج گرفته است؟ عوام فریبی و انجام امور غیر قانونی همچون پول شویی، قاچاق انسان، خود سوزی، فرقه گرایی در کنار ترور و تروریسم فعالیت هایی است که در تمام گزارش های منتشر شده در کشور امریکا و بعضا اروپا به شما نسبت داده شده است که بهتر است با بیان گوشه ای از آنها قضاوت را به خوانندگان واگذار کنیم گزارش انستیتوی تحقیقات دفاع ملی (RAND) آمریکا در رابطه با این موضوعات این گونه بیان می کند: «از روزهای اولیه، سازمان مجاهدین خلق ارتباطات درونی بسته ای داشته است، ولی این امر در اواسط دهه 1980 بعد از اینکه رهبران گروه و بسیاری از اعضا به پاریس نقل مکان نمودند به موضوعی خبیث تر تبدیل شد. در پاریس، مسعود رجوی شروع به پیش بردن آنچه که "انقلاب ایدئولوژیک" نامیده میشد نمود که ضوابط جدیدی را بر فعالان سازمان – ابتدا خواست فزاینده سرسپردگی به اهداف سازمان و متعاقبا سرسپردگی تقریبا مذهبی به رجوی ها (مسعود و همسرش مریم)، جلسات عمومی انتقاد از خود، طلاق اجباری، تجرد، اجبار در جدایی از خانواده و دوستان، و جداسازی جنسی – تحمیل میکرد. برای نیروهای ائتلاف، رفتار فرقه ای سازمان مجاهدین خلق و عملکرد جذب نیروی سؤال برانگیز آنان تا جایی که به تأثیر آن در اقدامات روزمره در اردوگاه و همچنین گزینه های جابجابی آنان مربوط میشد قابل توجه بود. رهبری بعید بود که با سیاست هایی که قدرت کنترل مستقیم و تسلطش بر اعضا را کم میکرد همکاری نماید. در واقع، دیدبان حقوق بشر گزارش میکند که سازمان مجاهدین خلق مدتها قبل یک روند پیچیده برای حفظ اعضایی که خواهان جدایی بودند برقرار نموده بود، که شامل "محاکمه"، اعتراف گیری اجباری به عدم وفاداری، و حتی شکنجه میشد.» «طبق قوانین ایالات متحده، هرگونه حمایت – سیاسی، مالی، یا هر نوع دیگر – از یک سازمان تروریست خارجی جرم فدرال محسوب میشود. علاوه بر این، اثبات شده است که بسیاری از فعالان سازمان مجاهدین خلق در امر جمع آوری کمک های مالی کلاهبرداری کرده اند (برای مثال، ادعا میکردند که از جانب پناهندگان ایرانی، رفاه کودکان، یا خدمات پزشکی برای کودکان پول جمع می کنند). سازمان مجاهدین خلق همچنین درگیر یک سری فعالیت های پول شویی نیز بوده است. » و گزارش اداره امنیت فدرال آلمان در مورد سازمان مجاهدین خلق این گونه شرح می دهد: «بدلیل فعالیت های پول شویی غیرقانونی شورا در گذشته، سازمان مجاهدین در بیشتر کشورهای اروپایی و همچنین آلمان تحت پیگیری و تجسس پلیس قرار داشت. نقش اساسی در بدست آوردن پول در سازمان غالبا از طریق سوء استفاده از پولهای صدقه و همچنین تقلب و جعل در استفاده از کمک های اجتماعی می باشد. در همین رابطه دادستانی شهرهای کلن و هامبورگ در گذشته تحقیقات قضایی از هواداران شورای ملی مقاومت بعمل آوردند. در یک نگرش کلی نتیجه تحقیقات دادستانی این بود که این سازمان اقدامات مالی خود را در قالب یک سیستم مالی بسیار پیچیده انجام میدهد. درهمین رابطه مشخص شد که توسط شبکه ای متشکل از انجمن های مختلف جمع آوری پول در ارقام میلیونی انجام گرفته و در چارچوب پول شویی حرفه ای در داخل سازمان جابجامی گردد». انجمن دوستداران عدالت در انتها متذکر می شود: این مطالب تنها بخش بسیار کوچکی از گزارش های متفاوت چند صفحه و حجیم موجود در رابطه با مجاهدین خلق است گزارش هایی که سازمان های معتبری انها را تهیه و تدوین کرده اند که البته به زعم آقای صفوی همه این سازمان ها در معامله ای بزرگ و در یک فرآیند باج دهی به حکومت ایران به این کار دست زده اند. آقای صفوی با انکار همه واقعیت ها به دنبال تحریف تاریخ و نشان دادن چهره پاک و معصوم از سازمان مجاهدین خلق است سازمانی که در دروغ پردازی، خشونت، ترور و بسیاری از صفات دیگر ید طولایی داشته و دارد و در طول 30 سال گذشته به استناد اعترافات مسعود رجوی رهبر این گروه تروریستی در بیانیه هایش قریب به 12هزار نفر از انسان های بی گناه که بیش از 80 درصد آن افراد غیر سیاسی و غیر نظامی بوده اند را در ایران ترور کرده است. با این حال حقایق در دل تاریخ محفوظ خواهد ماند و سازمان مجاهدین خلق و رهبرانش هیچگاه موفق به تحریف تاریخ نخواهند شد.