چند ماه است که تعدادی از خانواده های مجاهدین برای دیدار با فرزاندانشان عازم عراق شده و در مقابل درب "پادگان اشرف" تجمع کرده اند.در طی این مدت آنها نه تنها موفق به دیدار فرزندانشان نشده اند بلکه مورد تخاصم و ضرب و شتم اعضا و فرماندهان مجاهدین نیز قرار گرفته اند. با حضور پلیس و نیروهای محافظ عراقی نیز مجاهدین اجازه دیدار خانواده ها با فرزندانشان را نداده اند.مجاهدین می گویند این افراد که بین 50 تا75 سال سن دارند" عضو یا مزدور وزارت اطلاعات هستند.چرا که اگر آنها میخواستند به د یدار خانواده هایشان بیایند نمی بایست از ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی عبور میکردند.علاوه بر این برای دیدار با فرزندانشان می بایست داخل"پادگان اشرف" شده و تحت هژمونی مجاهدین با فرزندانشان ملاقات کنند!" اختلاف مجاهدین با خانواده های طالب ملاقات در بیرون "پادگان اشرف" و خارج ازهژمونی مجاهدین، ساده ولی بسیار عمیق و ریشه دار است.چرا که مجاهدین در طی 30 سال گذشته و مقاطع مختلف اثبات کرده اند که اساسا تشکلی تحت عنوان "خانواده" را قبول ندارند.چه رسد به اینکه از ایران آمده باشند یا از اروپا و آمریکا. برچسب مزدوری وزارت اطلاعات نیز که پیش از این از طرف مجاهدین به اعضای جداشده و نیروهای اوپوزیسیون اطلاق میشد،هم اینک تا خانواده های مجاهدین نیز بسط پیدا کرده است.از اینرو گسترش شگرف "مزدوری"! برای جمهوری اسلامی نیز از خیر و برکات وجود "پادگان اشرف" و سازمانی است تحت نام مجاهدین خلق ایران. این سازمان عجیب و غریب که با رهبری "دموکراتیک"! ولی مادام العمر خانم و آقای رجوی هدایت می شود، پیشینه خشکاندن ریشه های خانه و خانواده را از انقلاب ایدئولوژیک سال 1364 در"فرانسه"، "پادگان اشرف" و سایر نقاط جهان بهمراه دارند. " لنین " در تعارض با حاکمانی که بنام مسیح و دین مسیحیت ظلم و اجحاف بر جامعه آنروز روا می داشتند و در تنفر از مذاهب تسلیم طلب دوران انقلاب کمونیستی"دین را افیون جامعه خواند".در سازمان مجاهدین خلق نیز شرط اول شخصیت پرسیتی تحت عنوان "انقلاب ایدئولوژیک "یا "انقلاب مریم" نام دارد.یعنی پشت پا زدن به هر چیزی که رنگ و بوی خانه یا خانواده را داشته باشد. "خانواده، افیون مجاهدین است (مسعود رجوی،نشست های انقلاب ایدئولوژیک – سال 1368 پادگان اشرف)"! سال 1368 هجری شمسی دستور طلاق های اجباری خانواده های مجاهدین در پادگان اشرف به آنها محدود نشد.هر فردی از مجاهدین در گوشه و کنار دنیا می بایست چیزی بنام زن،بچه،شوهر،پدر،مادر و فامیل را عینا و ذهنا ذبح ایدئولوژیک کرده و مریم و مسعود رجوی را در قلب خود زنده و جاودانی کنند.این عمل در مجاهدین" انقلاب و بهار مریم" نام داشت که تا کنون نیز پابرجاست. در قاموس ایدئولوژیک مجاهدین،خانواده هایی مورد احترام و پذیرش هستند که بتوانند هستی و تمامیت خود را برای رهبری مسعود و مریم رجوی فدا کنند.هر یک خود ظواهری از مریم شده وزن و فرزند و خانواده خود را برای سربازی اجباری به پادگان اشرف یا نزد مجاهدین در اروپا بفرستند تا زیر پرچم مجاهدین با جمهوری اسلامی برزمند. دار و ندار،زندگی و دارایی خود را تقدیم رهبری مجاهدین کرده و در آن ذوب و فنا شوند تا جاودان در "بهار مریم "زندگی خوش و خرم ایدئولوژیک داشته و با شکوفایی وصف ناپذیر از میوه های بهشتی آن بهره مند شوند. زن،شوهر،فرزند و فامیل را بطور مادام العمر طلاق داده و از آن میوه حرام ارتزاق نکنند تا مورد خشم و غضب رهبری مجاهدین قرار نگیرند. فرزند شیرخواره را از مادر،زن و شوهر را از یکدیگر و هر دو را از خانواده جدا کرده و بسوی سرنوشتی نامعلوم در کنار خانواده ها یا پرورشگاه های اروپایی،کانادایی و آمریکایی بفرستند تا درخت "انقلاب مریم" را آبیاری کرده و سرنگونی جمهوری اسلامی را تسهیل و تسریع کنند. بنابر این خانواده هایی مورد اقبال و تشویق مجاهدین و رهبری آن هستند که دارای چنین مشخصه هایی بوده و یا در باغ های سبز اروپا تحت عنوان "اعضای شورای ملی مقاومت "و "خانواده های ساکنان اشرف"،شکم خود را از مالیات دهندگان سیر کرده و میکروفون حمایت از مجاهدین رابچرخانند. پس بی دلیل نیست که مسعود رجوی در فروردین ماه 1389 و در گفتگوبا "مجاهدان اشرف نشین"،خانواده های تجمع کننده در مقابل پادگان اشرف را که حاضر به پذیرش هژمونی مجاهدین نیستند "مشتی مزدور وزارت اطلاعات" بخواند و آنان را به باد تمسخر و طنز بگیرد.همان هایی که سالیان پیش از انقلاب ایدئولوژیک، "خلق قهرمان ایران" و "خانواده های قهرمان مجاهدین خلق" نام داشتند. و رجوی بکرات از این نام ها و عناوین در آن سالیان نزد صدام حسین و حامیان انگلیسی و اروپایی نشین خود بهره برده بود…