درمیان فهرست فعالیت های تروریستی سازمان مجاهدین خلق، سرکوب قیام کردهای عراق یکی از مهمترین هاست که در نتیجه سرسپردگی مطلق سازمان در برابر حامی مالی و نظامی خود، صدام حسین، انجام شد.
علی صفوی، از بقایای فرقه رو به زوال رجوی، در سلسله مقالات خود در جهت نفی سوابق سیاه سازمان بد نام خود تلاش مذبوحانه ای می کند تا نقش سرکوبگر گروه خود در جنایات علیه کردهای عراق در سال 1991 را انکار کند و درهمین راستا، ادعا می کند که « عملیات مروارید » ضد حمله ای در پاسخ به حمله نیروهای ایران به قرارگاه های مجاهدین بوده است.
مروارید نام رشته کوه هایی است در مرز میان استان کرمانشاه درایران و کردستان عراق و این همان مکانی است که کشتار کردهای بی گناه به وقوع پیوست.
در سال 1991، از سوی مخالفان رژیم بعث خطراتی متوجه این رژیم بود: کردها در شمال و شیعیان در جنوب. تنها نیرویی که در منطقه برای مواجهه با شورشیان، در غیاب نیروهای صدام، حضور داشت، سازمان مجاهدین خلق بود. رهبران مجاهدین نیز می دانستند که سقوط صدام حسین به معنای نابودی رجوی است. صدام حسین از طریق یک پیام رادیویی از مردم منطقــه خواست تا با نیروهای رجــــوی همکاری کنند و عدم اطاعت آنها به مرگ آنها می انجامد.
رجوی نیز به نوبت خود به صدام قول داد که گروهش با تمام قوا با کردها خواهند جنگید. سپس در نشست توجیهی خود به اعضا اعلام کرد که: « سربازان ایرانی، در لباس کردها، درصدد حمله به مجاهدین هستند » چندی بعد، هنگامی که برخی از اعصا دچار تردید شدند، اعلام کرد: « پاسداران جمهوری اسلامی و اتحاد کردستان برای حمله به مجاهدین با هم متحد شده اند. »
علاوه بر شواهد گوناگون مبنی بر شهادت های اعضای جدا شده از سازمان، مقامات عراقی، تحت تاثیر تنفر عمیق نسبت به مجاهدین خلق، به عنوان نیروی مزدور صدام حسین، مکرراً خواستار اخراج آنها از خاک عراق شده اند. محمد توفیق رحیم، یکی از مقامات اتحاد میهنی کردستان به رادیو لیبرتی گفت که آنها شواهد مستند در دست دارند که ثابت می کند فرقه رجوی در سرکوب قیام کردها در سال 1991 نقش داشته است. او گفت: « هنگامی که در پایان جنگ خلیج کردها کنترل مناطق شمالی عراق را به دست گرفتند، مجاهدین با ارتش عراق همکای کردند تا کنترل شهر کرکوک را دوباره بدست بگیرند. صدها تن از ساکنان شهر توسط مجاهدین کشته شدند. همه در کردستان عراق می دانند که مسعود رجــوی بـا مخابرات (رژیم صدام) و نیروهای امنیتی همکاری می کرد. »
محمدجواد الدورکی، سفیر عراق در بلژیک و اتحادیه اروپا، تصریح می کند که عراق جدید میراث سنگینی از رژیم صدام، دیکتاتور سابق، به ارث برده است که نه تنها مردم عراق را سرکوب کرده و مورد کشتار قرار داده است و صدها گور دسته جمعی نتیجه حملات و جنگ های آنها بوده است، بلکه در منطقه ای ازخاک عراق، این تروریست ها ساکن شده اند، در حالی که در سال 1991 در عملیات سرکوب کردها، درپی شکست صدام درجنگ کویت، با نیروهای امنیتی صدام در کشتار و سرکوب کردها همکاری داشته اند.
علی صفوی وانمود می کند که از حمایت وسیعی در میان کردهای عراق برخوردار است و بار دیگر تلاش می کند که ماشین تبلیغاتی خود را سرعت دهد و ادعا می کند از حمایت هزاران حقوقدان عراقی برخوردار است (!). واقعیت این است که در سپتامبر 2009، دادگاه عالی عراق برای بررسی جنایات رژیم سابق عراق در زمان قیام های سال 1991، تشکیل شد و اعلام کرد که حدود 5000 شکایت نامه علیه رژیم بعث و گروه تروریستی ضدایرانی، سازمان مجاهدین خلق، دریافت کرده است. [خبرگزاری فارس]
تلاش بیهوده مجاهدین برای زدودن لکه های ننگ ازتاریخ سازمان، علی صفوی را تا جایی می برد که ادعا کند: «مجاهدین هرگز کوچکترین دشمنی با کردهای عراق نداشته اند » [!] اما چنانچه الدورکی بیان می کند: « مردم عراق با روابط عمیق میان مجاهدین و عناصر رژیم سابق آشنا هستند و از اتحاد میان آنها و حمایت نظامی و مالی رژیم سابق از مجاهدین مطلع هستند. آنها هرگز فراموش نخواهند کرد که خون کودکان عراق بدست همین تروریست ها به هدر رفت و عراقی ها همواره برحق خود برای محاکمه این افراد در مقابل دادگاهی عادل اصرار می ورزند. »
شاهدان بسیاری در میان کردهای عراقی هنوز زنده هستند. آقای علی مردان، رئیس اتحاد کارگران در استان کرکوک می گوید: « من و خانواده ام از قربانیان فعالیت های تروریستی مجاهدین هستم. » او که با دیگر قربانیان مجاهدین ابراز همدردی می کند، انزجار خود نسبت به این تروریست ها و صدام حسین اعلام می دارد و می گوید: « آنها جنایات بی شماری علیـه عراقی ها مرتکب شده اند، بسیاری از مردم در شمال و جنوب عراق توسط این گروه کشته یا مجرو ح شدند. »
شیوخ قبایل عراقی نیز که از بغداد، میسان و اربیل در نشستی در ایران شرکت کرده بودند، اظهار کردند، که « تبلیغات مجاهدین مبنی بر اینکه شیوخ قبایل عـراقی از آنها حمایت می کنند، سراسر کذب است » شیخ ابوحسین غدبان گفت: « صدام حسین عمداً از این گروه برای سرکوب ملت عراق استفاده کرد. »
علی صفوی اکاذیبی هم در باره جلال طالبانی، رئیس جمهور عراق، ارائه می دهد که نتیجه روند روبه افول سازمان مجلدهین خلق در عراق است. او سعی می کند با دیونمایی چهره طالبانی و به کارگیری استنادات جعلی علیه وی، تلاش دولت عراق برای اخراج مجاهدین را زیر سئوال ببرد. چرا که وی می داند که حکومت عراق مصمم به اخراج مجاهدین از عراق است. جلال طالبانی دراین باره می گوید: « براساس قانون اساسی عراق، هیچ جایی برای حضور مجاهدین ودیگر گروه های تروریستی در عراق وجود ندارد. »
همچنین، قباد طالبانی، فرزند جلال طالبانی در مصاحبه ای می گوید: « تا زمان سقوط صدام حسین، مجاهدین بخشی از ارتش عراق بودند. آنها شدیداًً در سرکوب قیام کردها در سال 1991 شرکت داشتند. »
نقش مجاهدین، به دستور صدام و به اجرای مسعود رجوی، در کشتار کردها احتمالاً باعث مشکلات جدی در درون سازمان شده است چرا که بسیاری از اعضا تبار کردی دارند.
همچنین مجاهدین در درون ایران با گروه های کردی درگیری هایی را داشتند که منجر به جدایی بسیاری از اعضا و انزوای مسعود رجوی شد.
در آخر، حمایت گسترده دیکتاتوری سابق عراق از مجادهین برای دو دهه تنها بدنامی این تروریست ها را در پی داشت. حضور نام این سازمان در فهرست سازمان های تروریستی بیگانه وزارت امور خارجه امریکا تاکیدی بر این امر است وباعث اعتبار بیشتر این نهاد شده است.
مزدا پارسی