راستی چه تفاوتی ما بین خانواده های اعضای مجاهدین در داخل و خارج کشور می باشد که رجوی این گونه جهت بهره برداری تبلیغاتی خود آنان را دو سر طیف و متضاد با هم قرار داده است و یک گروه را حامیان اعضای اشرف اعلام می نماید و هر روزه تصاویر چند نفره را از زوایای مختلف در سایت ها می زند و طیف دیگر که مستقیما از داخل کشور به درب قرارگاه اشرف مراجعت نموده و درخواست دیدار و ملاقات با عزیزانشان را دارند، سگ های زنجیری و مزدور اطلاعاتی می خواند و حتی از ترس قضاوت بینندگان از مشاهده صورت چروکیده و دست های پینه بسته و قامت های خمیده مادران و پدران پیری که بعد از سال ها چشم انتظاری برای ملاقات عزیزان شان روزها پشت درب قرارگاه به انتظار نشسته اند، تصاویر آنان را منعکس نمی کند.
چرا رجوی دیکتاتور از رسیدن صدای خانواده به گوش اعضا و افراد اشرف این گونه وحشت زده شده است و سعی دارد با پخش سرود ها و ترانه ها و… در بالای مقرها و آسایشگاه های آنان در اشرف، صدای پدر و مادر به گوششان نرسد؟
راستی چرا رجوی ها به زودی و بی پرده این چنین ماهیت خود را رو کرده و هنوز جوهر و مرکب اطلاعیه های قبلی شورا و خانم مریم عضدانلو خشک نشده که اعلام نموده بودند خانواده ها با اعلام اعتراض توسط بلندگو باعث شکنجه روحی و روانی افراد اشرف میشوند و… و شکایت ها نزد ارگان های بین المللی بردند و دست به دامن یار دیرین!!! خود آقای کوادراس شدند و… در تناقضی آشکار دستور نصب بلندگو و پخش سرود برای خفه نمودن اعتراض خانواده را داده است؟
آیا صدای بلندگو باعث شکنجه روحی و روانی می شود یا افشای واقعیت و رو شدن دجالگری رجوی ها توسط خانواده ها برای آنها کشنده است؟
همانطوری که بارها از طرف افراد جدا شده از مناسبات فرقه رجوی در اشرف افشا شده است. کشتی به اصطلاح ارتش آزادیبخش رجوی بعد از سقوط و مرگ صدام کاملا به گل نشسته است و ابزار و ادوات جنگی آن نیز توسط ارتش آمریکا منهدم شده و دیگر انگیزه ای برای حضور افراد در اشرف باقی نمانده است.
رجوی سعی دارد با دیکتاتوری و هر ترفند و دروغ و تهدید افراد را با دادن وعده های سرنگونی در اشرف نگه دارد اکنون که تمامی تحلیل ها و بحث های خطی سیاسی و استراتژیکی رجوی به پایان رسید و زمان های تعیین شده سر آمده و تحلیل هایش غلط از آب در آمد و رژیم نیز سرنگون نشده است، مسلما صبر و پایداری اعضا به پایان رسید و در وضعیت پاسیوی به سر می برند و منتظر فرصتی مناسب برای گریز از این جهنم رجوی اند.
در چنین شرایط و فضایی خانواده ها برای ملاقات و نجات عزیزانشان در ورودی اشرف حضور یافته و دق الباب جدیدی را برای باز گرداندن عزیزانشان نمودند.
این جاست که رجوی علی رقم ادعاهای پیشین خود مبنی بر شکنجه روحی و روانی شدن اعضا و بخصوص اعضای مریض آن!!! توسط بلندگوهای اعتراضی خانواده ها، دست به ابتکار و انتحار جدیدی زد و دستور نصب بلندگو و پخش سرودهای انقلابی، (احتمالا به بهانه درمان بیماران روانی اش داد) تا شاید پیام خانواده ها به گوش اعضای فرقه نرسد تا مبادا تصمیم به فرار و پیوستن به آنان را گیرند.
آنچه که تاکنون به اثبات رسیده هر جا که رجوی در مقابل حقیقت های موجود کم آورده باشد به قول خودش به زیر میز می زند و تا مبادا مغلوب واقعیات موجود شود همان طوری که در سنوات گذشته با ضرب و شتم و شکنجه و زندان، افراد را در اشرف نگه داشته، امروز بر آن است با زیر پا گذاشتن همه حرمت ها در مقابل خانواده اعضا چنین کند و با ساخته و پرداخته کردن زمینه های سیاسی و تبلیغاتی، اعضا و خانواده را مقابل هم قرار دهد تا شاید با این ترفند بار دیگر خود را از مهلکه نجات دهد.
ولی به نظر می رسد که دیگر دیر شده است و اعضا و خانواده هایی که تا به حال بهای سنگینی از جانب رجوی دیکتاتور متوجه آنان شده است تصمیم گرفتند بیشتر از این آلت دست این دجال نباشند و فرزندان خود را از تشکیلات فرقه بیرون بکشند و مسئولین آن را به دادگاه عدالت بسپارند. آن روز دیر نیست. صمد نظری