همواره سوالی که در برابر هر وارد شونده به قرارگاه اشرف می شد و خود می بایستی از خود در برابر این باصطلاح"تهمت" دفاع می کرد , این بود که" شما به اسم مبارزه , برای رفتن به اروپا به اشرف آمده اید تا با چسباندن خود به مجاهدین , ازکشورهای اروپایی پناهندگی سیاسی بگیرید!"
این بحث طی نشست های ایدئولوژیکی مجاهدین سالها بحث می شد و بعدها در سال 79 به اوج خود رسید یعنی بحث "طعمه بورژوازی " رسید! و روزها و هفته ها بچه ها در تمامی لایه های تشکیلاتی در گیر این بحث شدند و پروژه های گوناگون در عبور از بحث آوردند. اما الان بعد از گدشت سالها تمامی مجاهدین برای رفتن به یک روستا درگوشه ای از اروپا برای طعمه شدن به بورژوازی , له له می زنند!
فی الواقع چه چیزهایی در ایدئولوژی مجاهدین عوض شده است؟
این یک محل تفکرعمیق و مهم برای تمامی هواداران و جداشدگان و صد البته خود مجاهدین است…
بی محتوایی مبارزه را از بدو ورودم در سال 75 به اشرف با تک تک سلولهایم , حس می کردم , به نظر من این یک تغییر موضع ایدئولوژیکی نیست , بلکه یک واقعیت است که مجاهدین همه از همان روز حضور در عراق جایی برای حضور خود در بورژوازی نداشتند که به دامان صدام این دیکتاتور منفور جهانی پناه برده بودند و موج سواری می کردند از چه چیز؟ از جنگ بین ایران و عراق!
خاصیت رهبری مجاهدین , آقای مسعود رجوی از اول هم در زندان شاه این را به ثبوت رسانیده بود و همه کادر مرکزی در پای چوبه دار ایستادند و سینه را سپر گلوله ها کردند اما مسعود رجوی در یک چرخش استراتژیکی از اعدام , جان به در برد.چرا؟
اکنون هم پس از گذشت بیش از ربع قرن و هدر دادن خون جوانان این مرز و بوم , در یک چرخش , نه , بلکه در چرخش های پی در پی استراتژیکی پله پله به دامان بورژواژی در غلتید!
البته این نکه هم قابل یادآوری است که مسعود همیشه و درهمه حال فریبکار بوده بطوریکه جوانان این مرز و بوم را در دهه 60 با نام مبارزه با استکبار یعنی آمریکا به میدان کشید این بار نیز بعد از گذشت زمان اگر باز موقعیت سیاسی و منافع فرقه ای وی ایجاب نماید علیه آمریکا تارخواهد نواخت.
اما باید مسعود رجوی تاوان این بی مایگی خود را بدهد , یک استراتژی اگر طی دهها سال پاسخ مثبت نداد , آن هم با دریایی از رنج وخون وخاک خاک خوردن در عراق , پس کی باید به بار نشیند؟ پس این سوال بی درنگ به یقین تبدیل می شود که: مسعود رجوی یک شیاد و موج سوار است نه یک رهبر؟!
محمد رضا مبین