با گذشت حدوداً یک سال از حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران و بی ثمر ماندن تلاش های شیطنت آمیز اپوزیسیون های فرصت طلب خارج از ایران، مسعود رجوی به شکست مفتضحانه ی خود و فرقه ی روبه اضمحلالش اعتراف می کند. پیام رهبرعقیدتی فرقه ی مخرب مجاهدین خلق به مناسبت روز جهانی کارگر نشان از عقب نشینی مسعود رجوی از همه ی ادعاها و وعده های سابق دارد.
چنانچه در اغتشاشات و حوادث پس از انتخابات مجاهدین برای بسیج کردن باقیمانده ی قوای خود در ایران سعی بیهوده کردند و ناامیدانه کوشیدند که بر موج احساسات معترضین به نتایج انتخابات سوار شوند، نه تنها نتیجه ای عایدشان نشد بلکه رجوی را به جائی رساند که ادعا کند « قیامی » که در ایران آغاز شد « از هدایت یک رهبر ذیصلاح ملی و به دور از سازش و تسلیم طلبی و به دور از آلودگی ارتجاعی » برخوردار نبود و در غیر این صورت امروز وضعیت به کلی متفاوت بود. برای تشریح این ادعاها، وی اقدام به انتقادهای تند علیه سران معترضین به نتایج انتخابات می کند.
پـس از اقدامـات بی ثمـری کـه مجاهدین برای بحران آفرینی در ایران، چه به لحاظ نرم افزاری و تبلیغاتی و چه به لحاظ سخت افزاری و عملیاتی، انجام دادند راهی جز فرافکنی برای رجوی نمی ماند. وی خطاب به مخاطبیـن فرضـی (و حتـی تحلیلی) خود با تناقض گویی های پی در پی کلاف سردرگم مجاهدین و اندیشه هایشان را بیشتر به نمایش می گذارد. گاهی به تخریب شخصیتی افراد می پردازد و گاهی مشتاقانه از آن ها حمایت می کند و مخاطب خیالی را در حیرانی رها می کند. اما اگر فردی مختصر مطالعه ای در باره ی سوابق مجاهدین و عملکردهای شخصی رجوی داشته باشد آنچنان شگفت زده نخواهد شد زیرا تناقض، دورویی، فرافکنی از ویژگی های بارز شخصیتی وی هستند.
طبق روند همیشگی مجاهدین در تاریخ سی ساله شان، رجوی در تلاش عبثـی بـرای بزگ نمایی گروهک رو به زوالش تنها راه رژیم برای خلاصی از برون رفت از فشارهای بین المللی درباره ی مسائل هسته ای را فشار بر اشرف می داند. مخاطبان خیالی خود را به دفاع از اشرف فرا می خواند و در هذیان گوئی هایش با « استدعا و خضوع » از تمام ملت ایران می خواهد در تظاهرات فرضی شرکت کنند.
سندرم خودشیفتگی و خود بزرگ بینی رجوی تبدیل به عقده ای روانی شده است که او را گرفتار خود کرده است و برای رهائی از آن چاره ای ندارد جز انتشار پیام های پی در پی جهت تسکین روح در بندش. مزدا پارسی