30 خرداد برای فرقه ی رجوی گرچه آغاز علنی رویارویی خشونت آمیز با مردم بود، اما مطابق با ماهیت خشونت طلب آن ها بود ؛ چرا که از قبل هم هر چند فاز سیاسی به مواضع خود داده بودند ولیکن در عمل آن گونه که می گفتند نبود. برای بررسی این موضوع تاریخ و نوشته های فرقه را ورق می زنیم ؛ فرقه در کتاب رویارویی مجاهدین با خمینی اذعان می دارد که مردم مجاهدین را نمی شناختند اما سردمداران گروه رجوی از سر طمع و حرصی که داشتند و نه مقبولیتی که میان مردم باشد، مدعی کسب کرسی شدند و با برآورده نشدن انتظارات نابه جای آن ها عکس العمل های منفی ابتدا به شکل تبلیغی و در جریان تجزیه ی کردستان علنی می گردد و هر جای ایران که موضع مخالفتی در بین بود فرقه پیشتاز می شد. در این کتاب وقتی صحبت از قضیه ی کردستان می شود از قول موسی خیابانی آورده که " ما در آن موقع از دخالت علنی در این قبیل مسائل که می توانست به تعارض پیش از موقع ما با رژیم منجر شود، خودداری کردیم" این سخن به معنای آن است که از ابتدا چنین بینشی در بین فرقه بوده است. با مطالعه ی کتاب رویارویی مجاهدین با خمینی متوجه می شویم فرقه به همان دلیلی که خودش بیان می دارد ؛ یعنی، عدم شناخت مردم از آن ها، ابتدا با شیوه های تبلیغی و سیاسی بدون دادن کوچک ترین شعاری که دال بر تضادش با عوامل اصلی انقلاب و رهبران مذهبی آن مثل آیت ا.. خمینی باشد به جذب نیرو می پردازد.
به طور خلاصه دلایل بالا و چگونگی تعلیم افراد در همان ابتدای جذب، جمع آوری سلاح، عدم تحویل آن ها، دفاع از تجزیه کشور، فردی که در جنگ عامل نفوذی دشمن بود (بنی صدر) و داشتن اندیشه ی التقاطی همه سر آغاز به منصه ی ظهور رسیدن ماهیت تروریستی فرقه ی رجوی در 30 خرداد 60 بود.