“فارک” نام سازمان مارکسیستی مسلحی است که از سال 1966 در کلمبیا با رژیم حاکم به مبارزه برخواسته است. ”فارک” مخفف” نیروهای مبارز انقلابی کلمبیا” می باشد. “جنگلهای انبوه مرزی امن ترین پناهگاه حدود 12 هزار نیروی مسلح این گروه که حداقل 20 در صد آنان را نوجوانان زیر 18 سال تشکیل میدهند می باشد.
سازمان “فارک” که سالهاست در لیست گروه های تروریستی قرار دارد از قدیمی ترین گروه های مسلحی است که در آمریکای جنوبی مبارزه می کند. فارک تامین مخارج خود را از طریق تجارت مواد مخدر و گروگانگیری تأمین می نماید و با این کار از آرمانهای گذشته خویش فاصله گرفته و تبدیل به یک باند مافیائی شده است.
کوبا جزء کشورهائی است که به این گروه کمک پزشکی و داروئی می نماید. “کودکان سرباز” در این سازمان از 8 سالگی به آموزشهای رزمی و قتل و خشونتهای استثنائی زیر نظر مربیان با تجربه مشغول می باشند.
فارک بیشترین کودکان سرباز را در مقایسه با دیگر سازمانهای تروریستی داراست. پدران و مادران اعضائ “فارک” نیز بیکار ننشسته اند و به کمک سازمانهای حقوق بشری و صلیب سرخ در پی نجات فرزندانشان می باشند.
در این رابطه دولت کلمبیا هم به آنان کمک می کند تا آنان هرچه زودتر با فرزندانشان تماس گرفته و آنان را از دام مهلکی که برایشان پهن شده است نجات دهند.
در سال 2002 ” تانیا نیمیر” دختر جوان دانشجوئی که در دانشگاه شهر خرونینگن هلند زبان اسپانیائی می خواند، برای دوره کارآموزی خود عازم کلمبیا می شود. تانیا که آرمانگرائی خویش را در هلند نیز با عضویت در گروه های رادیکال نشان داده بود در کلمبیا وارد مناسبات “فارک” می گردد و کارش را به عنوان مترجم شروع می نماید.
پس از مدتی کوتاه به عنوان کسی که مورد اعتماد فرماندهان “فارک” است مورد تقدیر قرار می گیرد زیرا او در چندین عملیات انفجاری و قتل مخالفین “فارک” شرکت جسته بود. تانیا یکبار با مادر و خواهرش در کلمبیا دیداری داشته است” البته با اجازه فرماندهان فارک” در این دیدار او اظهار دلتنگی می کند ولی می گوید که ترجیح می دهد که در همانجا بماند زیرا “فارک” به کمک او نیاز دارند. پس از این دیدار پیام تلفنی دیگر دیداری صورت نگرفته است و مادر و خواهر تانیا از او خبری ندارند.
سال گذشته زمانی که ارتش کلمبیا نیروهای “فارک” را وادرا به عقب نشینی نمود دفتر روزانه تانیا نیز پیدا می شود. در این دفتر روزانه او وقایعی را که در پادگان خویش دیده و به روی او تاثیر گذاشته است را نوشته است. به احتمال زیاد نوشتن خاطرات روزانه در آنجا ممنوع بوده است.
بهر حال تانیا در خاطرات روزانه خود از فشارهای روحی – روانی که به او تحمیل شده بود سخن می گوید. او در ششم نوامبر 2006 نوشته است که دیگر از همه چیز خسته شده است و نمی داند که باید چکار کند و دلتنگی و دوری از مادر و خواهرش او را شدیدا آزار می دهد.
فیلم زیر تصاویر و مصاحبه هائ تانیا با فعالین حقوق بشر و مادر و خواهر تانیا نشان داده میشود.
فعالیتهای خانواده های اعضاء “فارک” برای دیدار فرزندانشان کمیته مشترکی که از پدران و مادران و فعالین حقوق بشر و همچنین اعضاء جدا شده سازمان فارک در کلمبیا تشکیل شده است تاکنون توانسته است تعداد زیادی از نوجوانان و جوانان جذب شده در گروه تروریستی فارک را به خانواده هایشان برگرداند.
آنان هر روز با پخش تصاویری از فرزندانشان در کوچه ها و خیابانها و تماس با سرپلهای گروه فارک تماس با فرزندانشان را پیگیری میکنند. پیام رادیوئی با طول موجهائی که بتواند تا عمق جنگلها ” محل استقرار فارک ” نفوذ کند از کار آمدترین ابزار تماس می باشد.
پدران و مادران توسط هلیکوپتر در محلهائی که ممکن است فارک در آنجا رفت و آمد کند با بلندگو پیام می فرستند و هزاران اطلاعیه را به میان درختان می ریزند. اعضاء جدا شده “فارک” که خود سالها با متدهای آنان آشنا هستند نقش موثری را در ردیابی و پیداکردن سرنخها و دیدار فامیل با یکدیگر ایفا می نمایند.
سازمانهای حقوق بشری و صلیب سرخ نیز به کمک دولت کلمبیا با کمیته نجات اعضا فارک همکاری بسیار جدی و مثمر ثمری را دنبال می کنند. آنچه که در این میان قابل توجه است نوع فعالیتهائی است که خانواده ها برای پیدا کردن و تماس با فرزندانشان از چنگال گروه تروریستی فارک انجام می دهند. نوع اتهاماتی که فرماندهان گروه فارک به پدران و مادران می زنند نیز کاملا از نوع همان اتهاماتی است که مجاهدین به خانواده هائی که مقابل پادگان اشرف برای ملاقات با فرزندذانشان تجمع کرده اند می زنند.
خانواده های اعضائ فارک که حاضر به همیاری با فارک نیستند نیز خائن و جاسوس حکومت کلمبیا نامیده میشوند و از سوی فارک محکوم به اعدام می باشند. بنابراین شعارها و تهمتهای مجاهدین و دیگر سازمانهای تروریستی که با تمام نیرو می کوشند اعضائ خویش را از دست ندهند تازگی ندارد و کاملا مشابه یکدیگر است. خانواده های مجاهدین نیز با محدود امکاناتی که دارند با نیروی عشق بالاخره فرزندانشان را که در حصار ذهنی خویش اسیرند نجات خواهند داد.
هر نوع کمک مادی و معنوی در جهت دیدار خانواده ها با فرزندانشان که در دام فرقه اسیرند از هر جانب که باشد یک عمل انسانی و در جهت تخریب بنیه های مادی و انسانی فرقه ها است.